سودهای نجومی در سهام غیرشفاف چگونه رقم خورد؟
طمع بورسبازان در بازار پایه
هرچند در این مسیر بحث وجود تقاضای موثر بهعنوان یک عامل مهم و تعیینکننده در توانایی فروش محصولات میانی و نهایی میتواند نقش اساسی ایفا کند و تحلیلگران با دورنمای بزرگتر این عامل را بهعنوان یک ریسک اصلی درنظر گرفتهاند و محاسبات سودآوری شرکتها را به شدت تعدیل کردهاند اما پس از گذشتن از لایههای اولیه تاثیرپذیر و تجربه رشدهای مناسب، خرید سهام این دو گروه برای سرمایهگذاران از دایره جذابیت خارج میشود. خرید سهامی با تجربه رشدهای چشمگیر برای اهالی بازار سرمایه با دید کوتاهمدت در بهترین حالت ریسک درجا زدن و اصلاح تدریجی قیمت را به همراه دارد و خصوصا اگر خرید و فروش سهام بر مبنای تکنیکال صورت بپذیرد، سهامی با چنین بازدهی در بازه کوتاهمدت کاملا بیمنطق جلوه میکند.
از سوی دیگر بسیاری از سهامداران، در سهام متورمشده مایل به شناسایی سود پس از تجربه یک روند قدرتمند هستند. از آنجا که در رشد اخیر قیمتها در بورس، عامل محرک در شرکتهای بزرگتر (از لحاظ ارزش بازار و میزان تاثیرگذاری بر شاخص کل) تاثیر بیشتری داشت، شاهد جذب نقدینگی از سوی این شرکتها بودیم و به دلیل ساختار مناسب برای جذب نقدینگی در این سهمها همانطور که حجم و ارزش معاملات روزانه تایید میکند، گردش نقدینگی بالایی را در تالار شیشهای ملاحظه کردهایم. بنابراین شناسایی سود در نمادهای بزرگتر هرچند با حجم وسیعی صورت نگیرد اما نقدینگی بالقوهای را برای گردش مجدد در بازار سهام فراهم میکند.
قمار نقدینگی در بازار پایه
در این مرحله برخی معاملهگران با اتکا بر اصول تحلیل تکنیکال و تعریف ساختگی جاماندن از روند، به سمت سهام شرکتهایی میروند که از رشدهای اخیر جاماندهاند. در روند رو به رشد بازار سهام اقبال نقدینگی آزاد شده و نقدینگی تازهوارد برای کسب سودهای کوتاهمدت به سمت صنایعی چرخید که اتفاقا توانایی جذب نقدینگی بالایی نداشتند و فروشندگان بالقوه آنها در طول زمان و با معاملات فرسایشی، از سهام و صنایع یادشده خارج شدهاند. در نتیجه حجم تقاضا به تشکیل صفهای خرید و در ادامه تشکیل روند صعودی منجر میشد که لزوما مبنای بنیادی برای آن وجود نداشت. اما در همین شرایط و در همین بازه زمانی، میل به هجوم به سمت سهام مهجور و پر از ابهام بازار پایه با توجه به دامنه نوسان روزانه ۱۰ درصد و کم بودن اطلاعات قابل استناد از عملکرد شرکتها، نوعی انگیزه هیجانی و قمارگونه را در میان سرمایهگذاران فراهم میکند. هرچند در این بازار نیز سهامی با دلایل بنیادی و انگیزههای سودآوری نیز پیدا میشود اما محوریت شفاف نبودن اطلاعات و بعضا زیانده بودن این شرکتها برای پذیرفته شدن در این بازار یک ریسک بسیار بزرگ برای ورود نقدینگی محسوب میشود و خرید سهام با چنین مختصاتی یک قمار تمام عیار به حساب میآید. در این وضعیت معمولا نقدینگیهای اندک برای شروع مسیر جذب میشوند اما با گذشت زمان و دست به دست شدن بیشتر سهام، شناوری این سهمها بالاتر میرود و انگیزه کسب سودهای بیشتر، نقدینگی بیشتر و سرمایههای بزرگتری را به سمت اینگونه سهام هدایت میکند. کارنامه رشد قیمتها بهعنوان بزرگترین عامل اغواگرایانه، همواره در مسیر وسوسه سرمایهگذاران نقش مهمی ایفا میکند. برای رشد قیمت اینگونه سهمها نمیتوان نقطه توقفی متصور بود چراکه مبنای آن عموما بر محور توصیه، نمودار، اخبار غیرموثق و غیرقابل بررسی است. به همین دلیل در زمان ریزش نیز عدم شکلگیری یک محدوده منطقی برای ارزندگی سهام میتواند به تشدید هیجان کمک کند و شاید شاهد سقوط قیمتها باشیم.
گذشت زمان و درگیر شدن نقدینگی بیشتر در این شرایط به منزله افزایش ریسک کلی برای بازار سهام است چه آنکه با شروع ریزش قیمتها، ضررهای هنگفتی به معاملهگران وارد میشود. بنابراین لزوم احتیاط فعالان بازار سرمایه به سرمایهگذاری در چنین سهامی به شدت احساس میشود تا از بروز تجربههای تلخ سالهای گذشته جلوگیری شود. در ادامه جدول زیر روند بازدهی نمادهای بازار پایه فرابورس در بازه زمانی ۱۵ روز کاری را نشان میدهد. یادآور میشود رشد شاخص کل از ابتدای سال تاکنون به بیش از ۵۰ درصد رسیدهاست که بهطور قطع اثر نمادهای مذکور در آن چیزی نزدیک به صفر است اما سودهای بزرگ در مدت زمان اندک باید شاخکهای حساس سرمایهگذاران را تحریک کند.
غرق در فراموشی
بررسی آماری نشان میدهد که اقبال سرمایهگذاران به سوی سهام بازار پایه چشمگیر است. مجموع ارزش معاملات نمادهای بازار پایه از ابتدای سال تا ۲۹ مرداد (۱۰۰ روز کاری) چیزی در حدود ۱۸۸۰ میلیارد تومان است. این در حالی است که ارزش معاملات ۱۵ روز اخیر در این بازار به ۱۱۰۰ میلیارد تومان میرسد. این اتفاق به این معناست که میانگین ارزش معاملات روزانه تا قبل از داغ شدن بازار سهام در این بخش، بهطور متوسط ۵/ ۱۹ میلیارد تومان بوده اما این متغیر طی روزهای اخیر با رشد ۲۷۳ درصدی به ۷۲ میلیارد تومان رسیدهاست. متاسفانه در بازارهای صعودی توجه به نکات بازدارنده کمتر میشود و هرچه در این مسیر بیشتر پیش میرویم حواس کلی سهامداران و سرمایهگذاران بیشتر پرت میشود و سرمایهگذاران با فراموشی بیشتری مواجه میشوند که رفتار آنها در این وضعیت بیشتر شبیه رویاپردازی است تا سرمایهگذاری. در این شرایط کار به جایی میرسد که حتی در صورت ریزش قیمتها نیز زنگ خطر برای سرمایهگذاران به صدا در نمیآید و انتظار برای بازگشت به مسیر صعودی تنها به زیان سرمایهگذاران میافزاید.
ارسال نظر