بازارهای پایانه‌ای روشی  برای قیمت‌گذاری سنگ‌آهن

فیلسوف یونان باستان هراکلیتوس عبارت معروفی دارد که می‌گوید «تنها عنصر ثابت جهان، تغییر است»، به عبارت دیگر همه چیز در حال تغییر است و تنها خود تغییر است که پابرجا است. این جمله سرآغاز سخنان لای دامون باکلی سرپرست بخش فروش و تجارت سنگ‌آهن در استاندارد بانک بود که معتقد است چنین عبارتی برای بازارهای سنگ‌آهن نیز صدق می‌کند. «لای دامون باکلی» در نشست کنفرانس مواد اولیه فولادسازی در آسیا که در سنگاپور در اواخر ماه مه برگزار شد، اظهار کرد که مکانیزم‌های قیمت‌گذاری سنگ‌آهن از زمان مرگ قیمت‌گذاری پایه سالانه در سال ۲۰۱۰ همواره دستخوش تغییر و تحول بوده و همچنان به این تغییرات و تحولات ادامه خواهد داد. وی گفت: تغییراتی را که ما شاهدیم بعید به نظر می‌رسد که ثابت باقی بماند و این مکانیزم نیز دیر یا زود تغییر خواهد کرد و تا چهل سال آینده نمی‌تواند ثابت باقی بماند. حتی با وجود افزایش استیلای چین در بازار سنگ‌آهن و توان بالقوه برای متمرکز کردن بیشتر عرضه‌کنندگان، فکر می‌کنم که این مکانیزم باید رو به آینده بنگرد نه به گذشته (سیستم قبلی قیمت‌گذاری پایه سالانه). علاوه بر این کارشناسان مقیم سنگاپور معتقدند که آینده این تحولات می‌تواند شامل ایجاد تعدادی بازارهای پایانه‌ای در بنادر بزرگ چین مانند کوئینگداو، یتانجین، کاوفیدیان و شانگهای و نیز بالقوه در بنادر مهمی در خارج از چین مانند روتردام، گوا، ساحل شرقی هند و در نهایت آفریقای غربی باشد. باکلی در این باره به نمونه‌هایی از بازار لاستیک لندن، پایانه کاکائو/قهوه لندن و غلات و فلزات گرانبها به عنوان انواعی از بازارهای پایانه‌ای اشاره می‌کند که می‌توان این بازار را در کنار مراکز مهم توزیعی با امکانات زیربنایی کافی برای خرید، انبارسازی و حمل و نقل سنگ‌آهن در حجم بالایی ایجاد کرد. این بنادر دارای حقوق قانونی خواهد بود که به عنوان بازارهای به ثبت رسیده در بورس عمل کرده و دادوستد خود را از طریق شبکه مجربی از اعضا انجام می‌دهند. چنین بازارهای پایانه‌ای دارای ابزارهای مالی مشتقه (قراردادهای آتی و اختیار معامله) قابل تحویل بوده و با ظرفیتی که بتواند به صورت فیزیکی در مقابل تسویه، تحویل یا دریافت شود به کالای برپایه فیزیکی مرتبط می‌شود. وی می‌افزاید: ما شاهد شرایط لازم برای افزایش همگرایی قراردادهای ابزار مالی مشتقه بازارهای پایانی که به صورت فیزیکی تسویه می‌شوند، هستیم که می‌توانند نسبت به عرضه و تقاضای بازار به صورت بسیار کاملی واکنش نشان دهند. اما «باکلی» تاکید دارد که حرکت به سوی یک بازار پایانی کاملا شفاف براساس نقطه مرجعی که خریداران، تجار و فروشندگان بتوانند آن را قبول کنند به عهده کل صنعت و معدن، ارائه‌دهندگان شاخص، فولادسازان، جوامع تجاری، بانک‌ها و مقامات معدنی است. برای اینکه این امر رخ دهد، صنعت در ابتدا باید به تجارت نقد یا فوری فقط به مثابه یک امر جنبی توجه نکند، بلکه به آن به عنوان بخش اصلی کسب و کار نگاه کند. «باکلی» اضافه کرد که در حال حاضر این اتفاق رخ نمی‌دهد. شرکت‌های معدنی عجله‌ای ندارند که این امر را محقق کنند و این مسوولیت به عهده تجار و مصرف‌کنندگان نهایی قرار دارد تا بر روی این قراردادهای بلندمدت به عنوان مکانیزم قیمت‌گذاری پایه تاکید ورزند. عدم تعهد نسبت به تجارت فوری یا نقد به این ‌معنی است که بازار فاقد نقدینگی است و این نگرانی را در مورد صحت قیمت‌های شاخص به وجود می‌آورد و با نوسانات قیمت عدم اطمینان و عدم اعتماد زیادی در بازار ایجاد می‌کند که نهایتا سبب راندن بعضی از دست‌اندرکاران بالقوه از بازار می‌شود. به عقیده وی، ده‌درصد قیمت‌گذاری بازار، حجم قابل قبولی نیست که بتواند قیمت کاملا شفافی را در اختیار ما قرار دهد. گردآوری و ترجمه: علی غفوری