ارز تک نرخی؛ گذرگاه اجباری بورس ارز

دنیای اقتصاد- سارا جنگروی: احمد مجتهد، رئیس سابق پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی معتقد است راه‌اندازی بورس ارز در ساختار اقتصادی کنونی و شرایط تورمی و تا زمانی که نرخ تورم در شرایط با ثبات، تک رقمی نشده و مهم‌تر اینکه شرایط اقتصادی و انتظارات روانی جامعه از وضعیت اقتصاد دچار نوسان است، امکان‌پذیر نیست.

این استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به نوسانات پیش‌بینی نشده اخیر در بازار ارز، وجود یک بورس ارز را برای کنترل بازار ارز با مکانیزم عرضه و تقاضا مفید توصیف می‌کند، هر چند در شرایط کنونی این اقدام را عملی نمی‌داند؛ با این حال به گفته مجتهد با توجه به اینکه متوسط نرخ تورم کشور در مقایسه با متوسط نرخ تورم جهانی همچنان بالا است و از سوی دیگر قسمت اعظم درآمدهای ارزی کشور وابسته به صادرات تک محصولی یعنی نفت است، از این رو بیشترین درآمدهای ارزی به دولت اختصاص دارد و هر زمان که نیاز باشد دولت در بازار ارز دخالت می‌کند، در حالی‌که بورس ارز زمانی می‌تواند کارکرد مناسبی داشته باشد که تنها سازوکار عرضه و تقاضا تعیین‌کننده قیمت و شرایط متعادل باشد.

زمزمه‌های راه‌اندازی بورس ارز هر از چندگاهی از زبان مسوولان اقتصادی و مدیران بورس کالایی که تجربه تقریبا خوبی در راه‌اندازی بازار آتی سکه دارند، مطرح می‌شود. اما در این خصوص مجتهد می‌گوید که شرایط بازار سکه با بازار ارز کاملا متفاوت است و نمی‌توان به صرف تجربه بازار آتی سکه اقدام به راه انداختن بازار آتی ارز کرد در شرایطی که هنوز تورم به زیر ۱۰ درصد نرسیده است و از سوی دیگر مدت زیادی از رفع تحریم درآمدهای ارزی کشور نگذشته و به تبع آن از آنجا که کشور ما وابسته به درآمدهای نفتی است و نوسانات قیمت و میزان صادرات تاثیر عمده‌ای در عرضه ارز در بازار دارد این مساله می‌تواند مشکلات زیادی را در پی داشته باشد. مجتهد در جمع بندی صحبت هایش تصریح می‌کند که هنوز آمادگی لازم را برای یکسان شدن نرخ ارز نداریم ولی باید به این نکته صحه گذاشت که اولویت بانک مرکزی قبل از ایجاد بورس ارز، بحث یکسان‌سازی نرخ ارز است.

در حال حاضر دولت هنوز با فشارهای بودجه‌ای مواجه است که خود مساله‌ای است که در این شرایط نوسان نرخ ارز فشارهای بیشتری را به دولت وارد می‌کند و در این شرایط ممکن است دیگر بانک مرکزی قادر به کنترل و کاهش نوسانات نرخ ارز نباشد. مجتهد برای راه‌اندازی بورس ارز دو موضوع را مطرح می‌کند؛ با توجه به رویکرد اول که همان مسیر تک نرخی شدن ارز است، به این دلیل که ما هنوز یکسان شدن نرخ ارز را آغاز نکرده و پشت سرنگذاشته ایم، سیستم بانکی بین‌المللی در این رابطه هنوز فعال نیست و محدودیت‌هایی در استفاده از دلار در پیش رو داریم؛ بنابراین به هیچ وجه شرایط در حال حاضر برای ایجاد بورس ارز در کشور مساعد نیست. اما رویکرد دومی هم در این زمینه وجود دارد و آن اینکه از یکسو، اقتصاد کشور به ثبات برسد و از سوی دیگر، درآمد مستمر از محل صادرات غیرنفتی وجود داشته باشد که نوسانات قیمت نفت و میزان تولید را در کنترل داشته باشد. با در نظر گرفتن این دو نکته است که می‌توان گفت شرایط برای ایجاد چنین بازاری فراهم است.

زمزمه‌های «راه‌اندازی بورس ارز» از زمان دولت قبل مطرح شد ولی تا به امروز هیچ اقدام عملی در ارتباط با فرآیند راه‌اندازی این فضا اتفاق نیفتاده است، در حال حاضر با توجه به التهابات ارزی که در هفته‌های گذشته اوج گرفت بحث «راه‌اندازی بورس ارز» به‌عنوان محلی مطمئن برای ایجاد شفافیت اطلاعاتی و تاب‌آوری در برابر التهابات ارزی مطرح می‌شود، فکر می‌کنید این اتفاق تا الان به چه دلیل رخ نداده است؟

به نظر می‌رسد که «شرایط اقتصادی کشور»، «بحث تحریم‌ها» و «نوسانات شدید قیمت نفت در سال‌های اخیر» از جمله موضوعات مهمی باشند که باعث شده بورس ارز تاکنون راه‌اندازی نشود. بورس محلی است که عرضه و تقاضا در آن قیمت‌ها را تعیین می‌کند، اما در شرایط فعلی که انتظارات مردم در ارتباط با مسائل اقتصادی، بسیار پرنوسان است، بورس نمی‌تواند فعالیت خود را شروع کندبه‌طوری که تا سال گذشته نیز تورم بسیار بالایی را داشتیم که در مقایسه با استانداردهای بین‌المللی یکی از نرخ‌های بالا در جهان به حساب می‌آید. در این رابطه باید گفت تورم بالای ۱۵ درصد در ایران را در حالی پشت سر گذاشتیم که متوسط نرخ جهانی تورم حدود ۲ تا ۳ درصد است. به هرحال نرخ تورم در ایران، طبق آمارهای مطرح شده از سوی بانک مرکزی به ۵/ ۷ تا ۸ درصد رسیده که این رقم باز هم بالاتر از میانگین جهانی است. موضوع مهم دیگر اینکه زمانی که درآمد ارزی کشور وابسته به یک یا چند محصول خاص باشد، از این رو، میزان درآمد حاصل از صادرات نقش بسیار مهمی را در تامین منابع ارزی ایفا خواهد کرد. متاسفانه تا سال گذشته بخش عمده‌ای از درآمدهای ارزی کشور از محل صادرات نفت بود. در این رابطه باید گفت صادرات نفت و درآمدهای ارزی حاصل از آن متعلق به دولت است و این دولت است که ارزهای حاصله را به بانک مرکزی می‌فروشد و بانک مرکزی معادل ریالی آن را به دولت پرداخت می‌کند. از سوی دیگر، دولت در مورد واردات، از ارز نفتی استفاده می‌کند.

این مساله در حال حاضر بسیار مهم است که می‌توان گفت، حدود ۷۵ درصد از کل درآمد ارزی کشور ناشی از صادرات نفت است و هرگونه نوسان قیمت نفت یا میزان تولید تحت تاثیر تحریم که در چند سال گذشته اتفاق افتاد بر کاهش درآمد نفت اثرگذار است. بر این اساس اگر قیمت‌ها بالا برود باعث افزایش درآمد می‌شود و اگر دولت بخواهد تمام درآمد ارزی کشور را در یک مدت کوتاه مصرف کند موجب درگیری با بحرانی به نام «بیماری هلندی» خواهد شد. از این رو در بسیاری از کشورها، شرایطی فراهم می‌شود تا بتوان «بورس ارز» را ایجاد کرد. به این معنا که بتوانیم عرضه و تقاضا را همیشه در سطح متعادلی نگه داریم. با این اوصاف، از آنجا که کشور ما وابسته به درآمدهای نفتی است و نوسانات قیمت و میزان صادرات تاثیر عمده‌ای در عرضه ارز در بازار دارد این مساله می‌تواند مشکلات زیادی را در پی داشته باشد.

به‌رغم چالش‌های اقتصادی که به آن اشاره کردید و با توجه به نوع مداخله دولت در بازارها به‌فرض تشکیل بورس ارز، مشکلات ساختاری پیشین، چه چالش‌ها و موانعی در این بازار ایجاد خواهد کرد؟

در ساختار اقتصادی معیوب مانند شرایط تورمی، بورس ارز چندان نمی‌تواند فعالیت باثباتی داشته باشد و در این شرایط معمولا دولت‌ها ناگزیر به دخالت در بازار ارز هستند. معمولا این مساله موجب چند نرخی شدن ارز می‌شود که بر‌خلاف اصول بورس و ارز است، از سوی دیگر راه‌اندازی بورس ارز در چنین شرایطی باعث سفته‌بازی می‌شود. از طرفی، برخی نیز به‌خاطر استفاده از نوسانات نرخ ارز ممکن است وارد این بازار شوند و دست به خرید و فروش میلیون‌ها دلار بزنند که این روند با توجه به حجم بازار ممکن است به شدت روی نرخ ارز تاثیر بگذارد و در کوتاه‌مدت این موضوع می‌تواند موجب شدیدتر شدن نوسانات نرخ ارز شود.

در پیشبرد اهداف کیفی‌سازی بورس ارز با وجود مشکلاتی که به آن اشاره کردید، آیا اهرم‌هایی برای خنثی‌سازی این مشکلات وجود دارد؟ یا به‌طور مثال حضور سرمایه‌گذاران خارجی به بورس ارز کمکی خواهد کرد یا خیر.

برای پاسخ به این سوال ابتدا باید روشن کنیم که اساسا آیا ما اجازه می‌دهیم که سرمایه‌گذاران و بورس‌بازان خارجی هم وارد بازار ارز شوند؟ تجربه کشورها در سال ۱۹۸۷ که بحران ارزی در کشورهای آسیای جنوب شرقی را ایجاد کرد، نشان داد که ورود بورس بازان خارجی در بازار ارز می‌تواند نوسانات را در کشورهایی که دارای منابع و ذخایر کافی نیستند، از یکسو بیشتر کند. از سوی دیگر در چنین شرایطی اگر بخواهیم به بورس بازان خارجی هم اجازه ورود بدهیم باید تحت شرایط خاصی این اجازه را بدهیم. بنابراین ورود اینها به بورس ارز امر صحیحی نیست. باید گفت برای راه‌اندازی بورس ارز دو رویکرد وجود دارد، با توجه به رویکرد اول؛ به این دلیل که ما هنوز یکسان شدن نرخ ارز را آغاز نکرده و پشت سر نگذاشته‌ایم، سیستم بانکی بین‌المللی در این رابطه هنوز فعال نیست و محدودیت‌هایی در استفاده از دلار در پیش رو داریم و به هیچ وجه شرایط در حال حاضر برای ایجاد بورس ارز در کشور مساعد نیست. اما رویکرد دومی هم در این زمینه وجود دارد و آن اینکه از یکسو، اقتصاد کشور به ثبات برسد و از سوی دیگر، درآمد مستمر از محل صادرات غیرنفتی داشته باشیم که نوسانات قیمت نفت و میزان تولید را در کنترل داشته باشد، می‌توان گفت که شرایط برای ایجاد چنین بازاری فراهم است. البته نکته دیگر این است که بازار ارز باید همراه با خودش برخی بازارهای مشتقه را هم داشته باشد. مثلا بازار سلف ارز یکی از بازارهای مشتقه ارز است که خرید و فروش ارز با پیش‌بینی در آینده می‌تواند به‌صورت سلف صورت بپذیرد که این موضوع خود می‌تواند عامل تثبیت‌کننده نرخ ارز و کاهش نوسانات باشد، به شرطی که کنترل‌های لازم را در این باره انجام دهیم.

با توجه به اینکه در کشور ما تجربه بورس سکه را داریم که تاثیرات متناسبی را بر بازار بر‌جا گذاشته آیا اساسا این دو بازار با هم قابل قیاس هستند و دوم اینکه نقش دلال‌ها در این بازار را چطور ارزیابی می‌کنید؟

دو تفاوت بین بازار سکه آتی و بازار ارز وجود دارد، در این ارتباط در بازار ارز، پول خارجی را داریم که خرید و فروش پیرامون آن انجام می‌شود؛ در حالی که با علم به اینکه ورود و خروج طلا در انحصار بانک مرکزی است و باید مجوز بانک مرکزی برای ورود و خروج طلا وجود داشته باشد و از سویی تنها تولید‌کننده سکه این بانک است، بنابراین در اینجا عرضه‌کننده عمده سکه بانک مرکزی است و امکان کنترل در این سیستم وجود دارد و لازمه آن این است که مردم در این بازار اگر تحت تاثیر نوسانات شدید هم قرار گیرند، بانک مرکزی از طریق مکانیزم عرضه این بازار را می‌تواند تحت کنترل قرار دهد؛ همانطور که در چندسال قبل این کار را کرد، اما وقتی که میزان تقاضا خیلی زیاد شد، بانک ملی دخالت و شروع به خرید تقاضاهای سکه آتی با بهره ۶ درصد کرد و تقاضا را به شدت کاهش داد که در این راستا بازار به تعادل رسید. اما در مورد ارز چنین چیزی امکان‌پذیر نیست به دلیل اینکه عرضه ارز به‌صورت نامحدود در اختیار بانک مرکزی نیست و بازیگران دیگری هم در این میان وجود دارند؛ توجه کنید که هنوز یک سال هم از تحریم‌های ارزی به‌صورت محدود نگذشته است و با توجه به اینکه دلار مهم ترین واحد ارزی دنیا است و ۷۰ درصد معاملات جهانی با این ارز انجام می‌شود، در این زمینه با محدودیت استفاده از دلار مواجه خواهیم بود، این امر امکان‌پذیر نیست و از این رو قابل مقایسه با بازار سکه آتی نیست چرا‌که عرضه و تقاضای این ارز محدود است. البته در این بین یورو به‌عنوان پول دوم دنیا از نظر ذخایر ارزی و معاملاتی، به‌صورت محدود می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد ولی آن هم به هر حال نیاز به همکاری بانک‌های بین‌المللی دارد و در این زمینه هنوز محدودیت‌ها وجود دارد، بخش عمده‌ای از تحریم‌ها در حال کاهش است، اما هنوز در سطح بین‌المللی با محدودیت مواجه هستیم. متاسفانه موضوعی که در سطح جهانی وجود دارد این است که حتی اگر دو کشور ایران و کره‌جنوبی بخواهند با یکدیگر معامله کنند باید از ارز دلار استفاده کنند و این ارز به‌عنوان واسطه پولی است، چرا که ذخایر ارزی بیشتر کشورها به دلار است، بنابراین محدودیت‌هایی در این زمینه وجود دارد.

اگر از کشوری مانند هند بخواهیم وصول مطالباتمان را انجام دهیم، مکانیزمی به نام «یوترن» وجود دارد، به این معنا که پول تبدیل به دلار شده و دلار تبدیل به یورو می‌شود و در این زمینه چون این محدودیت متاسفانه در گفت‌وگوهایی که در ارتباط با برجام انجام شد در نظر گرفته نشد، هنوز با این موضوع مواجه هستیم و بانک مرکزی در مواجهه با این محدودیت، باوجود اینکه هندی‌ها حاضرند بدهی خود را پرداخت کنند، ولی باید این روند به تدریج انجام پذیرد، به دلیل اینکه تبدیل این حجم از ارز به‌صورت یورو و مستقیما وجود ندارد، در صورتی که اگر امکان «یو-ترن» وجود داشت، به راحتی می‌توانستیم مطالبات خودمان را از کشورهای دیگر دریافت کنیم، بنابراین این شرایط را برای ایجاد بورس ارز مناسب نمی‌دانم و به نظر من اولین اقدام بانک مرکزی باید یکسان‌سازی نرخ ارز باشد که این موضوع هم به نظر می‌رسد هنوز زمینه انجام آن مساعد نیست. البته چند شرط برای یکسان‌سازی نرخ ارز را قبل از این یادآوری کرده ام که از میان این شرط‌ها، چند شرط انجام پذیرفته، از جمله رسیدن نرخ تورم به زیر ۱۰ درصد، برداشتن تحریم که بخشی از آنها برداشته شد و بخش دیگری در ارتباط با بحث دلار وجود دارد، بنابراین هنوز آمادگی لازم را برای یکسان شدن نرخ ارز نداریم ولی باید به این نکته صحه گذاشت که اولویت بانک مرکزی قبل از ایجاد بورس ارز، بحث یکسان‌سازی نرخ ارز است. در حال حاضر دولت هنوز با فشارهای بودجه‌ای مواجه است که خود مساله‌ای است که در این شرایط نوسان شدید نرخ ارز فشارهای بیشتری را به دولت وارد کند و در این شرایط دیگر بانک مرکزی قادر به کنترل کاهش نوسانات نرخ ارز نباشد.

اینگونه عنوان می‌شد که طی سال‌های گذشته، ثبات نرخ ارز به دلیل ثبات اقتصادی بوده ولی با توجه به نوسانات اخیر می‌توان متوجه شد که ثبات نرخ ارز وامدار ثبات اقتصادی نبوده، بلکه به گونه‌ای می‌توان عنوان کرد که نرخ ارز را قفل نگه داشته‌اند، یا به نوعی نرخ دلار را خفه کرده بودند، با این تفاسیر فکر می‌کنید بورس ارز چقدر در به وجود نیامدن شوک‌های اینچنینی می‌تواند کمک کند و ثباتی را در نرخ ارز ایجاد کند؟

این امکان وجود دارد با تفاسیری که قبل از این گفتم، اعم از یکسان‌سازی نرخ ارز و ایجاد ثبات اقتصادی و رسیدن نرخ تورم به رقم کمتر از ۵ درصد و برقراری روابط بین‌المللی بین بانک‌های ایران و بانک مرکزی و بانک‌های خارج، در این صورت این بحث را می‌توان مطرح کرد که بورس ارز فعال شود و به تدریج و قدم به قدم مقدمات این موضوع را باید ایجاد کرد. حال با تصور اینکه، چنین بورسی وجود دارد، باید قبول کرد آنچه که در بازار وجود دارد یعنی «مکانیزم عرضه و تقاضا» نرخ را تعیین کند که در این حالت احتمال نوسانات نرخ ارز را باید قبول کرد و در اینجا بانک مرکزی باید این‌قدرت را داشته باشد که از طریق کنترل نوسانات، اجازه شدت گرفتن این نوسانات در بازار را ندهد. بانک مرکزی هم امکان ارتباطات با بانک‌های مرکزی دنیا را داشته باشد و هم منابع ارزی کافی داشته باشد که در صورت بروز نوسانات بتواند نقش کنترلی صحیحی را ایفا کند. یا اگر در آینده قانون جدیدی در آمریکا علیه ایران تصویب شود این موضوع، انتظارات و نگرانی‌هایی را در کشور ایجاد می‌کند و موجب هجوم مردم برای خرید ارز می‌شود، چرا‌که در این شرایط پیش‌بینی مردم از نرخ ارز افزایشی است، بنابراین در نرخ‌های بالا دست به خرید می‌زنند، در اینجا است که بانک مرکزی باید در مقابل این نوسانات بایستد و اجازه ندهد این نوسانات در روز به بیش از ۲ یا ۳ درصد برسد. در غیر این صورت بحران ایجاد خواهد شد، چرا که کشور ما نیاز به خدمات خارجی و معاملات ارزی با خارج از کشور دارد و افزایش نرخ ارز این مسائل را تحت الشعاع قرار می‌دهد و در نتیجه در این شرایط امکان افزایش تورم به شدت وجود دارد که باعث می‌شود که مردم به آینده احساس بی‌ثباتی کنند، هرچقدر این حس بی ثباتی بیشتر شود افرادی که منابع آزادی دارند (پول در بانک دارند) سعی می‌کنند بیشترین سود را از محل خرید و فروش ارز به دست بیاورند، در این شرایط اینها وارد بازار می‌شوند و تقاضا را بالا می‌برند. این در حالی است که در کشورهای دیگر زمانی که این اتفاق می‌افتد از طریق کمک بانک‌های دیگر مساله را حل می‌کنند، در این شرایط بازار به تعادل می‌رسد.

نرخ بورس ارز تا چه اندازه می‌تواند به نرخ بازار کمک کند و تا چه اندازه می‌تواند در روند یکسان‌سازی نرخ ارز موثر باشد؟

در این رابطه اولین قدم این است که بازار دو نرخی تبدیل به تک‌نرخی شود که این موضوع، خود چند مرحله و شرط دارد که هنوز بعضی از شرط‌هایش مهیا نشده است و برای همین، بانک مرکزی هم دست نگه داشته تا شرایط لازم به وجود بیاید، بعد از آنکه یکسان‌سازی نرخ ارز انجام شد می‌توانیم بورس ارز را ایجاد کنیم، اگر این شرایط اولیه ایجاد شود بعد از آن بورس ارز می‌تواند فعال شود و می‌توانیم بازار‌های مشتقه، اعم از سلف ارز و... را ایجاد کنیم. موضوع دیگر این است که آزادسازی نرخ ارز، به معنای ورود و خروج سرمایه باید آزادانه صورت پذیرد، با این صحبت‌ها می‌خواهم بگویم ایجاد بورس ارز شرایط خودش را دارد که در حال حاضر هیچ کدام از این شروط وجود ندارد. در حال حاضر محدودیت ورود و خروج سرمایه، مشکل ارتباطات بین‌المللی، مشکل نقل و انتقال پول بین ایران و سایر کشورها را داریم و به نوعی شرایط برای ایجاد بورس ارز فراهم نیست، بنابراین فکر تاسیس بورس ارز فعلا و در این شرایط قابلیت اجرایی ندارد. عدم وجود ثبات اقتصادی، وجود شرایط تحریمی، مواجهه با کسری بودجه دولت و مشکلات اقتصادی در داخل کشور را می‌توان از مهم‌ترین دلایل شکل نگرفتن بورس ارز طی سال‌ها دانست. برای ایجاد بورس ارز، اولین شرط ثبات اقتصادی است، به این معنا که بودجه کشور تا اندازه‌ای در تعادل باشد و کسری بودجه نداشته باشیم، دومین مورد بحث مربوط به تورم است، تورم بزرگ‌ترین‌ دشمن اقتصاد به دلیل ایجاد شرایط بی‌ثبات است که در نتیجه تصمیمات اقتصادی در این شرایط موجب دست نیافتن به اهداف اقتصادی می‌شود، شرط بعدی وجود ارتباطات بدون محدودیت بین‌المللی و بحث ورود و خروج سرمایه است، در این ارتباط اگر دولت در این زمینه محدودیت اعمال کند، موجب ایجاد دو‌نرخی می‌شود.