«دنیای اقتصاد» ابزارهای مختلف تامین مالی در صنعت فولاد را بررسی کرد
تامین مالی فولاد از ۵ مسیر
سارا جنگروی: ادبیات صنعت فولاد این روزها روی مدار کاهش قرار گرفته است، چنانکه شاخصهای مهم اقتصادی این گروه اعم از قیمت، تقاضا، تامین مالی، ارزش معاملات در بورس کالا و... همگی در واژه کاهش متفقالقول هستند. در این راستا کاهش قابل توجه ارزش معاملات فولاد در بورس کالا که ترجمه گردش مالی ضعیف فعالان این صنعت در این بازار محسوب میشود، میتواند بهعنوان یکی از هشدارهای مهم در زمینه مشکلات این صنعت در زمینه تامین مالی باشد؛ هشداری که از مدتها قبل در بازار این صنعت مطرح میشود. در این ارتباط تامین مالی در صنایع فولادی با توجه به افت شدید قیمت و کاهش تقاضا در بازار، نقدینگی صاحبان این صنایع را کاهش داده است و باعث شده این موضوع بهعنوان معضلی مهم در میان اهالی این صنعت مطرح شود، معضلی که کارشناسان برای مواجهه با آن روشهای مختلفی را پیشنهاد میدهند.
ابزارهای تامین مالی در صنعت فولاد را به پنج بخش میتوان تقسیم کرد که ابزارهای تامین سرمایه از طریق بورس کالا، بازار پول، استراتژی ادغام، انتشار اوراق توسط شرکتها و سرمایهگذاری خارجی در میان این ۵ فاکتور قرار میگیرند.در این زمینه پیش زمینههایی قبل از ورود و تبیین این ۵ روش مطرح میشود که بازنگری در نظام پولی و مالی کشور یکی از این پیشنیازها است، کیوان پورشب کارشناس صنعت فولاد با ذکر این مقدمه و در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» به تبیین این ۵ ابزار پرداخته و میگوید: قبل از صحبت در بحث تامین سرمایه نیاز به بازنگری در نظام پولی و مالی کشور داریم، در این راستا باید گفت سیاستهایی که دولت فعلی در بحث ساماندهی نظام پولی کشور اتخاذ کرده، در مسیر صحیحی است، چنان که در این راستا یکی از اقداماتی که دولت در دست اقدام دارد، تعدیل نرخ سود سپرده و نرخ تسهیلات است که بهعنوان یک رویکرد باید مورد توجه و حتی تشویق و ترغیب قرار بگیرد.
نظاممند کردن ساختار بانکی بهعنوان پیشنیاز
کیوان پورشب در ادامه دلیل این توجه را در این نکته عنوان میکند که تا زمانی که نظام پولی و بانکی کشور در مسیر درست و مشخص که برای سرمایهگذار و تولیدکننده قابل اتکا باشد قرار نگیرد به صراحت نمیتوان از پنج مورد گفته شده استفاده بهینه و صحیحی کرد.به این دلیل که همه آن پنج مورد به موضوعی دیگر وابسته است و آن این است که نظام پولی و مالی کشور را در یک چارچوب دارای ساختار و با ثبات متمرکز کرده باشیم، در این ارتباط نظاممند کردن ساختار بانکی باید قبل از همه بهعنوان یک پیشنیاز و پیش اقدام رخ دهد.وی در ادامه فرضیه حرکت دولت در این مسیر را مطرح میکند و میگوید: حال اگر فرض را بر این بگیریم که دولت در این مسیر شروع به حرکت کند و این پیشنیاز محقق شود، اقدامات دیگری در این زمینه اعم از واقعی کردن نرخ سود سپرده، واقعی کردن نرخ تسهیلات و تکنرخی کردن ارز باید انجام شود، با این شرایط است که بانک یا بازار پول بهعنوان یکی از ۵ روش ذکر شده میتواند در این چرخه وارد شود.
وی در ادامه میگوید: اما اقدامات ذکر شده در روش تامین منابع مالی از طریق بازار پول به تنهایی کافی نیست و البته دلیلی هم دارد که در تبیین این دلیل باید گفت تا زمانی که صنایع کشور از بانکها برای تامین مالیشان تسهیلات دریافت میکنند و مادامی که بانکها از محل بنگاهداریشان به منظور اعطای تسهیلات منتفع باشند، صنایع کشور اعم از فولاد نیز نمیتوانند به این سمت حرکت کنند و به نوعی باید گفت این نوع از تامین مالی برایشان توجیه نخواهد داشت.
این کارشناس صنعت فولاد در ادامه مورد دیگری از ۵ مورد تامین منابع مالی موسوم به ابزارهای مالی بورس کالا مانند انتشار اوراق را مطرح کرده و میگوید: در پیشنهادات و موارد دیگر موضوع انتشار اوراق و ابزارهای مالی بورس مطرح است، در واقع باید گفت در گام دوم صنایع کشور باید به این سمت بروند که منابع مالی خود را از بورس کالا تامین کنند.در این میان چه انتشار اوراق و چه استفاده از ابزارهای بورس کالا را در یک طبقه و موسوم به ابزارهای مالی بورس کالا تحت عنوان تامین منابع مالی از طریق بورس تعریف میکنیم.به گفته وی بورس ابزارهای متعددی را برای تامین مالی تعریف کرده است که در این ارتباط باید گفت حرکتی که دولت از سال گذشته و برای ایجاد بازار بدهی شروع کرده را میتوان یکی از پیشنیازهایی دانست که این مسیر را موجه میکند.وی در ادامه میگوید: تا زمانی که بازار بدهی در کشور شکل نگرفته، نباید خیلی انتظار داشته باشیم که شرکتها و صنایع کشور و خصوصا صنعت فولاد کشور از ابزارهایی که در بازار سرمایه است، استفاده کنند.
وی افزود: در واقع این موضوع مستلزم این است که ساختارهای منطبق با بازار بدهی را در بازار مالی و سرمایه از قبل به وجود آوریم و بعد شرکتها و صاحبان صنایع را تشویق کنیم که منابع مالی خودشان را از طریق ابزارهای بازار سرمایه تامین کنند، اما باید این موضوع را هم اضافه کرد که بازار سرمایه پیشروتر و آمادهتر از بازار پول، که بانک است در بحث تامین منابع مالی مطرح میشود.پورشب در ادامه به سومین ابزار تامین مالی اشاره کرده و میگوید: نکته دیگر، بحث ادغام شرکتها در زمینه کمک به تامین مالی است که در این زمینه باید گفت به این دلیل که هیچ گاه یک طرح جامع راهبردی در صنعت فولاد نداشتیم، تعداد زیادی واحد تولیدی فولاد در کشور در یک دهه گذشته و بدون توجهات لازم به وجود آمد که در این زمینه درخصوص ایجاد شرکتهایی مثل فولاد مبارکه و ذوب آهن باید گفت ایجاد این شرکتها در استان اصفهان و در وضعیت کمآبی منطقه در همان دوره هم موجه نبوده، یعنی اتکایی که این شرکتها به آب زایندهرود داشتند صحیح نبود، از سویی شرکتهایی هم که در یک دهه گذشته در کشور به وجود آمده بدون توجه به پیشفرضها و زمینههایی است که برای یک کارگاه بهرهور فولادی باید در نظر گرفته شود.
این کارشناس صنایع فولادی در ادامه میگوید: بنابراین در حال حاضر نیاز به این موضوع وجود دارد که بخش خصوصی کشور ( بزرگان صنایع فولادی) مجمعی را تشکیل دهند و به یک طرح جامع صنعت فولاد فکر کنند و با مشارکت با دولت طرحی را در کنار برنامه ششم به دولت پیشنهاد کنند و مجلس هم روی این طرح صحه بگذارد.در ادامه و بعد از اینکه این طرح جامع به دست آمد، یعنی با مشخص کردن زاویههای مختلف این طرح طبق سند بالادستی چشمانداز که بر اساس آن ۵۰ میلیون تن تولید در سال ۱۴۰۴ دیده شده، امکانات موجود یا خوراک تولید از قبیل آب، گاز، برق و نزدیکی به نهادههای تولید و قیمت تمامشدهای که ناشی از تولید خواهد بود را در نظر بگیرند. وی در ادامه میافزاید: در این رابطه باید به این موضوع پرداخته شود که کدام واحد فولادی را حذف و کدام را باید ادغام کنند و چه کسانی بعد از این اتفاق میتوانند وارد صنعت شوند و از طریق بازار سرمایه شرکتها را در این فضای ادغامی، تملک کنند. پورشب در ادامه گفت: مساله ادغام یکی از گزینههای اجتنابناپذیر در صنعت فولاد و در آینده نه چندان دور خواهد بود، به این معنا که در آینده ناگزیر به این سمت خواهیم رفت که شرکتها را بزرگ و ادغام کنیم و برای این شرکتهای بزرگ، اقتصاد و بازار سرمایه را آماده کنیم.
در واقع اگر این مسیر را به درستی طی کنیم میتوانیم امیدوار باشیم که موضوع تامین مالی را متمرکز کرده و هزینه تامین مالی را چه از طریق بازار پول و چه از طریق بازار سرمایه کاهش دادهایم. پورشب در ادامه به مساله پرچالش سرمایهگذاری خارجی بهعنوان یکی از ۵ ابزار تامین مالی در صنایع فولادی پرداخته و میگوید: این موضوع را بسیار دورتر از آن چیزی میبینم که در این گزینههای مطرح وجود دارد.سرمایهگذاری خارجی به دو دلیل اصلی که خود به داخلی و خارجی تفکیک میشود در این شرایط، دور از ذهن است؛ دلیل داخلی این موضوع این است که خلأهای قانونی و مقررات دست و پاگیری در این مسیر داریم و در ادامه یکسری مقررات جدید باید وضع شود تا از نظر داخلی بتوانیم فضا را برای جذب سرمایهگذاری خارجی فراهم کنیم.
وی در ادامه میگوید: اما بخش خارجی این موضوع، خود به دو بخش تقسیم میشود، مورد اول اینکه هنوز بسیاری مسائل روشن نیست و مسائل فضای پسابرجامی باید روشن شود که در ماههای آینده روشن خواهد شد، اما دومین مساله برگزیت یا خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا بوده که شاخص سرمایهگذاری خارجی را هم در سطح اتحادیه اروپا و هم در سطح دنیا تحت تاثیر قرار داده و قرار خواهد داد و این سرمایهگذاری را به شدت دچار افت خواهد کرد، بنابراین خیلی نمیتوان انتظار داشت به ویژه در منطقه خاورمیانه و ایران به این زودیها سرمایهگذاری خارجی اتفاق بیفتد؛ مگر در زمینه فاینانسهای کوتاهمدت که آن هم در سالهای آینده فقط در حوزه نفت و گاز و پتروشیمی قابل تصور است و در سایر صنایع مثل خودرو، صنایع هوایی و صنایع فولادی باید گفت انتظار زیادی است که اتفاق بیفتد.
ارسال نظر