چرا استرس در بازار پایه بیشتر از بازارهای اصلی است؟
ریسک قفل معاملات تبعیدیهای بورس
جدا از این مورد، پس از پایان معاملات هم ناظر فرابورس روی برخی از نمادها اقدامی انجام داد که آرامش سهامداران را بیشتر کرد. خرید و فروش در بیش از ۲۵ نماد که حجم معاملات پایینی داشتند، مورد تایید ناظر قرار نگرفت و قیمت پایانی برای آن روز تغییری نکرد. البته یکی، دو نماد هم در صف خرید بودند و معاملاتشان کم بود و تایید نشد که البته دور از انتظار نبود. طی چند روز منفی بازار گرچه محدودیتهای بازارپایه به اشتباه برای فعالان این بازار دوستداشتنی باشد اما اگر هراس در بازار سهام ادامه پیدا کند احتمالا سهامداران این بازار که به هوای سودهای رویایی به این بازار جذب شدهاند استرس بالایی را بهدنبال ناتوانی در نقد کردن سهام تجربه کنند. بهصورت مشخص معاملهگران بازار پایه درک دقیقی از «ریسک» در معاملات سهام ندارند و همچنان در قصههای ذهنی خود از بازار سهام ماندهاند. پیش از این نیز اشاره شده بود که بازار پایه به مکانی برای تبعید نمادهای غیرشفاف و اخراجی و ورشکسته تبدیل شده است. درحالیکه حمایت قوی از سهام در بازارهای اصلی به منظور حفظ ظاهر بازار انجام شد اما دلیلی وجود ندارد که معاملهگران حقوقی به حمایت از سهام در بازار پایه بپردازند. در شرایط کنونی همچنان ریسک شیوع ادامهدار هراس در بازار سهام و پیوستن سیل معاملهگران خرد به صفهای فروش وجود دارد و اگر احتمال وقوع سناریوی بدبینانه بیشتر شود واکنش هیجانی در کل بازار را نمیتوان کاملا کنار گذاشت و در این بین نمادهای کوچکتر و بازار پایه میتوانند با هجمه فروش و بدون خریدار بمانند.
در گزارش پیشرو به برخی از رویدادهای «بازار پایه فرابورس» پرداخته میشود تا کمکی هر چند اندک به علاقهمندان و سرمایهگذاران در این بازار پرریسک باشد.
قیمت کاغذی سهام بازار پایه
روز شنبه تقریبا تمام بازار درپی اقدام تروریستی ایالاتمتحده منفی بود. با وجود این جو منفی، در بازارپایه تعداد محدودی از نمادها از ابتدای معاملات صف خرید داشتند و برخی دیگر در فاصله زمانی کوتاه از صف فروش به صف خرید تغییر وضعیت دادند. برخی از نمادها هم که چند روز بود در صف خرید بودند و روز شنبه نوبت دامنه نوسان دوبرابری آنها بود بدشانسی آورده و بهجای اینکه دوبرابر دامنه نوسان مثبت بخورند، دوبرابر منفی شدند. بر این اساس باید گفت هیچ منطق بنیادی برای نوسان سهام در این بازار نباید متصور بود و معاملهگران این بازار درک غیر دقیقی از انواع مختلف ریسک برای بازارها دارند. گرچه باورش برای معاملهگران این بازار سخت است اما این دسته از فعالان بازار سهام برخلاف تصورشان بینش کاملی نسبت به سهام و معاملات آن ندارند و شاید همین موضوع باعث شده که بیپروا به خرید سهام و کسب سود در یک سهم بپردازند.
بهعنوان نمونه «پتروشیمی گلستان» با نماد شستان که سهامدارانش روز شنبه منتظر نوسان چهار درصد مثبت بودند با صف فروش نسبتا سنگین و معاملات بیش از ۳ میلیون سهمی، کاهش قیمت ۴ درصدی را شاهد بودند. البته در روز یکشنبه خریداران این نماد، دوباره تغییر عقیده داده و با خرید سنگین ۲۰ میلیون سهمی، صف فروش را جمع کرده و آنرا تبدیل به صف خرید کردند. در ترکیب سهامداری شستان در چند ماه اخیر تغییراتی ایجاد شد. سهامدار عمدهای که در مجامع شرکت سهامداران را به صبر توصیه میکرد و شرکت را بسیار ارزشمند میدانست خود دست به فروش زد و شناوری سهم را که بالای ۹۰ درصد بود، بیشتر کرد. البته از آنسو چندی بعد خریدارانی برای خرید شستان هجوم آورده و یکی، دو ماه اخیر صف خرید آن را برپا نگه داشتند. تصورات کاملا اشتباه از قیمت سهم شکل گرفته است و برخی فکر میکنند اگر قیمت هر سهم شرکت الف کمتر از شرکت دیگر باشد در نتیجه قیمت هر سهم شرکت الف میتواند رشد کند. همین موضوع باعث میشود که تاکید کنیم معاملهگران بازار پایه درک دقیقی از سهام ندارند و هر برگه سهام را کاغذهایی میدانند که یکسری اعداد (قیمت هر سهم) روی آن نوشته شده و اگر در شرایط کنونی روی کاغذی ۱۰۰ تومان نوشته شده ارزندهتر از کاغذی است که روی آن عدد هزار تومان نوشته شده است؛ علت شکلگیری این موارد جز خطای ذهنی در معاملهگران و نبود آگاهی صحیح و دقیق از سهام نیست.
در یک مثال ساده فرض کنید زمینی دارید که هر متر آن یک میلیون تومان معامله شده و زمین دیگری که هر متر آن ۱۰۰ هزار تومان قیمت خورده است، کدام زمین ارزش بالاتری دارد؟ تا نداشتن متراژ زمین که نمیتوان ارزش کل این دو زمین را با هم مقایسه کرد. ممکن است زمینی که هر متر آن یک میلیون معامله شده، صد متر باشد و ارزش آن صد میلیون تومان باشد و زمین دوم ۱۰ هزار متر باشد و کل ارزش آن به یک میلیارد تومان برسد. اگر شما نیز مبنای معاملاتی را قیمت هر سهم میگذارید در همین حد در اشتباه هستید که زمین متری یک میلیون تومان را دارای ارزش بالاتری نسبت به زمین دیگر فرض کردهاید. براساس صورتهای مالی حسابرسی شده منتهی به ۳۱/ ۶/ ۱۳۹۸ پتروشیمی گلستان، فعالیت خاصی در شرکت صورت نگرفته است و تنها (۲) ریال به زیان شرکت اضافه شده است. درباره پتروشیمی گلستان پیش از این صحبت شده که با جستوجو در سایت روزنامه قابل دسترسی است.
«بیمه آرمان» با نماد آرمان که در بازارپایه نارنجی حضور دارد، روز یکشنبه پیشنهاد هیاتمدیره خود را برای افزایش سرمایه از ۱۵۰ میلیارد تومان به ۲۵۰ میلیارد تومان روی کدال قرار داد. دقایقی بعد هم اظهارنظر مشروط حسابرس در مورد این افزایش سرمایه منتشر شد. در اهداف این افزایش سرمایه آنچه بیشتر به چشم میآید، خروج شرکت از شمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت است. به بیان دیگر براساس آخرین صورتهای مالی حسابرسی شده برای دوره منتهی به ۳۱/ ۶/ ۹۸ زیان انباشته (۱۰۰) میلیارد تومانی شرکت بیشتر از نصف سرمایه ۱۵۰ میلیارد تومانی آن است، وضعیتی که آن را مشمول ماده ۱۴۱ میکند. با وجود حضور سه بانک خصوصی و دو حقوقی نسبتا معروف بازار سرمایه اما این شرکت وضعیت خوبی ندارد. اگر مجامع چند سال اخیر شرکت بررسی شود اختلافات فرسایشی دو سهامدار آن مشهود است.
یکی از این دو سهامدار «بانک گردشگری» (وگردش) و دیگری یک حقوقی آشنای بازار سرمایه هستند که اختلافات آنها احتمالا تا مدتها عملیات اصلی بانک را تحتالشعاع خود قرار میداد. سهامداران این بیمه، در چند مجمع فوقالعاده بیمه آرمان شاهد اختلافات این دو سهامدار عمده بودند که در یک مجمع حتی کار به درگیری لفظی شدیدی بین خانم نماینده بانک و آقای نماینده حقوقی آشنای بازار سرمایه، کشید طوریکه یکی از طرفین را برای کاهش تنش به انتهای سالن بردند. در میانه این دعوای چند ساله مدیرعامل ضمن اینکه سعی در کم کردن تنش داشت، به گفته خودش تلاش خود را بر انجام درست فعالیتهای بیمهای شرکت و برگرداندن آن روی ریل سودآوری گذاشته بود. این مدیرعامل چندی بعد رئیس هیاتمدیره و در آبانماه امسال نیز از ترکیب هیاتمدیره خارج شد. براساس صورتهای مالی ۶ ماهه منتهی به ۳۱/ ۶/ ۹۸ به ازای هر سهم ۳۶ ریال سود ساخته که سهامداران امیدوارند که تا پایان سال سودده بماند، گرچه این امید را سال گذشته هم با انتشار صورتهای مالی میاندورهای داشتند اما با انتشار صورتهای مالی پایان سال نقش برآب شد. یکی از موارد افزایش زیان شرکت در صورتهای مذکور، ناکافی بودن ذخیره فنی بیمه شخص ثالث بوده که حدود (۱۵) میلیارد تومان به زیان خالص (نسبت بهصورتهای حسابرسی نشده) اضافه کرد. نکته دیگر انتشار آثار یکی از سرمایهگذاریهای بیمه آرمان است؛ در سال ۱۳۹۳ هفده واحد تجاری را از یک فرد پیشخرید کرده و عمده وجه آن را نقد و بخش اندکی را چند ماه بعد پرداخت میکند. دو سال بعد یعنی در سال ۱۳۹۵ بیمه آرمان همین ۱۷ واحد را با سود حدود ۱۲ میلیارد تومانی به شرکتی میفروشد که نمایندهاش فردی هم فامیل با فروشنده قبلی است و تمام وجه ۳۰ میلیارد و پانصد میلیون تومانی آنرا بهصورت چک دریافت میکند. از این چکها تنها پانصد میلیون تومان وصول شده و بقیه برگشت میخورند. اینجا را داشته باشید تا ببینید یکسال بعد یعنی در سال ۱۳۹۶ سپرده ۱۹ میلیارد تومانی بیمه آرمان در یکی از بانکها، بهخاطر بدهی شرکت بورسی «سختآژند» (ثاژن) برداشت میشود. سخت آژند و خریدار ۱۷ واحد تجاری که چکهایش برگشت خورد از شرکتهای فرعی همان حقوقی آشنای بازار سرمایه است که آقای نمایندهاش با آن خانم نماینده بانک در مجمع درگیر شده بود. مواردی در صنعت بیمه طی دو دهه گذشته مشاهده شده که عدم رعایت این مسائل شرکت را به مرز ورشکستگی برده است. حتی در یک مورد شرکتی عمده حقبیمه دریافتی (و حتی حقبیمهای را که هنوز از نمایندگان دریافت نکرده) را به خیال سودآوری شگرف در زمینه خاصی سرمایهگذاری کرده اما با عدم موفقیت در بازیافت سرمایهگذاری، نتوانسته به تعهدات خود در قبال بیمهگذاران عمل کند و تا مرز انحلال پیش رفته است. انجام موفقیت آمیز چنین فرآیندی در شرکتهای بیمه، مستلزم داشتن هیاتمدیره متخصص و بهدور از تضاد و اختلاف و نیز بهرهگیری از بدنه فنی متخصص در امور پیچیده بیمهای است. البته با تقویت نهاد ناظر صنعت بیمه یعنی «بیمه مرکزی» طی چند سال اخیر، امیدواریهایی برای بهبود شرایط ایجاد شده که امید است ادامه یافته و شرکتهای نیازمند به نظارت بیشتر را به وضعیت درخوری برساند.
artava@chmail.ir