پنجمین عرضه نفت خام در بورس انرژی با موفقیت انجام شد
۳۵ هزار بشکه تقاضای موفق در بورس
در شرایط فعلی در بازارهای جهانی قیمت هر بشکه نفت خام برنت نزدیک به ۶۶ دلار است؛ یعنی پایینترین قیمت پیشنهادی شرکت ملی نفت خام ۱۴ دلار در هر بشکه پایینتر از نرخهای مشابه جهانی است. زمانبر بودن ثبت این معامله به این معنی بود که قدرت چانهزنی در فرآیندهای معاملاتی بالاخره تاثیرات خود را بر جای گذاشت و با نزدیکتر شدن نظرات خریدار و فروشنده، قیمت پیشنهادی عرضه در دو مرحله کاهش یافت و قیمت پیشنهادی تقاضا نیز همچنین در دو مرتبه تقویت شد تا بهای نفت خام سبک صادراتی ایران در روز گذشته ۵۲ دلار و ۲۵ سنت به ثبت برسد. این معامله اگرچه از حجم پایینی برخوردار بود ولی سیگنال اصلی قیمتی به بازارهای جهانی به شمار میرود و میتواند این ذهنیت را مطرح کند که ایران در فاز معاملاتی در دنیای دیپلماسی انرژی اهل تعامل است. این تعامل هم در چانهزنیهای حرفهای در بدنه صنعت کارگزاری قابل رهگیری است و هم در سازوکارهای صادراتی از بستر بورس انرژی که همگی از جذابیت بالای این بازار و این شیوه معاملات حکایت دارد. در این بین تجربه معاملهگری مخصوصا بین کارگزاران را باید یک اصل به شمار آورد و همچنین بهتر است عرضهکنندگان از تعامل رسمی، حرفهای و حتی دوستانه بیشتری مخصوصا در صنعت کارگزاری بهره ببرند. این معامله نشان داد اگرچه قیمتهای پیشنهادی عرضهکننده در اولین مرحله از کاهش قیمتها در فاز رقابت (در مرحله مظنهیابی)؛ جذاب بوده ولی اگر فاصله قیمتی ۶/ ۷ دلاری بین قیمتهای عرضه و تقاضا باز هم کاهش مییافت افزایش احتمال انعقاد قرارداد در همان زمان مرسوم معامله هم تقویت میشد و معاملات به وقت اضافه کشیده نمیشد.
البته رقم ۳۵ هزار بشکه چیزی نزدیک به ۵ هزار تن است یعنی رقم بزرگی برای بورس انرژی به شمار نمیرود؛ آن هم در شرایطی که رکورد بالاترین حجم معاملات ماهانه در بورس انرژی رقمی نزدیک به ۴۰۰ هزار تن است که معادل ۲ میلیون و ۸۸۰ هزار بشکه خواهد بود. به صورت دقیقتر توان اجرایی و عملیاتی بورس انرژی بسیار بالاتر از این ارقام است و از هماکنون باید منتظر بهبود وضعیت معاملات بود.
با توجه به موارد فوق آنهم در وضعیتی که کشور به صادرات نفت خام مخصوصا از بستر بورس انرژی نیاز دارد، باید بیش از همهچیز به بازبینی رخدادهای معاملاتی در این بازار رسمی پرداخت و همچنین دلایل عدم ثبت معاملات را رمزگشایی کرد.
در هفتههای اخیر تلاشهای بسیاری را برای تسهیل در فرآیند صادرات از بورس انرژی شاهد بودیم؛ ولی این تلاشها پس از قطعی شدن عرضههای مستمر تاکنون به جذب تنها یک محموله ۳۵ هزار تنی تقاضا در ۳ مرحله عرضه یک میلیون بشکهای (جمعا ۳ میلیون بشکه) منجر شد؛ یعنی درصد موفقیت این تلاشها پایین بوده اما چرا؟ دلایل را میتوان در دو شیوه مختلف تقسیمبندی کرد؛ دلایل داخلی و خارجی. واقعیتهای تحریم را همه میدانیم و شاید دیپلماسی اقتصادی دولت و مخصوصا وزارت نفت موفقیت چندانی برای جذب خریداران به بورس انرژی نداشته است؛ آنهم در شرایطی که برخی کشورها حتی معافیت نفتی از آمریکا دریافت کردهاند، ولی نفت خام نمیخرند. هماکنون تمام هزینههای تحریم نفتی را گویی ایران پرداخت میکند و سایر کشورها و مخصوصا سایر تولیدکنندگان تنها با رغبت به رشد قیمتهای نفت خام مینگرند. اگر قیمتهای پیشنهادی ایران و همچنین حجم عرضهها در بورس انرژی برای نفت خام سبک، سنگین و میعانات گازی (مخصوصا گاز مایع) با هم افزایش یابد و همچنین شاهد انعطاف قیمتی کافی باشیم، یک سیگنال واقعی به بازارهای جهانی خواهد بود؛ آنهم در شرایطی که بالاخره آمارهای بورس انرژی توسط تحلیلگران برجسته در جهان به نقد و بررسی گذاشته میشود. بهصورت دقیقتر در این شرایط آن هم با فرض عرضه گسترده در بورس انرژی بهعنوان یک بازار رسمی غیردولتی و بهعنوان یک شرکت بورسی، بازارهای جهانی به چالش کشیده خواهد شد و همین رفتار، ابزاری جدی برای قدرتنمایی در بازارهای جهانی حتی در شرایط سخت فعلی است.
در این وضعیت که پالایشگاهها در جهان با قیمت بالای نفت خام دست به گریبان هستند اگر نتوانیم مشتری قابل اعتماد در بورس انرژی پیدا کنیم، شاید با کاهش قیمت نفت خام و عدم تغییر شرایط بینالمللی، دیگر نخواهیم توانست به گردونه رقابتهای واقعی از بستر بورس انرژی وارد شویم. در هر حال اگر قرار است ایران با مشکلات عدم فروش نفت خام روبهرو شود و دیگران از قیمتهای بالای نفت سود ببرند، بهتر است در فاز رقابتهای مرسوم تجاری و کاملا شفاف، توانمندی نفتی ایران در بازارهای جهانی را به وضوح نمایش دهیم. قطعا اگر شرکت ملی نفت به این رویکرد رقابتی در بازارهای جهانی بپیوندد رسانهها نیز حمایت خواهند کرد و همه فعالان بازار در اقصی نقاط جهان از رخدادهای معاملاتی، قیمتها و شرایط عرضه مطلع میشوند؛ آن وقت تداوم اجرای تحریمها برای آمریکا سختتر خواهد بود. در شرایط فعلی نباید به اسم قیمتهای بالای جهانی از انعطاف قیمتی در کنار حجم بالای عرضهها در بورس انرژی چشمپوشی کرد؛ زیرا کالایی که به فروش نرسد گویی قیمتی ندارد حتی اگر در نقطهای از جهان به نرخهایی گزاف معامله شود. بهعنوان یک مثال مشخص قیمت پیشنهادی اولیه بدون اعمال هرگونه تخفیف در روز اول بهمنماه سال جاری ۵۴ دلار و ۴۲ سنت بود؛ آنهم در شرایطی که دیروز با فرض اعمال اولین مرحله تخفیف ۶/ ۵۴ دلار به ثبت رسید. باز هم باید تاکید کرد که در این وضعیت میتوان از حجم بالای عرضه و قیمتهایی منعطف در بورس انرژی بهعنوان یک ابزار در بازارهای جهانی بهره برد. البته در شرایطی که یک معامله ۳۵ هزار بشکهای در بورس انرژی ثبت شده میتوان به افزایش این حجم نیز امیدوار بود.
درخصوص عوامل داخلی باید به واقعیتهای معاملاتی از مسیر فرآیندهای بازاریابی توجه کرد. به وضوح باید گفت که وظیفه اصلی بازاریابی بر عهده کارگزاران در بورسهای کالا و انرژی است و بررسیهای میدانی نشان میدهد که برخی از کارگزاریها در سایر کشورها نمایندگی دارند. باید به وضوح این مطالبه را از صنعت کارگزاری داشت که به سمت جذب خریداران جدید خارجی حرکت کنند و البته باید منافعی را برای کارگزاران در این حوزه در نظر گرفت. آمارهای معاملاتی در حوزه صادرات نفت خام و فرآوردهها اعداد بسیار بالایی است و کارگزار هم باید حتیالامکان از توان ریسک در این فرآیندها برخوردار شود که یکی از همین مسیرها تجدیدنظر در کارمزدهای معاملاتی و از آن مهمتر تخفیف در برخی از هزینههاست که بتواند بخشی از هزینهها یا تمامی هزینههای بازاریابی بینالمللی را پوشش دهد. در هر حال نقد به سیستم کارگزاری جدی است و البته این نقد در شرایطی اهمیت پیدا میکند که هر موفقیتی برای کارگزاران در این شرایط به معنی موفقیتهایی بزرگتر در آینده خواهد بود. در آینده بیشتر به این مباحث خواهیم پرداخت.
ارسال نظر