انتخابات شورایعالی جامعه حسابداران رسمی و جناحبندی
ناصر محامی / حسابدار رسمی
انتخابات دوره ششم شورایعالی جامعه حسابداران رسمی نیز انجام شد و منتخبین اگر نه رسما ولی بهطور غیررسمی معلوم شده و در انتظار اعلام رسمی نام اعضای جدید شورا هستیم. طبق یک روال کلیشهای به جای مانده از دورههای قبل معمولا جدولی از فراوانی برنامههای کاندیداهای مختلف (تمام کاندیداها) تهیه میشود و به نوعی از آن بهعنوان خواستههای مشترک کاندیداها و بهطور تلویحی خط مشی نام برده میشود. با توجه به اینکه میدانیم بسیاری از این کلمات و عبارات مندرج در برنامه کاندیداها در اصل تشابه کلمه و عبارت است و احتمالا در محتوا تفاوت معنی و مفهوم زیادی بین آنها وجود دارد بنابراین خیلی روشن است که چنین متد و روشی قرابتی با مبانی علمی استخراج و تنظیم برنامه و خط مشی نداشته و قبل از آنکه معرف روش باشد نشانگر فقدان روش و متدولوژی است.
ناصر محامی / حسابدار رسمی
انتخابات دوره ششم شورایعالی جامعه حسابداران رسمی نیز انجام شد و منتخبین اگر نه رسما ولی بهطور غیررسمی معلوم شده و در انتظار اعلام رسمی نام اعضای جدید شورا هستیم. طبق یک روال کلیشهای به جای مانده از دورههای قبل معمولا جدولی از فراوانی برنامههای کاندیداهای مختلف (تمام کاندیداها) تهیه میشود و به نوعی از آن بهعنوان خواستههای مشترک کاندیداها و بهطور تلویحی خط مشی نام برده میشود. با توجه به اینکه میدانیم بسیاری از این کلمات و عبارات مندرج در برنامه کاندیداها در اصل تشابه کلمه و عبارت است و احتمالا در محتوا تفاوت معنی و مفهوم زیادی بین آنها وجود دارد بنابراین خیلی روشن است که چنین متد و روشی قرابتی با مبانی علمی استخراج و تنظیم برنامه و خط مشی نداشته و قبل از آنکه معرف روش باشد نشانگر فقدان روش و متدولوژی است.
علت اصلی این نارسایی نه فقط پیچیدگی ذاتی این مقولات و تفاوت ماهوی آنها با تجربیات حسابرسی، بلکه فقدان گروهها و بلوکهای انتخاباتی تشکیلشده بر مبنای تفاوت منافع و افق فکری متفاوت است؛ بهعبارت دیگر بلوکهای انتخاباتی بیش از آنکه نماینده تفاوت افق و منافع باشند نماینده گروهها و افراد ذینفوذ هستند و به این دلیل است که در طول دهه گذشته هیچگاه قادر به تنظیم خط مشی نبودیم و آنچه بهعنوان خط مشی تنظیم میشود عمدتا در عمل نمایشی از کلمات است. وقتی از رفقا و دوستان میپرسیم که چه نظری درباره نتایج انتخابات شورای عالی دارید، معمولا میشنویم که شورا دو جناح دارد یکی دولتیها و دیگری خصوصیها! آیا واقعا چنین است؟ فارغ از هر توصیف و تعریف مفصلتر، آیا صفبندی واقعی در جامعه حسابداران رسمی این چنین است؟
آیا ترکیب شورایعالی نشانگر صفبندی و نماینده گرایشهای درون جامعه حسابداران رسمی است؟ میخواهم بگویم که چنین نیست، ترکیب شورایعالی قبل از اینکه نشانه گرایشهای واقعی مبتنی بر منافع و مبانی فکری مشترک باشد، غالبا نشانگر صفبندیهای گروهی و دستهبندیهای به وجود آمده حول افراد یا توسط اعضای با نفوذ است. حال اجازه بدهید قدری دولتیها! و سپس خصوصیها! را موردشناسی کنیم. اصولا وقتی حیطه کار و فلسفه وجودی سازمان حسابرسی جدا از جامعه حسابداران رسمی است و سازمان حسابرسی کاملا مستقل و مصون از نفوذ و دخالت جامعه حسابداران رسمی در تمام زمینهها اعم از بازار کار، نرخگذاری، مناسبات با صاحبکاران، مقررات پرسنلی، فرآیندکار حرفهای، کنترل کیفیت و نظارت از هرنوع آن است، چرا و به چه علت باید حداقل به شکل تلویحی در انتخابات شورایعالی دخالت کند؟ سازمان حسابرسی دارای چه منافع یا نگران کدام تهدید از جامعه حسابداران رسمی است که سعی میکند به نوعی در نهاد شورای عالی سهم داشته باشد؟ چرا کسی حاضر نیست این منافع احتمالی یا تهدید محتمل را تعریف و تشریح کرده و اهالی حرفه را از آن مطلع کند؟
وقتی سازمان حسابرسی تحت نفوذ و نظارت جامعه حسابداران رسمی نیست و فارغ از مقررات و دستورالعملها و حاکمیت جامعه حسابداران رسمی کار میکند، وقتی حسابداران رسمی سازمان تحت مقررات و روالهای تعریف شده در سازمان،کار حرفهای انجام میدهند و جامعه بر کار آنان نظارتی ندارد و برعکس سازمان نیز دارای آتوریته بر جامعه حسابداران رسمی نیست براساس کدام توجیه منطقی سازمان در این حد علاقهمند به تاثیرگذاری در شئونات جامعه است که بهصورت ضمنی اقدام به معرفی نامزد یا حمایت از نامزدان خاص میکند؟ یا حتی حسابداران رسمی شاغل در سازمان نامزدان خود را برای عضویت در شورایعالی معرفی میکنند؟ آیا تمام این رویدادها براساس تحلیل منطقی و مبانی فکری روشن روی میدهد؟ یا برعکس تمایل شخصی افراد بانفوذ درسازمان؟ دوستان بسیار ارجمندی که به این ترتیب وارد شورا میشوند وقتی نماینده هیچ منافع مشخصی برای سازمان یا برای گروه خودشان که در استخدام سازمان هستند، نمیتوانند باشند و به طریق اولی به دلیل عدم تعلق به بخش خصوصی حرفه عملا فاقد نمایندگی عینی و ضمنی این دسته نیز هستند، منشأ کدام تغییر برای جامعه حسابداران رسمی خواهند بود؟
در طیف مقابل نمایندگان اصطلاحا بخش خصوصی قرار دارند. این افراد به صراحت نه ولی بهطور کلی نمایندگان کدام بخش از اعضای جامعه هستند؟ موسسات کوچک یا موسسات بزرگ یا شاغلان انفرادی؟ آیا منافع و دغدغههای موسسات کوچک و بزرگ یکی است؟ آیا اولویتهای حیاتی موسسات کوچک و بزرگ یکی است؟ چقدر اشتراک منافع دارند؟ در کجای این بیانیههای انتخاباتی به این مسائل پرداخته شده تا بدانیم چه کسی نماینده کدام بلوک است؟ کسی توضیح بدهد که لیست انجمن حسابداری یا انجمن حسابداران خبره یا مدیران مالی خبره برای انتخابات شورایعالی جامعه حسابداران رسمی یعنی چه؟ این انجمنها دارای چه منافعی در جامعه حسابداران رسمی هستند که در حد اداره جامعه کاندیدا معرفی میکنند؟
چرا این انجمنها که همانند سازمان حسابرسی بسیار عزیز هم هستند، توضیح نمیدهند که منافع آنها در جامعه حسابداران رسمی چیست که آنها را به معرفی نامزد عضویت در شورای عالی نهادی دیگر قانع میکند؟ یا گروههایی که در مقاطع انتخابات تشکیل یا فعال میشوند نمایندگان کدام فراکسیون منافع یا گرایشات درونی جامعه حسابداران رسمی هستند؟ گروههایی که تمام هویت فکری و نگاه آنها به مهمات حرفه، در چند خط نوشته و بیانیه شبیه به هم خلاصه میشود! تفاوت این گروهها در چیست؟ گروه اعتدال یا هماندیش یا نواندیش یا جواننگر یا... هر کدام نماینده کدام جریان و افق فکری یا کدام فراکسیون منافع هستند؟ تفاوت آنها با همدیگر چیست؟ اگر گروه الف نمایندگانش به شورا بروند چه فرقی به وجود خواهد آمد؟ اگر گروه ب نمایندگانش به شورا بروند چه خواهد شد؟ این گروهها این تفاوتها را کجا توضیح دادهاند؟ آنچه اینان را از هم جدا میکند چه چیزی است؟ به نظر میرسد مبنای تشکیل این گروهها، عموما نه منافع مشخص گروهی مثلا نمایندگی اولویتهای حیاتی موسسات کوچک و متوسط، بلکه عمدتا ساپورت و حمایت اعضای با نفوذ و نامزدهای مورد حمایت آنها است.
در واقعیت آنچه در انتخابات شورای عالی در گذشته و در همین دوره هم رخ داد، حاکمیت و غلبه رویکرد رفیقمحوری، شهرتمحوری و تاثیرگذاری گروههای با نفوذ که تحت عناوین لیست فلان انجمن و فلان گروه در ایام انتخابات به وجود میآیند، بوده است و انتخاب ناشی از چنین رویکردی چون ذاتا نماینده گروههای دارای منافع بنیادی متفاوت در جامعه نیست. لذا به دشواری قادر به تعیین خط مشی متکی به مبانی فکری و افق انتظاری مشخص خواهد بود. از این رو من توافق زیادی با جناحبندی شورا به دولتی و خصوصی ندارم و آن را صفت و تمایزی ظاهری و نه واقعی میدانم و معتقدم این ترمها را باید با احتیاط بیشتری بهکار برد، این خود اعضای شورا هستند که به تدریج نشان خواهند داد که چه کسی هستند و درباره حرفه چگونه میاندیشند.
ارسال نظر