فرصت طلایی برای رام کردن نقدینگی

ارزش کل بازار بورس و فرابورس کشورمان به حدود ۷۸۰ هزار میلیارد تومان می‌رسد. حال این‌که بخش اندکی از این سهام قابلیت معامله میان عموم را دارد؛ درصد شناوری سهام در بورس تهران به کمتر از ۲۰ درصد می‌رسد. بر این اساس کمتر از ۱۵۶ هزار میلیارد تومان از سهام در مجموع قابلیت معامله را دارند که البته بسیاری از آن نیز در معنای واقعی شناور نیستند و میزان سهام قابل معامله بسیار کمتر از این ارقام است.

در این شرایط طبیعی است که افزایش ارزش معاملات راهی جز جهش‌های متوالی ارزش سهام را فراهم نمی‌کند. اما وضعیت کنونی شرایط را برای کنترل افسار نقدینگی فراهم می‌آورد. شاید در مرحله نخست سیاست‌گذار باید وضعیت بحرانی اقتصاد کشور را بپذیرد. در این شرایط سرعت تصمیم‌گیری باید بالا باشد؛ چون آنچه در سیستم دولتی به وضوح سال‌هاست که مشاهده می‌شود، رویه کند تصمیم‌گیری است. فرصت‌های بسیاری در وضعیت کنونی سهام وجود دارد که استفاده از آن از سوی رئیس سازمان و طرح ایده در مورد آن می‌تواند نقش موثری در کاهش تلاطم کنونی اقتصاد کشور ایفا کند.

 فرصت افزایش تعداد عرضه‌های اولیه

طی ماه‌های اخیر بارها بر لزوم افزایش تعداد عرضه‌های اولیه تاکید شده است. اما تیم کنونی مدیریت سازمان بورس در برنامه‌ریزی برای این موضوع ضعیف عمل کرده است. اگر برنامه‌ریزی دقیقی در این خصوص وجود داشت در شرایط کنونی بورس تهران به‌صورت هفتگی میزبان یک عرضه بزرگ از شرکت‌های بزرگ پتروشیمی، حمل و نقل دریایی یا سایر مواردی بود که مالکیت آنها در اختیار دولت است و سال‌ها است که انتظار برای عرضه آنها و افزایش شفافیت در آنها وجود دارد. ممکن است یکی از دلایل اصلی رویه کند عرضه اولیه عدم شفافیت لازم در شرکت‌ها باشد. رفع این گره نیز جز با تلاش تیم سازمان بورس و همکاری با وزارت اقتصاد امکان‌پذیر نیست.

 بانک‌ها دندان طمع را بکشند

یکی از مشکلات دیگری که در بورس تهران وجود دارد عدم توجه سهامداران عمده به الزامات قانونی است. برای مثال یکی از بانک‌ها در آخرین اطلاعیه خود از فروش بلوک ۵/ ۲ درصدی فولاد مبارکه خبر داده است. اما نکته جالب قیمت ۶۰۰ تومان برای عرضه این سهم است (در حالی‌که قیمت بازاری این سهم در معاملات امروز پس از رشد ۱۷۰ درصدی در یک سال گذشته حدود ۵۷۵ تومان بود). در حالی‌که مدیران این بانک احتمالا تا سال گذشته خودشان نیز فروش این سهم را با قیمت‌های کنونی تصور نمی‌کردند در شرایط کنونی نیز  اعلام قیمت بالا برای این سهم به معنای واگذار نکردن آن است. این در حالی است که اعداد عجیبی از افزایش اضافه برداشت بانک‌ها از حساب خود نزد بانک مرکزی به گوش می‌رسد. در حالی‌که بانک‌ها چنین دارایی‌های نقدشونده‌ای را در اختیار دارند و باید هر چه زودتر به دنبال نقد کردن آن باشند اما با قیمت‌های رویایی موجب عقب‌نشینی فروشنده می‌شوند. علت عدم عرضه خرد سهام از سوی این بانک و دیگر نهادها نظیر سرمایه‌گذاری‌های بزرگ مشخص نیست.  

در حالی‌که بانک‌ها در شرایط کنونی با افزایش استقراض از بانک مرکزی به رشد پایه پولی دامن می‌زنند، علت عدم برخورد نهاد ناظر با این رویه مشخص نیست. این موضوع به یک بانک محدود نمی‌شود و برای مثال یک‌بانک دیگر و نهاد زیرمجموعه آن نیز از منابع داخلی بانک در جهت حمایت از قیمت سهام این بانک و همچنین سهام زیرمجموعه استفاده می‌کنند. نظارتی از سمت بانک مرکزی نیز در بانک‌ها مشاهده نمی‌شود. بانک‌ها در وضعیت کنونی که به نظر برای پاسخگویی به موج برداشت سپرده‌ها به سمت افزایش برداشت از بانک مرکزی هجوم برده‌اند باید به فکر فروش اموال خود باشند نه این‌که بار دیگر سیکل معیوب چندین و چند ساله سیستم بانکی را تکرار کنند و همچنان با چشم‌اندازی تورمی به دنبال شناسایی سودهای موهومی در آینده باشند. اجبار بانک‌ها بدون دخالت نهاد ناظر امکان‌پذیر نیست.

 توهم نهادهای بزرگ دولتی و عمومی

نکته عجیب دیگر توهم نهادهای دولتی و نیمه‌دولتی در وضعیت کنونی است. به نظر می‌رسد هیچ‌گونه نظارتی بر این نهادها وجود ندارد. صندوق‌های بازنشستگی و صندوق تامین اجتماعی بخش قابل توجهی از افزایش هزینه عمومی در بودجه دولت را در سالیان اخیر به خود اختصاص داده‌اند. در شرایط کنونی مشخص نیست که علت عدم عرضه سهام توسط این نهادها چیست. برای مثال صنایع پتروشیمی خلیج فارس در تیرماه اقدام به عرضه پتروشیمی پارس کرد.

این عرضه با استقبال قابل توجه معامله‌گران همراه شد اما نکته عجیبی که مشاهده شد عدم عرضه صف‌های خرید سنگین توسط این هلدینگ بود. در حالی‌که الزام قانونی به افزایش درصد شناوری به بیش از ۲۰ درصد از سوی سازمان بورس و همچنین تلاش برای خصوصی‌سازی واقعی باید عرضه سهام در بازار افزایش یابد، پس از آن امکان افزایش عرضه فراهم نیامده و در شرایط کنونی نیز بعضا این هلدینگ اقدام به حمایت از سهام زیرمجموعه می‌کند در حالی‌که باید با عرضه سهام تلاش خود را برای جذب نقدینگی سرگردان افزایش دهد. طرح‌های بسیاری در دل هلدینگ فارس محتاج نقدینگی هستند که مدیران این هلدینگ می‌توانند با کنار گذاشتن روزمرگی به دنبال رسیدن اهداف بلندمدت و الزامات قانونی باشند.

در شرایط کنونی ممکن است مدیران بسیاری از ارگان‌های دولتی، نیمه دولتی یا وابسته به نهادهای عمومی از عرضه سهام خودداری کنند؛ بار دیگر تاکید می‌شود این موضوع در بازار سهام به‌صورت شفاف مشخص است اما اصل ماجرا احتمالا به پشت پرده و عدم تمایل به عرضه سایر اموال این شرکت‌ها بازمی‌گردد. توهم کسب سود این نهادها را به ادامه سهامداری ترغیب کرده است. به نظر می‌رسد نهادهای ناظر باید دقت بیشتری برای برخورد با چنین رفتارهایی از سوی این نهادها و همچنین بانک‌ها داشته باشند. در وضعیت بنیادی ادامه سیاست‌های اشتباه پیشین قابل قبول نیست. حال اینکه با افزایش عرضه سهام به هر طریقی، بازار در مسیر توسعه عرضی قرار می‌گیرد. توهم ضربه به بازار واقعا قابل قبول نیست و همچنان برخی بدون داشتن اطلاعات کافی چنین دلایلی را مطرح می‌کنند. باید گفت اگر در صدد استفاده از فرصت کنونی در بازار سهام نباشیم این نقدینگی می‌تواند با شتاب بیشتری بار دیگر به سایر بازارها بازگردد. بر این اساس لزوم تصمیم‌گیری هر‌چه سریع‌تر در این خصوص وجود دارد.