برمبنای این بررسی‌ها؛ بازارهای کالایی اثر مستقیمی بر شاخص قیمت در بورس اوراق بهادار دارد تا جایی‌که می‌توان گفت داده‌های معاملاتی بورس کالا حتی سریع‌تر از بورس اوراق، مسیر کلی شاخص را تعیین می‌کند. ارزش معاملات در بورس کالا شاید سیگنال اصلی اثر کالایی‌ها بر بازار سرمایه باشد ولی به‌صورت مشخص می‌توان یک همبستگی کامل بین شاخص بورس اوراق بهادار و یک بازار مشخص مثلا بازار فولاد را مشاهده کرد. اگرچه داده‌های مختلفی بر نوسان شاخص سهام اثرگذار هستند ولی گویی بورس‌کالا جهان موازی بورس اوراق است که شاخص بورس را سایه بازارهای کالایی ترسیم می‌کند.

  هم‌بستگی قطعی

نوسان قیمت‌ و حجم معاملات در بازارهای کالایی با محوریت بورس کالا به‌قدری داده‌های اثرگذار بر بازار سرمایه را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد که گویی بورس اوراق اجازه ایفای نقش جدا از داده‌های دیکته‌شده کالایی را ندارد. به‌وضوح می‌توان نوسان قیمت‌ها یا ارزش کل معاملات بازار فیزیکی بورس کالا را حصاری برای بورس به‌شمار آورد که امکان تخطی بازار سهام از داده‌های بازار کالایی متصور نیست. به‌صورت دقیق‌تر بازارهای کالایی لیدر اصلی بورس و فرابورس در ایران به‌شمار می‌روند. بورس اوراق بهادار در ایران یک بازار کالامحور محسوب می‌شود زیرا بخش اعظم شرکت‌ها؛ یا تولیدکنندگان یا مصرف‌کنندگان بزرگ مواد اولیه اغلب صنعتی هستند. این مطلب وزن داد‌ه‌های کالایی را در محاسبات بازار سرمایه تقویت کرده است؛ گویی بورس کالا جهان موازی بورس اوراق است که داده‌های آن اثر مستقیم بر نوسان شاخص سهام داشته و حتی سمت و سوی این بازار را در بازه‌ای از زمان تعیین می‌کند.

اگرچه بازار سرمایه و بازارهای کالایی دو مقوله کاملا جدا و متفاوت از یکدیگر به‌نظر می‌رسد اما بررسی روند شاخص بورس اوراق بهادار در مقایسه با نرخ محصولات معامله‌شده در بورس کالا و حتی روند قیمتی کالاهایی همچون فلزات در بازار آزاد حاکی از همبستگی این بازارها است و حتی می‌توان گفت بازارهای کالایی یک فاز جلوتر هستند. با توجه به این موارد می‌توان یک ابزار تحلیلی دیگر را به سیگنال‌های اثرگذار بر بازار سرمایه افزود که آن واقعیت‌های آماری در بازارهای کالایی با محوریت بورس کالای ایران است. حال اگر موتور محرک اصلی در اقتصاد جهان را تولید با محوریت بازارهای کالایی به‌شمار آورد و بازار سرمایه را بر پایه ذات تولید و واحدهای تولیدی محسوب کرد بنابراین فلسفه تحلیل در بازار سرمایه از مسیر داده‌های واقعی در بازارهای کالایی عبور خواهد کرد. این در حالی است که بهای مصنوعات فولادی در مسیر رشد قرار گرفته و احتمال کاهش حجم معاملات در بورس کالای ایران محدود است، بنابراین می‌توان از این مسیر نیم‌نگاهی به بازار سرمایه و نوسان شاخص قیمت آن داشت.

  تجربه جهانی

 البته همبستگی میان بازارهای کالایی و بازارهای مالی با محوریت بازار سهام تنها مربوط به ایران نبوده و در سایر نقاط دنیا موارد مشابه بسیاری وجود دارد. همبستگی بهای مس با شاخص هنگ‌سنگ در بورس هنگ‌کنگ یکی از برجسته‌ترین این همبستگی‌های قیمتی است که مدت‌ها دستمایه فعالیت تحلیلگران بود. این موارد از پشتوانه تحلیلی قدرتمندی برخوردار است و می‌توان با توجه به ویژگی‌های هر بازار از لحاظ ماهیت و وزن هر داده، قرابت‌های فنی جذابی را رصد کرد. در بازار سرمایه ایران که بخش مهمی از آن را شرکت‌های کالا محور و تولیدکنندگان مواد اولیه  یا حامل‌های انرژی تشکیل می‌دهند قرابت بالای داده‌های معاملاتی در بازارهای کالایی با محوریت بورس کالای ایران به‌خوبی می‌تواند سیگنال جذابی برای رصد رخدادهای اثرگذار بر بازار سرمایه باشد. نوسان حجم معاملات در بازار فیزیکی بورس کالا ابتدایی‌ترین داده قابل شناسایی در بازارهای کالایی است که همان‌گونه که در نمودارها روشن است با نوسان شاخص قیمت سهام همبستگی مطلوبی دارد، اگرچه برای رصد دقیق‌تر بازار به داده‌های شفاف‌تری نیاز داریم که تجمیع این موارد در نهایت فضای روشن‌تری از بازار را ترسیم می‌کند. ارزش معاملات در بازار فیزیکی بورس کالا با توجه به ماهیت آن در کنار ویژگی‌های خاص بازار سرمایه و اهمیت بهای ارز آزاد و نیمایی حتی بیش از حجم معاملات در قرابت با بازار سرمایه قرار دارد.

  همبستگی بازار سرمایه و بازار فولاد

ساده‌ترین برآورد از نوسان قیمت‌ها در بازار آزاد با بازار سرمایه در نمودار نوسان قیمت مصنوعات فولادی خودنمایی می‌کند. این بازار از ویژگی‌های خاصی برخوردار است که نقدشوندگی، استفاده به‌عنوان محملی برای پوشش ریسک تورم، سفته‌بازی و جذابیت‌های صادراتی و مخصوصا نوسان آزادانه قیمت‌ها و اثرپذیری از داده‌های داخلی و منطقه‌ای و جهانی و تاثیرگرفتن از نوسان بهای آزاد و نیمایی ارز مواردی است که همگی بر نوسان بهای میلگرد به‌عنوان یک کالای شاخص در بازار فولاد اثر می‌گذارد.

بررسی‌های «دنیای‌اقتصاد» نشان می‌دهد روند قیمتی بهای مقاطع طویل فولادی در بازار آزاد کاملا هم‌بسته با شاخص بورس اوراق بهادار است. روند قیمت فروش مقاطع طویل فولادی به مفهوم ورود نقدینگی به این بازار است. در ماه‌های ابتدایی امسال افزایش نرخ تورم و کاهش ارزش پول ملی باعث شد تا نرخ فولاد نیز بالا برود، در این میان فعالان این بازار که پیش‌بینی می‌کردند روند رو به رشد تورم و کاهش ارزش پول ملی در کشور استمرار یابد با هدف حفظ نقدینگی خود از اثرات تورم وارد بازار شده و نسبت به خرید پیش از موعد اقدام کردند که همین موضوع رشد قابل توجه بهای انواع محصولات فولادی را رقم زد.

در همین زمان بخشی از نقدینگی وارد بورس اوراق بهادار شد، درواقع بخش دیگری از مردم برای حفظ ارزش نقدینگی وارد بازار سهام شدند که این موضوع نیز رشد شاخص بورس را درپی داشت.

 نکته جالب توجه در هر دو بازار آن است که تقریبا در فاصله‌ای یک هفته‌ای پس از کاهش قیمت مقاطع فولادی در بازار آزاد، شاخص بازار اوراق نیز ریزش می‌کند. این روند یکسان به این علت ایجاد می‌شود که همواره یک موضوع باعث خروج نقدینگی از هر دو بازار می‌شود اما بازار مقاطع زودتر نسبت به این پارامترها واکنش نشان می‌دهد.

  بازارهای کالایی هوشیارتر از بازار سرمایه

ولید هلالات کارشناس بازار سرمایه درخصوص همبستگی ورود نقدینگی به بازارهای کالایی و شاخص بازار سرمایه به «دنیای‌اقتصاد» گفت: همبستگی یا عدم همبستگی ورود نقدینگی به بازارهای کالایی و بازار سرمایه در اقتصادهای مختلف متفاوت است. در ایران میان این دو بازار همبستگی دیده می‌شود اما لزوما در دنیا این گونه نیست.

هلالات گفت: بروز ریسک در هر اقتصادی مردم را به اجرای سیاستی در جهت حفظ سرمایه ترغیب می‌کند. در اقتصادی همانند ایران در زمان بی‌ثباتی عموم جامعه به فکر تبدیل نقدینگی به دارایی می‌افتند تا از اثرات تورم در امان مانده و ریسک نگهداری پول نقد را کاهش دهند. در چنین شرایطی فعالان بازارهای کالایی خرید خود را جلو انداخته، افرادی که فعال بازار سرمایه هستند نیز دارایی نقدی خود را به سهام تبدیل می‌کنند و بخشی از جامعه که در بازار طلا یا دلار فعال هستند نیز نقدینگی خود را به ارز یا سکه تبدیل می‌کنند.

او ادامه داد: در سایر کشورهای دنیا نیز زمانی که ریسک اقتصادی بالا می‌رود افراد به سراغ ارزی همانند فرانک سوئیس یا اونس طلا می‌روند. درواقع نحوه چرخش پول در بازارهای مختلف کاملا وابسته به آن است که ریسک و چشم‌انداز اقتصادی در هر کشور به چه سمتی باشد.

در ایران زمانی که آرامش در بازار حاکم می‌شود بخش زیادی از پول‌ها به سپرده بلند مدت بانکی تبدیل می‌شود. نمونه این اتفاق را در سال ۹۲ تا ۹۴ دیدیم. در این سال‌ها از سویی تورم پایین بود و ثبات نسبی در اقتصاد ایجاد شده بود و از طرف دیگر نرخ بهره بانکی بالاتر از نرخ تورم بود، در این شرایط عموم مردم نقدینگی خود را تبدیل به سپرده بانکی کرده بودند. اما در اقتصاد ایران، زمانی که شرایط معکوس می‌شود یعنی نرخ تورم افزایش پیدا می‌کند و از نرخ بهره بالاتر می‌رود شاهد تبدیل شبه پول به پول هستیم. در این زمان هر فردی تلاش می‌کند برای در امان ماندن نقدینگی خود از اثرات تورم پول خود را از بانک خارج کرده و در پروژه‌ه‍ایی به مصرف برساند. در این شرایط شبه پول به پول تبدیل شده و این نقدینگی سرگردان وارد بازارهای مختلف می‌شود و در واقع هر فردی سعی می‌کند برای درامان ماندن پول خود از تورم آن را تبدیل به دارایی کند، خرید سهام، خودرو، ملک، طلا، ارز و انواع محصولات ازجمله اقدامات مردم در چنین شرایطی است.

این کارشناس بازار سرمایه درخصوص میزان هوشیاری بازارهای مختلف نیز گفت: طبیعتا بازارهای مختلف در فاصله زمانی متفاوتی نسبت به تغییرات نرخ ارز و اثرات تورمی واکنش نشان می‌دهند. بازار طلا و سکه اولین بازاری است که بلافاصله خود را با تغییرات همسو می‌کند. بازارهای کالایی همچون کامودیتی‌ها نیز از آنجا که قیمت پایه براساس نرخ دلار تعیین می‌شود و فعالان این بازارها عمدتا در جریان نوسانات بازار هستند بلافاصله نسبت به تغییر شرایط واکنش نشان می‌دهند. درواقع با پیش‌بینی افزایش تورم تولیدکنندگان و فروشندگان نسبت به خرید اقدام می‌کنند و شاهد افزایش تقاضا در بازارها هستیم اما با بهبود شرایط و آرامش این فعالان که ترسی از آینده ندارند می‌توانند خرید خود را به تعویق بیندازند. او ادامه داد: بازار سهام در ایران عموما دیرتر از بازار کالاها نسبت به نوسانات واکنش نشان می‌دهد. درواقع بازار سهام نسبت به بازارهای گفته شده تفاوت و عقب‌ماندگی دارد.

Untitled-3 copy