بورس و مقرراتگذاری هوشمند
اما برخی اعتقاد دارند این فرضیه صرفا در بازارهایی با ساختارهای ساده (فاقد دینامیکهای سیستمی درونزای پیچیده)، تعداد بسیار زیاد فعالان عرضه و تقاضا، با دانه بندی مالی نسبتا یکدست و البته با تقارن اطلاعات بالا صادق است. در بازارهایی که عدم تقارن اطلاعات بالاست، دینامیکهای سیستمی پیچیده بر قیمتها اثرگذارند و دانهبندی مالی فعالان بازار تفاوتهای چشمگیری دارد؛ شانس بروز ناپایداری و ناکارآمدی و شکلگیری و گسترش روابط «جمع صفر» به شدت تقویت میشود و اینجاست که تنظیمگری و مقرراتگذاری در بازار اهمیت ویژهای پیدا میکند. با استناد به این شاخصها (دینامیک پیچیده، دانهبندی ناهمگن و عدم تقارن اطلاعات) و همچنین با در نظر گرفتن تجربیات تاریخی ملی و جهانی، بورس، برای ایفای نقش مولد در نظام اقتصادی، قطعا نیازمند مقرراتگذاری هوشمندانه است. البته باید به این نکته توجه داشت که مقرراتگذاری و تنظیمگری در بورس، تنها زمانی میتواند اثر مطلوبی در نظام اقتصادی کشور داشته باشد که سیاستگذار نگرش کوتاهمدت برای مداخله در قیمتها و جلب رضایت لحظهای گروههای منافع گوناگون در بازار را کنار بگذارد و یک بینش بلندمدت برای ایجاد زیربنا یک «بازار مولد» که مشوق مبادلات برد-برد است را جایگزین چنین نگرشی سازد. در این شرایط جدید بازار سرمایه ایران نیازمند مقرراتگذاریهای است که اولا از منافع سهامداران خرد و مشارکتکنندگان غیرحرفهای، در بخشهای کمریسکتر و طبیعتا کمسودتر بازار، حمایت کند؛ و به این ترتیب ضامن تداوم حضور جریان منابع اقتصاد ملی در بازار سرمایه باشد؛ و ثانیا، کارآفرینی و نوآفرینی مالی را در بخشهای پرخطر و طبعا سودآور تر بازار، بهعنوان یک رفتار مولد، و با رویکرد توسعه تعریف بازیهای برد-برد در نظام اقتصادی کشور، با تکیه بر امکانات یک بازار مالی ساختیافته، تشویق و ترویج کند.