عربستان در جدال اقتصادى
این موضوع در هفته آخر ماه ژانویه بیشتر نمایان شد. به این ترتیب که مشخص شد صندوقهاى ذخیره حکومتهاى عربى به ناگاه حجمهاى قابلملاحظه از سهام بازارهاى آمریکا را که در بدره خود داشتند به بازار عرضه کردهاند، که منجر به زنجیره عرضه از طرف کارگزارانى شد که براساس الگوهاى کامپیوترى به عکسالعمل مىپردازند. این رویکرد شاخصهاى بورس نیویورک را به نحو قابلملاحظهاى متزلزل کرد. این تنزل قیمت سهام، بیش از آن چیزى بود که مىتوانست از شرایط نامناسب اقتصاد چین و تاثیر آن بر اقتصاد آمریکا حاصل شود. چه اینکه شرایط نامناسبى که هم اکنون اقتصاد چین با آن روبهرو است و موجب نگرانى بازارهاى مالى جهان شده، باید خود را در بازارهاى مالى اروپا نیز نشان مىداد در صورتى که رویکردهاى اخیر بىثباتى بورس، ابتدا و به شدت بیشتر در بازار مالى آمریکا رونمایى مىشود.
این موضعگیرى عربستان در مورد آمریکا به عوامل پشت پردهاى مربوط مىشود که عمدتا از زمان شروع دومین دوره دولت اوباما پیگیرى شده است. یعنى فشار از طرف آمریکا به عربستان در ارتباط با روشهایى که جزئى از شخصیت و موجودیت حکومت سعودى است. براى مثال وابستگى به مذهب وهابى و شاخههاى آن مانند سلفىگرایى و تجلى عملى آن در شمایل طالبان و داعش و مانند آنکه از شرق آسیا تا سواحل مدیترانه و کشورهاى آفریقایى، عامل آشوب خشونت بار شده و آثار آن بهصورت فعالیتهاى تروریستى در اروپا و آمریکا و سیل غمبار و تاسفآور و تراژیک فراریان به سوى سواحل اروپا متجلى است.
شاه جدید عربستان، ملک سلمان در بهمن ماه ١٣٩٣، پس از مرگ ملک عبدالله به سلطنت رسید. گفته مىشود که با توجه به سن بالاى ٨٠ سال شاه جدید، امور حکومت به دست محمدبنسلمان افتاده است که حدود ۳۰ سال سن دارد و از ردههاى پایین صف شاهزادگان، به کمک پدر و بر خلاف سنتهاى مرسوم آنان، بر کشیده شده است (همین امر در داخل خاندان پنج هزار نفرى شاهزادگان آلسعود نیز تنشهاى جدى را ایجاد کرده است). اینکه محمدبنسلمان که امروزه همه کاره عربستان است، داراى روحیهاى تهاجمى است، از اقدامات او در حمله نظامى بىرحمانه به یمن و بمباران شهرهاى این کشور، از اسفندماه ١٣٩٣ و سایر موارد ازجمله پیگیرى جنگ اقتصادى از طریق نفت و بازارهاى مالى، مشخص مىشود. لیکن این روحیه تهاجمى از طرفى نشاندهنده بیم و نگرانى از عاقبت کار آلسعود نیز هست. یعنى نوع حکومت و روش و منش قبیلهاى، مطلقه و واپسگرایى که روزگار آن و امکان جور آمدن آن با دنیاى امروز، مدت طولانى است که سپرى شده و ناکارآیى ذاتى آن در داخل عربستان نیز مشهود است. ملک سلمان در زمان تصدى به سلطنت حدود ۳۰ میلیارد دلار پول بین مردم و کارمندان دولتى (معادل دو ماه حقوق) توزیع کرد و شرکتهاى خارجى را نیز مجبور کرد که رقمهاى مشابه دریافتى کارمندان دولت، به کارکنان سعودى خود بپردازند. معمولا پخش پول بین مردم براى کسب مقبولیت، خبر خوشى از وضعیت درونى نظامها نیست. این نکته که اخیرا توسط برخى تحلیلگران ازجمله جک استراو، وزیر خارجه اسبق انگلستان مطرح شد، مبنىبر اینکه استراتژى اوباما در نزدیکى با ایران در جهت حفظ تعادل در منطقه در برابر عربستان است، ظاهرا مدتها است که براى عربستان آشکار بوده است. لیکن باید دید درگیرى در یک جنگ اقتصادى پنهان براى حفظ جایگاه عربستان در منطقه و جایگاه آلسعود در عربستان دستاوردى براى آلسعود به همراه خواهد داشت یا ورود به یک بازى خطرناک تلقى خواهد شد؟
ارسال نظر