مدیران انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران هفته گذشته نشستی داشتند که رئوس مطالب آنها از قرار زیر بود: ۱- تولید فولاد خام در ۶ ماه اول امسال نسبت به سال قبل، سه درصد رشد داشته است. ٢- واردات فولاد در ٦ ماه اول امسال نسبت به سال قبل، ٣٣درصد افزایش یافته است.

٣- صادرات فولاد در ٦ ماه اول امسال، نسبت به سال قبل٤٠ درصد رشد داشته است.

٤- قیمت برق ٢٥ درصد و گاز ٨٠ درصد افزایش یافته در کنار آن دستمزد ٢٥ درصد بالا رفته، ولی نرخ فولاد ثابت مانده است.

با آنکه قیمت تمام شده تولید، بسته به حجم تولید و ساختار آن در هر کارخانه حداقل ١٥ و حداکثر ٢٥ درصد افزایش داشته ولی قیمت فروش ثابت مانده است.

نباید فراموش کرد که ٦ ماه اول سال گذشته سال انتخابات ریاست جمهوری بود، به‌طور سنتی در تمام دنیا در دوران انتقال ریاست جمهوری فعالیت‌های اقتصادی راکد می‌شود. معمولا ریاست جمهورهای جدید سال اول را با سکوت برای تحکیم و ثبات حکومت خود می‌گذرانند و عملا از سال دوم است که سیاست‌های خود را اجرا می‌کنند، با این حال با توجه به رکود اقتصادی، صنعت فولاد سال درخشانی داشته است و همین‌که بر جا مانده و متوقف نشده جای بسی امیدواری است. در سال مورد مطالعه، بازار مسکن بدترین دوران ۳۰ ساله خود را گذرانده است و هنوز رکود آن ادامه دارد، ساخت و ساز بخش خصوصی نیز کاهش یافته است. از طرف دیگر بودجه‌های عمرانی هم با توقف روبه‌رو شده و بالطبع مصرف فولاد به این دلایل به حداقل رسیده است.

مصرف فولاد یکی از شاخص‌های توسعه یافتگی است. در کشورهای توسعه یافته مصرف سرانه فولاد ٣٢٠ تا ٣٤٠ کیلو است. به گفته یکی از مسوولان انجمن تولیدکنندگان فولاد، مصرف سرانه در ایران به ٢٣٤ کیلو رسیده و برای رسیدن به سند چشم‌انداز در سال ١٤٠٠ یعنی ٧ سال دیگر مصرف سرانه باید به بالای ٥٠٠ کیلو برسد، البته نسبت مصرف سرانه به تولید در حد سند چشم‌انداز زیاد مرتبط به هم به نظر نمی‌رسد؛ چرا که تولید الزاما نباید به مصرف داخل برسد بلکه می‌تواند آنچنان‌که شاهد آن بودیم، صادر شود.

تولید فولاد برای مصرف، یک معادله چند مجهولی است. در این معادله بودجه‌های عمرانی، سیستم بانکی، امنیت، امید به زندگی، شهر نشینی و معیارهای دیگری دخالت دارند، اما برای صادرات، دو عامل اصلی وجود دارد: بازار مصرف و ابزارهای صادراتی.

بازار مصرف در نزدیکی ما موجود است. طبق برآوردهای سال ٢٠١١، میزان تولید فولاد در منطقه خاورمیانه در سال ٢٠١٥ حدودا ١٨ درصد بیشتر از مصرف آن خواهد بود. این نسبت بدون در نظر گرفتن رقابت روسیه و چین است. خوشبختانه با اتفاقاتی که در منطقه افتاده نقاط روشنی برای ایران باز شده، بازار جنوب عراق تمایل به مصرف کالاهای ایرانی دارد. در شمال عراق با جنگ و مسائل سیاسی، عملا توانایی ترک‌ها به‌عنوان رقیب زیر سوال رفته است، بازار افغانستان به‌رغم رکود همچنان در دسترس ما است، عراق می‌تواند تا ٣ میلیون تن فولاد ما را جذب کند.

همین میزان برای ما در حال حاضر کافی به نظر می‌رسد، بنابراین بازار مصرف در دسترس ما است، هرچند ابزارهای صادراتی را به درستی نداریم. با اینکه بخش سیاسی ما در عراق بسیار قوی است، ولی این بخش به‌دلیل عدم شناخت و احاطه کافی به مسائل و چگونگی کارکردهای اقتصادی کمکی به صادرات ما نمی‌تواند بکند، ما در صادراتمان دو حلقه مفقوده بزرگ داریم:

اول: بانک‌ها و نقش آنها در صادرات کشور

دوم: شرکت‌های تجاری بزرگ برای بازاریابی

سیستم اعتبار اسنادی سال‌ها است که در دنیا کاربرد دارد ولی صادرات ما به علت نبود سیستم بانکی هنوز با مکانیزم‌های قدیمی به فعالیت خود ادامه می‌دهد. شرکت‌های تجاری ما حضور موفقی در بازارهای هدف ندارند. آنها وظیفه شناساندن و دریافت تقاضا را دارند، از آنجا که در تاریخ بعد از انقلاب ما روی تولید متمرکز شده و تا حدود زیادی تجارت را فراموش کرده‌ایم از این رو آنچنان‌ که باید در امر صادرات موفق و درخشان عمل نکرده‌ایم.

در هفته‌های گذشته شاهد افت قیمت نفت بوده‌ایم این مساله برای صنعت فولاد هم نقطه قوت است هم ضعف. با کاهش درآمد نفت درآمد ارزی ما کاهش می‌یابد در نتیجه واردات فولاد پایین خواهد آمد، بنابراین تولید داخلی سهم بیشتری از بازار را به دست خواهد آورد.

ولی کاهش قیمت نفت باعث خواهد شد:

١- روسیه با توجه به تحریم‌ها، صادرات فولاد خود را به کشورهایی که در این تحریم شرکت نکرده‌اند افزایش دهد؛ چراکه این کشور با دو مشکل عمده روبه‌رو است؛ اول تحریم که صادرات را به اروپا و آمریکا کاهش می‌دهد، دوم تقاضای ارز که باعث افزایش صادرات غیرنفتی این کشور به خارج خواهد شد.

٢- کاهش قیمت نفت تقاضای فولاد را در جهان کاهش خواهد داد چون بر پروژه‌های عمرانی در کشورهایی مثل عراق تاثیر منفی می‌گذارد.

٣- پایین آمدن قیمت نفت باعث تنزل قیمت تمام شده فولاد در اروپا و به‌خصوص چین می‌شود. چین به‌علت آنکه با مازاد تولید روبه‌رو است کاهش قیمت سنگ‌آهن را مزه‌مزه می‌کند. کاهش قیمت نفت، سیل کالاهای ارزان چین به بازارها سرازیر خواهد شد. چین در ٦ ماه اول سال‌جاری میلادی ٤٦میلیون تن صادرات داشته که پیش‌بینی می‌شود تا پایان سال به ٨٠ میلیون تن برسد درحالی‌که قیمت محصولات فولادی است رو به نزول است.

آمار نشان می‌دهد قیمت هر تن بیلت برابر با ٨ بشکه نفت است، اگر قیمت نفت به ٧٠ دلار برسد قیمت بیلت به ٤٥٠ دلار در هر تن خواهد رسید که این رقم با قیمت‌های ٤٧٠ دلاری فوب بنادر چین زیادی فاصله ندارد، چینی‌ها امروز ورق گرم را به‌طور متوسط ٥٦٠ دلار و ورق سرد را ٦٤٠ دلار تحویل بنادر جنوبی ما می‌دهند و حاضر به تخفیف هم هستند چون روند قیمت‌ها در خاور دور رو به کاهش است. این، تهدیدی برای صنعت فولاد است؛ چرا که این صنعت اگر بخواهد در خارج رقابت کند باید قیمت صادراتی‌اش را پایین بیاورد ضمن آنکه بازار داخلی را باید در قبال تهاجم چینی‌ها حمایت کند.

البته تولیدکنندگان فولاد نباید نگران باشند چون به گفته رئیس جمهور درآمد نفتی کشور ٣٠ درصد کاهش یافته ولی این کاهش درآمد باعث تغییر نرخ ارز خواهد شد که اگر مجلس هم بپذیرد (هر چند اقتصاد کشور ناگزیر به تحمل آن است) در این حال واردات محدود و صادرات افزایش خواهد یافت.

اما آنچه در این میان اهمیت اساسی دارد، مساله مذاکرات هسته‌ای است. از سال گذشته مسوولان دولتی کشور عنوان می‌کردند که ١٤ تا ٢٠ میلیارد دلار پول در دست بخش خصوصی بلوکه یا انبار شده است، از زمان شروع مذاکرات هسته‌ای در دولت جدید این پول‌های هوشمند به‌علت رکود به بانک‌ها رفته و در آنجا سپرده‌گذاری شده است. از آنجا که نرخ سپرده بانک‌ها با نرخ تورم و بازدهی اقتصادی در شرایط رکود تطابق ندارد، بانک‌ها سود به سپرده‌ها می‌دهند ولی معادل آن نمی‌توانند وام بدهند؛ در نتیجه با مشکل روبه‌رو خواهند شد درحالی‌که در حال حاضر هم مشکل دارند، اما تنها نزدیک به سه هفته به نتیجه مذاکرات باقی‌مانده است.

اگر در پایان، ایران بتواند با ١+٥ به نتیجه برسد:

حالت صبر و انتظار در بازار ایران به اتمام می‌رسد، پول‌های متوقف و ساکن فعال شده و اقتصاد فعال می‌شود آنچنان‌که خانم شرمن گفته سیل سرمایه‌ها به سمت ایران سرازیر خواهد شد و سویفت فعال می‌شود در نتیجه تجارت خارجی ما بسیار روان‌تر عمل خواهد کرد، در این حال بخشی از سهم کشورهایی مثل روسیه و ترکیه در بازار منطقه به دست ما خواهد افتاد. بازار ایران از ٨ ماه قبل دست از بازار سازی کشیده و به حالت «بنشین و ببین» اکتفا کرده است با روشن شدن وضعیت مذاکرات هسته‌ای، این بازار هم خوش‌بینانه عمل خواهد کرد و طبعا صنعت فولاد فعال خواهد شد.

اما اگر مذاکرات تمدید شود، تغییر نرخ ارز و رکود پیامد آن خواهد بود، سیاست صبر و انتظار تقویت می‌شود، مسکن همچنان متوقف می‌ماند و به‌علت کاهش درآمد ارزی، قیمت ارز بالا می‌رود، در این حالت مصرف فولاد کم خواهد شد و صادرات آن افزایش خواهد یافت ولی صنعت فولاد از این راه سود چندانی به دست نخواهد آورد.

در این حالت واردات به‌علت رکود در داخل کشور و تغییر نرخ ارز کاهش خواهد یافت.

نگرانی تولیدکنندگان فولاد از تهاجم کالاهای چینی در هر حال کاملا صحیح است. بررسی سال ٢٠٠٨ نشان می‌دهد چینی‌ها در مراحل مختلف از خرید سنگ‌آهن تا صادرات آن بیش از ٢٠ نوع سوبسید به صادرات فولاد خود می‌دهند، چینی‌ها از سیاست‌های بی‌شماری در صادرات استفاده می‌کنند. دولت این کشور هم به شدت آنها را حمایت می‌کند، شاید تنها کاهش قیمت نفت وسیله‌ای باشد تا مسوولان ما نگاه بازتر و مهربان تری با فولاد به‌طور خاص و صادرات آن به‌طور عام داشته باشند.

مرکز خدمات فولاد ایران