پوپولیسم بورسی
در دوران رکود بزرگ آمریکا (دهه ۱۹۳۰) یکی از شخصیتهای اثرگذار آن دوره فرانکلین روزولت، رئیسجمهور ایالت متحده بود. وی در گفتاری تاریخی میگوید: «تنها چیزی که باید از آن ترسید خود ترس است». تحلیلگران و مورخان معتقدند ترس موجود در جامعهای که به تازگی بحران (سال ۱۹۲۰)، جنگ جهانی (۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸)، انقلاب سرخ روسیه (۱۹۱۷) و درگیریهای مربوط به آزادی زنان را تجربه کرده بود، هراسی داشتند که شاید بیش از عوامل واقعی اقتصادی بر وخامت و طولانی شدن رکود بزرگ اثرگذار بود۱.
در شرایط کنونی نیز که بورس تهران با افت دستهجمعی مواجه شده، مستقل از عوامل بنیادی که به عقیده کارشناسان هنوز از قیمت سهام حمایت میکند، رفتار سرمایهگذاران در این مسیر اثری جدی داشته است. مقایسهای که با دوران رکودی بورس پس از رونق سال ۹۲ انجام میشود و نگرانیهای غیراقتصادی مربوط به برجام، FATF، تلاطم نرخها در بازارهای ارز و سکه و امثالهم همگی باعث شدهاند واکنش معاملهگران به فضای منفی تندتر شده و در بسیاری از موارد مرزهای تحلیلی را نیز درهم شکنند. اما فارغ از ریشههای وضعیت کنونی و اینکه به اعتقاد تحلیلگران، بورس مسیر برگشت خود در سهام بنیادی را به زودی پیدا میکند، نکتهای که باید به آن توجه شود روی آوردن به راهکارهای کوتاهمدت و غیرکارشناسی است. منوئل فانکه و همکارانش در مقالهای نتایج بررسی۸۰۰ انتخابات در ۲۰ کشور مختلف را طی ۱۴۰ سال (۱۸۷۰ تا ۲۰۱۴) مطرح میکنند که نشان میدهد بعد از بحرانهای مالی، عموما جریانهای پوپولیستی با افزایش ناگهانی اقبال مواجه میشوند. مسالهای که اغلب منجر به کُند شدن مسیر احیا پس از بحرانهای مالی میشوند۲.
این بررسی تاریخی حاوی یک پیام بسیار مهم است و آن پرهیز از «دام پوپولیسم» در شرایط نابسامان است. راهکارهای زودبازدهی که گرچه ممکن است مرهمی در کوتاهمدت باشد، اما در بلندمدت فقط اوضاع را وخیمتر خواهد کرد. ریزش این روزهای سهام نیز مجموعهای از توهمهای توطئه را در کنار درخواستهای غیرکارشناسی احیا کرده که مقام ناظر و فعالان بورس تهران باید نسبت به آنها هوشیار باشند.
توطئههایی از این قبیل که گروهی از سهامداران حقوقی یا حقیقی با اهدافی غیراقتصادی در حال منفی کردن جو بازار سهام هستند و کلاهبرداریهایی که با هدف از بین بردن پول و اعتماد مردم انجام میشود. هرچند انکار مطلق این اتفاقات کمی خوشبینانه به نظر میرسد، اما میتوان مدعی شد وجود جریانی سازمانیافته و قدرتمند با اهداف مزبور دور از واقعیت است. بنابراین رویدادهای موردی نمیتواند مبنای تحلیل آنچه در واقعیت بازار رخ میدهد قرار گیرد.
درخصوص خواستهها نیز به چند مورد بسنده میشود. نخست، انتظار حمایت دولت برای حفظ پولهای مردم؛ درخواستی که برای جلوگیری از زیان تازهواردها به بهانه حفظ اعتمادسازی در بورس مطرح میشود. چنین خواستهای نهتنها با ذات بازار سرمایه بهعنوان نماد «اقتصاد خصوصی» که باید از هرگونه مداخله دور باشد تناقض دارد، بلکه تجربههای پیشین نیز اثرگذار بودن این نوع اقدامات را نفی میکند. سال ۹۳ در دوره وزارت دکتر طیبنیا، چنین دستوری داده شد تا چند بانک پنج هزار میلیارد تومان برای حمایت به بورس وارد کنند که پس از چند روز مجددا موج سنگینتری از فروش را در بورس تهران ایجاد کرد.
دومین مساله توجیه کردن با دادن آدرس غلط است؛ امری که منجر میشود افراد به دنبال مقصرهای موهومی و اعتراضهای ناهنجار کشیده شوند. به نظر میرسد برخی افراد که تمایل دارند تحلیلهای اشتباه خود را از روندهای دستهجمعی و سهام غیربنیادی توجیه کنند، آغازگر جریانسازیهای ضدبازاری شدهاند. پیشنهاد تجمعهای اعتراضی، بزرگنمایی در ارتباط میان بازار ارز و بورس، ادعای ناامیدی از کمک به تولید ملی پشت نقاب انگیزههای سفتهبازی، از جمله تحرکاتی است که منجر به انحراف اذهان و افزایش ترس در بازار سهام میشود.نکته سوم اما به درخواستهای غیرکارشناسی برمیگردد که صرفا با هدف حل معضل بهطور مقطعی مطرح میشود. مثلا بازگرداندن پیشبینی سود شرکتها که مدتها کارشناسان مختلف با آن مخالفت داشتند و هزینههای زیادی که برای حذف این پیشبینیهای جانبدارانه و غیرقابل اتکا از سوی شرکتها داده شد. یعنی بهجای آنکه عمق تحلیلی جامعه سهامداری تقویت شود و تازهواردهای ناآشنا به مبادی صحیح نظیر صندوقهای سرمایهگذاری هدایت شوند، برخی پیشنهاد بازگشت به یک سیستم غلط را میدهند که نه تنها برای بلندمدت تبعات زیادی دارد، در کوتاهمدت نیز بعید است کارساز باشد.
سخن آخر آنکه هرچند سیاستگذار با بیعملی در این دوران، نتیجهای زیانبار را برای بازار سهام برجای گذاشته است، اما باید هشیار بود تا جریانهای فرصتطلب و خواستههای غیرکارشناسی منجر به اقدامات پوپولیستی در بورس تهران نشود. محدودیتهای خرید و فروش، کنترل سهامداران عمده، کاهش دامنه نوسان و... تجربههایی است که تاکید میکنند همواره خطر اقدامات مخرب در کمین بازار سهام کشورمان است.
منابع:
۱) Narrative Economics, R. Shiller, American Economic Association, ۲۰۱۷
۲) Going to Extremes: Political after Financial Crises, ۱۸۷۰-۲۰۱۴, M. Funke et al., Center for Economic Studies & Ifo Institute, ۲۰۱۵
ارسال نظر