بررسی شرایط آب در نگاه اقتصادی به حوزههای معدن و صنایع معدنی در قیاس با بخش کشاورزی
بحران آب واقعیت پیدا خواهد کرد؟
دکتر بهرام شکوری نایب رئیس انجمن سنگآهن ایران یکی از اصلیترین موضوعات روز دنیا در سالهای اخیر، بحران آب بوده است. متاسفانه کشور ما نیز روی کمربند خشکسالی ۳۰ تا ۵۰ ساله قرار گرفته و در سالهای اخیر دچار بحران کم آبی شدهایم. اما این بحران خاتمه نیافته و در سالهای آتی وضعیت بدتری هم خواهیم داشت. اقلیم ایران نشان میدهد حدود ۸۵درصد از مساحت کشور در ناحیه خشک قرار دارد و باید در مورد بحران آب کشور چارهای اساسی اندیشید. طبق آمارهای اعلام شده از سوی وزارت نیرو در سالهای متمادی بیش از ۹۲درصد آب مصرفی ایران در بخش کشاورزی، ۶درصد در بخش شرب و خانگی و نزدیک به ۲درصد در بخش صنعت مصرف شده است.
دکتر بهرام شکوری نایب رئیس انجمن سنگآهن ایران یکی از اصلیترین موضوعات روز دنیا در سالهای اخیر، بحران آب بوده است. متاسفانه کشور ما نیز روی کمربند خشکسالی ۳۰ تا ۵۰ ساله قرار گرفته و در سالهای اخیر دچار بحران کم آبی شدهایم. اما این بحران خاتمه نیافته و در سالهای آتی وضعیت بدتری هم خواهیم داشت. اقلیم ایران نشان میدهد حدود ۸۵درصد از مساحت کشور در ناحیه خشک قرار دارد و باید در مورد بحران آب کشور چارهای اساسی اندیشید. طبق آمارهای اعلام شده از سوی وزارت نیرو در سالهای متمادی بیش از ۹۲درصد آب مصرفی ایران در بخش کشاورزی، ۶درصد در بخش شرب و خانگی و نزدیک به ۲درصد در بخش صنعت مصرف شده است. سالانه بهطور متوسط ۱۲۰ میلیارد مترمکعب بارش در کشور داریم که حدودا ۹۵ میلیارد مترمکعب آن استفاده میشود. هماکنون ۱۶ استان کشور با تنش آبی مواجه هستند و برای مقابله با پیشرفت این بحران در کشور نیازمند شناسایی و بررسی حوزههای مصرف آب و چگونگی مصرف آنها از نظر بازدهی مصرف و میزان اتلاف هر بخش هستیم. همانطور که آمارهای فوق نشان میدهد بیشترین میزان مصرف مربوط به بخش کشاورزی است که آب بهعنوان شرط لازم آن تلقی میشود. اما متاسفانه در کشور ما به علت تکیه بر کشاورزی سنتی و روشهای غرقابی، میزان اتلاف در این بخش زیاد است و بالطبع سهم اتلاف منابع آبی کشور در این بخش نیز زیاد و قابل تامل است. هماکنون بازدهی سیستم آبیاری در ایران حدود ۳۵درصد بوده که این مقدار در کشورهای توسعه یافته، ۶۵درصد است. بهرغم هشدارهایی که در سالهای اخیر در مورد کمآبی داده شد، متاسفانه کشاورزان برای ادامه فعالیت و تامین محصولات کشاورزی مورد نیاز کشور اقدام به حفر چاه و برداشت غیرمجاز آب از سفرههای زیرزمینی کردند و این امر موجب بحرانیتر شدن وضعیت آبی کشور شد؛ چراکه اکثر سفرههای آب زیرزمینی ایران خشک شده و نه تنها کمبود آب بیشتر را موجب شد بلکه باعث نشست زمین در سطح وسیع و شوری بیش از حد خاکهای مناطق خشک و غیرقابل کشت شد. این امر نشان میدهد بی توجهی به هشدارهای آبی هم برای دولت و هم ملت گران تمام خواهد شد و مردم و مسوولان باید دیدگاه کلان نسبت به بحران پیش رو داشته باشند و نباید با راه حلهای مقطعی و کارشناسی نشده اوضاع را وخیمتر کنند. بحث کمآبی مربوط به همه آحاد و اصناف است و همه را درگیر خواهد کرد. پس همه بخشهای مصرفکننده چه بخش کشاورزی، چه صنایع و معادن و بخش شرب، همگی باید در حد توان خود در مصرف درست و صرفه جویی آن کوشا باشند. بهعنوان مثال در حوزه معدن که جزو صنایع زیرساختی هر کشور است و پایه و اساس پیشرفت دیگر صنایع خواهد بود، از مرحله شروع عملیات اکتشاف تا فرآوری محصول نهایی معدن، دو بخش حفاری در مرحله اکتشاف و انجام عملیات فلوتاسیون در مرحله فرآوری نیازمند آب هستند که آن هم به علت موقعیت جغرافیایی اکثر معادن که در مناطق بیابانی و کوهستانی قرار دارند، معدنکار نیازمند انتقال آب به محدوده کاری خود است. در سالهای اخیر و هشدار در مورد خشکسالیهای آتی، معادن بزرگ کشور که اکثرا در فلات ایران قرار دارند از جمله چادرملو، گلگهر و سرچشمه با تهدید جدی در زمینه تامین آب مواجه شدند و برای ادامه فعالیت خود مجبور به پرداخت هزینه طرح انتقال آب خلیج فارس به فلات ایران شدند تا هم بتوانند ادامه فعالیت خود را تضمین و هم بخشی از مشکل آبی استانهای بندرعباس و کرمان را حل کنند. در حال حاضر قیمت تمام شده آب مصرفی در معادن در کلیه سیکلهای معدنکاری بین ۳ تا ۵ دلار است و بنا به قیمت زیاد و سختی انتقال آب به مناطق معدنی اغلب سعی در استفاده بهینه و بازگرداندن آب مصرف شده به چرخه مصرف دارند. اما در مقابل در معادن سنگهای ساختمانی مصرف آب زیاد است، چراکه در اکثر مراحل استخراج، برش، ساب و صیقلی کردن سنگ از آب استفاده میشود. براساس پژوهشی در آمریکا مقدار آب مورد نیاز برای تولید هر تن سنگ ساختمانی معادل ۷۵ مترمکعب است. در معادن شن و ماسه اغلب از آب برای شستوشوی شن و ماسه استفاده میکنند و اخیرا برای جلوگیری از هدررفت آب اکثرا طرح ساخت استخر را در پروژههای خود لحاظ میکنند.
سهم تولید ناخالص داخلی در بخشهای صنعت و کشاورزی هر یک به تنهایی حدود ۱۶درصد است. بخش معدن و صنایع معدنی که بهعنوان زیر مجموعه بخش صنعت محسوب میشود نیز خود دارای سهم تولید ناخالص داخلی حدود ۳درصد است که با توجه به اینکه ایران در رتبه دهم ذخایر معدنی دنیا قرار گرفته است و پتانسیل خوبی در زمینه مواد معدنی دارد، این سهم جای رشد و ترقی بسیار دارد و باید از این پتانسیل در راستای بهبود اوضاع و افزایش هرچه بیشتر تولید ناخالص داخلی استفاده شود. بر اساس آمارهای اعلام شده و توجه به یکسان بودن سهم بخش صنعت و کشاورزی از تولید ناخالص داخلی باید دید تولید کدام محصول از این دو بخش ارزش افزوده بیشتری دارد و با توجه به شرایط کشور آیا تاکید بر ادامه روند قبلی بخش صنعت و کشاورزی به مصلحت عمومی است یا خیر. معدن بهعنوان بسترساز صنعت در هر کشوری مهم تلقی شده و به این جهت برای بررسی بهتر، دو محصول معدنی و دو محصول کشاورزی عمده که در ایران تولید میشود، انتخاب و مقدار آب مصرف شده در چرخه تولید آنها آورده شده است.
نیاز به آب در بخش کشاورزی
بخش کشاورزی نقش حیاتی در اقتصاد ملی ایران دارد بهطوریکه حدود ۱۶درصد تولید ناخالص داخلی، ۸/ ۱۶ درصد اشتغال، تامین بیش از ۸۵درصد غذای جامعه، ۲۵درصد صادرات غیرنفتی را فراهم میکند. از کل ۱۶۴ میلیون هکتار اراضی کشور، ۸/ ۱۸ میلیون هکتار مورد بهرهبرداری کشاورزی قرار گرفتهاست که ۸ میلیون هکتار آن بهصورت آبی و ۳/ ۶ میلیون هکتار بهصورت دیم و بقیه بهصورت آیش آبی و دیم کشت میشود و این میزان مساحت، مصرفکننده ۹۲ درصد از آب ایران است. میزان هدررفت آب بخش کشاورزی در ایران ۷۰درصد است؛ یعنی از ۸۶ میلیارد مترمکعب آب مختص این بخش، حدودا۶۰ میلیارد مترمکعب آن هدر میرود و ۸۰درصد اتلاف منابع آبی کشاورزی به علت عدم استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته آبیاری است. پس میتوان با تغییر نگرش و اصلاح سیستم کشاورزی و آبیاری، بخشی از این هدررفت عظیم را به چرخه تولید و استفاده برگرداند. آمریکا، آلمان و ژاپن در دوره گذار از کشاورزی سنتی به صنعتی در یک بازه زمانی کوتاهمدت دهها میلیارد دلار در این بخش هزینه کردند. ایران نیز باید در این مورد قدمی اساسی بردارد و با کمک به اصلاح زیرساختها شرایط استفاده درست از آب را فراهم کند.
مساله دیگر در مورد هدررفت آب بخش کشاورزی مربوط به بهرهوری آب است. در ایران مقدار بهرهوری آب کشاورزی بهطور متوسط ۳۵ درصد بوده ولی در کشورهای توسعهیافته این مقدار ۶۵درصد و برای کشورهای در حال توسعه ۴۵درصد است. روش آبیاری تاثیر بسزایی در افزایش راندمان و بهرهوری آبیاری دارد بهطوریکه با حرکت از آبیاری سنتی غرقابی به سمت آبیاری قطرهای این بهرهوری از ۳۰ تا ۵۰ درصد در روش ثقلی به ۸۰ تا۹۰ درصد در روش آبیاری قطرهای افزایش مییابد.
بخش زیادی از این هدررفت در مسیر انتقال آب به مزارع است، پیشنهاد میشود سیستم آبرسانی و آبیاری این بخش بازنگری و تغییر یابد. این امر مستلزم صرف هزینه زیادی است اما این هزینه در برابر بحران پیش رو و دیگر مخارج کشور جزو ضروریات است. بخش عظیمی از اراضی تحت کشت کشور، بهصورت آبی کشت میشود. اگر هزینه نصب و خدمات تجهیزات آبیاری قطرهای را متوسط ۱۰میلیون تومان برای هر هکتار زمین در نظر بگیریم و آن را روی اراضی تحت کشت آبی اعمال کنیم مشاهده میشود که نیازمند حدود ۲۳ میلیارد دلار سرمایهگذاری در این بخش هستیم. این در حالی است که با احتساب ارزش هر مترمکعب آب معادل ۳ دلار (بهای آب در بخش صنعت)، سالانه حدود۶۰ میلیارد مترمکعب آب به ارزش ۱۸۰ میلیارد دلار در کشور هدر میرود. جالب است بدانیم درآمد حاصل از صادرات نفت و گاز کشور که مبنای اقتصاد ما است در سال ۱۳۹۲ معادل ۳/ ۵۶ میلیارد دلار بوده است و در کنار آن هر ساله شاهد اتلاف بیش از سه برابری این درآمد، از این نعمت الهی هستیم. پس هزینه سرمایهگذاری برای تعویض سیستم آبیاری کشاورزی در مقابل هزینه آبی که هر ساله تلف میشود ناچیز است و در بحران آبی کشور، اقدام به این سرمایهگذاری باید جزو اولویتهای مهم ملی قرار گیرد. اسراف در دین ما همواره امری مقبوح بوده و بر ما است که بهعنوان مسلمان نسبت به حقوق مردم که به هر نحوی متاثر از اعمال و رفتار ما هستند، حساس باشیم و بیمعنا نیست که اتلاف منابع آبی در هر بخشی از مصرف را به معنای اسراف در آن تلقی کنیم، چرا که اتلاف در هر بخش، چه بخش کشاورزی و چه بخش صنعت و معدن و چه مصارف شرب و خانگی سبب کمبود آن در نواحی مختلف کشور و به خطر انداختن سلامت همه موجودات و سکنه منطقه میشود و در حال حاضر که کشور با بحران کمآبی مواجه بوده و اکثر استانهای کشور دچار تنش آبی هستند این مهم بیش از پیش اهمیت مییابد. هر بخش مصرفکننده آب، به نوبه خود موظف به بررسی و اصلاح الگوی مصرف است.
بخش کشاورزی به علت سهم عظیم خود در مصرف آب و همچنین اتلاف ۷۰ درصد در سیستم آبیاری و انتقال آب به مزارع، نیازمند توجه بیشتری است و اقدام در جهت اجرایی شدن بیشتر پیشنهادهای ذکر شده موجب کاهش مصرف آب در این حوزه خواهد شد. حوزه دوم مصرف آب، یعنی بخش شرب و خانگی نیازمند تامل و فرهنگسازی مصرف است؛ چراکه هم اکنون حدود۳۰درصد اتلاف آب در این حوزه وجود دارد و بهخصوص در بخش شرب شهری مصرف سرانه آب زیاد است که نشان از مصرف نادرست آب دارد. بخش صنعت نیز از این قاعده مستثنی نیست و باید در مصرف بهینه آب کوشا باشد. بهطور مثال به گفته مقامهای مسوول در مجتمع فولاد مبارکه، مصرف آب در تولید فولاد به
۵ مترمکعب به ازای هر تن فولاد خام کاهش یافته و آب مورد نیاز از پسابها تامین میشود. مصرف متوسط آب صنایع فولاد در دنیا ۶ تا ۸ مترمکعب به ازای هر تن فولاد است که ایران توانسته است خود را با استانداردهای جهانی مصرف آب در صنایع فولاد منطبق کند و در صنایع معدنی نیز معدن چادرملو در راستای کاهش مصرف آب، مقدار آب مصرف شده به ازای هر تن محصول خود را از ۷۵/ ۰ مترمکعب در سال ۲۰۰۲ به ۶۱/ ۰ مترمکعب در سال ۲۰۰۷ رساند و این روند کماکان کاهشی است.
پیشنهادهای زیر برای مصرف بهینه آب در بخش کشاورزی ارائه میشود:
۱- استفاده از روش آبیاری قطرهای: این روش به علت بهرهوری بالای آن مصرف آب را بهشدت کاهش میدهد.
۲- تسطیح اراضی کشاورزی: با تسطیح اراضی کشاورزی میتوان مصرف آب را حداقل بین ۱۰ تا ۱۵ درصد کاهش داد.
۳- جایابی مناسب برای محصولات کشاورزی برحسب توان پرورش هر محصول در هر منطقه با در نظر گرفتن اولویت پرورش محصولاتی که در آن منطقه، مصرف آب کمتری در کل مراحل تولید نسبت به مناطق دیگر دارند. بهعنوان مثال پرورش گندم در اکثر استانهای کشور وجود دارد، اما در استان قزوین آب کمتری نسبت به سایر استانها برای آن مصرف میشود پس اولویت پرورش گندم را میتوان در استان قزوین قرار داد و خوزستان را که مصرف آب بالایی در پرورش گندم دارد تشویق به پرورش گوجه فرنگی کرد که در آن از آب کمتری نسبت به دیگر استانها استفاده میکند. همچنین پرورش برنج را در مناطق آبخیز شمالی و حاشیه برخی رودخانههای کشور انجام داد و نه در استان اصفهان که با کمبود آب مواجه است و کشاورزان آن را در حرکت به سمت پرورش محصولی سازگار با شرایط اقلیمی منطقه حمایت و تشویق کرد.
۴- ایران در پرورش برخی محصولات مانند زعفران دارای مزیت رقابتی جهانی است، همچنین این محصول آببری کمی نسبت به ارزش افزودهای که ایجاد میکند دارد بنابراین باید پرورش آن را گسترش داد و حتی جایگزین برخی محصولات آببر کرد.
۵- با توجه به ارزآوری بیشتر محصولاتی مانند پسته باید توجه بیشتری به پرورش آن کرد و در مقابل از پرورش و صادرات محصولات آببری نظیر هندوانه که با سیستم سنتی کشاورزی تولید میشود، جلوگیری کرد.
۶- حذف واسطههای زیاد بین تولیدکننده و مصرفکننده که این مورد سبب کاهش قیمت خرید محصول و افزایش سود تولیدکننده میشود و در این صورت تمایل تولیدکننده به تعویض و تغییر سیستم آبیاری بیشتر شده و از این نظر هم به نفع تولیدکننده بوده و هم کاهش و استفاده بهینه مصرف آب را در پی خواهد داشت.
ارسال نظر