امیر احمدی *

حرفه حسابرسی از دیر باز همچون سایر حرف، از جمله حقوق و پزشکی دارای اصول اخلاقی بوده است، بنابراین پایبندی به آن نیز مورد توجه مراجع مصوب‌کننده و جوامع منتفع‌شوندگان از این چارچوب نیز هست. سوال اینکه چه چیزی خوب است؟ جواب به این پرسش در نگاه اول آسان اما بسیار پیچیده است، زیرا در پاسخ باید زیرکی خاصی به خرج داد و جوابی ارائه کرد که پاسخ به این پرسش نیز باشد که: «چه چیزی مشروع است؟» بنابراین امکان تضاد بین آئین رفتار حرفه‌ای حسابرسی و آنچه ممکن است مشروع باشد به وجود می‌آید.

وسایل و لوازم مورد نیاز برای قضاوت مشروع را می‌توان در قالب تجربه و دانش افراد حرفه‌ای جست‌وجو کرد.

آنچه در نگاه اول برای قضاوت می‌توان تصور کرد نیاز به قانون است و در نگاه بعدی اجرای قانون می‌تواند مهم باشد. قانون باید بر یک قاعده انجام و اجرا شود که قاعده‌ اجرای قوانین در حسابرسی را می‌توان در قاعده اجرای آیین رفتار حرفه‌ای دید و در نظر گرفت.

امروزه اجرای قاعده آئین رفتار حرفه‌ای نشات گرفته از تئوری نمایندگی در بنگاه‌های اقتصادی است؛ به گونه‌ای که موضوعات اخلاقی مرتبط با طراحی و به کارگیری در زمینه حسابرسی و کلیه ارکان متاثر از آن است. نمایندگی در حسابرسی بر افراد تمرکز دارد و حسابرس را فردی هدفمند، آگاه و انعطاف‌پذیر در نظر می‌گیرد. تئوری نمایندگی دو ساختار به وجود می‌آورد که در تضاد با یکدیگرند:

۱- تصورات ذهنی حسابرسان به تحلیل فوری

۲- تصورات اجتماعی پویای کنکاش گذشته و پیش‌بینی آینده.

می توان قضاوت حرفه‌ای حسابرسی را در قالب شکل مصلحتی تصور کرد (مصلحت آینده کاری حسابرس و یا تداوم فعالیت بنگاه اقتصادی) هرچند تجربه یک عامل لازم در قضاوت حرفه‌ای است اما عامل مکفی نیست. تحولات اخیر نشان از آن دارد که عامل سوم در اظهارنظرهای حسابرسی فراموش شده و آن قابلیت تعیین مجازات برای عدم اجرای قوانین در حسابرسی است.

سوال دیگر اینکه: تفاوت گزارش مقبول با گزارش‌های مشروط، عدم اظهارنظر و مردود چیست؟ آیا دو بنگاه اقتصادی که هر کدام گزارش‌های مقبول و عدم اظهار نظر شامل حال صورت‌های مالی آنها می‌شود یکسانند؟ در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی رجوع به گزارش‌های حسابرسی تا چه اندازه است؟ اگر در جواب این سوال درصد رجوع صفر اعلام شود، رعایت الزامات حرفه‌ای چه سودی دارد؟

به طور مثال خرید و فروش سهام شرکت‌های بورسی بیشتر بی‌اعتنا به گزارش‌های حسابرسی است. در تعیین مالیات عملکرد شرکت گزارش حسابرسی اعتبار چندانی ندارد و گاهی قوانین مالیاتی منطبق با استانداردهای حسابداری نیست و بنگاه‌های اقتصادی سردرگم از اجرای هر دو؛ به دلیل اینکه اجرای هرکدام در تضاد با دیگری است.

عوامل محیطی تاثیر بسیار زیادی در میل به اظهارنظر مصلحتی به جای قضاوت حرفه‌ای را دارند. قضاوت حرفه‌ای باید در مسیر خواست جامعه استفاده‌کنندگان گزارش‌های مالی باشد نه در مسیر پوشش اشتباهات مدیران بنگاه اقتصادی یا حسابرس باشد، بنابراین اجرای قانون مهم‌تر از وضع آن است. حسابرسان در شرایطی قرار می‌گیرند که ارائه قضاوت حرفه‌ای صحیح آینده حرفه‌ای و آینده بنگاه اقتصادی را به گونه‌ای ملموس دچار تهدید می‌کند، بنابراین در این زمان، در تصمیم‌گیری نباید از قضاوت حرفه‌ای کمک گرفته شود تا ارائه گزارش معتدل‌تر شود.

ضمانت اجرای حسابرسی تا چه اندازه است؟ به این معنی که چه کسی گزارش‌های عدم اظهارنظر و مردود را در نظر جامعه استفاده‌کنندگان قبیح جلوه می‌دهد و چگونه می‌توان صادرکنندگان گزارش مقبول با چند بند تاکیدی را که مصلحت ایجاب می‌کند گزارش عدم اظهارنظر یا مردود صادر نکنند، متهم و مجازات کرد؟ قضاوت حرفه‌ای در افراد حرفه‌ای چرا نتیجه یکسان براساس دستورالعمل یکسان ارائه نمی‌کند؟

استفاده کنندگان از گزارش‌های حسابرسی سردرگم از خواندن این گزارش‌های هستند بنابراین با موارد متعدد ابهام و محدودیت در گزارش‌های به شکل «به استثنای آثار موارد مندرج در گزارش» و «به استثنای آثار تعدیلات احتمالی که در صورت نبود محدودیت‌های مندرج در گزارش»، بالاخره متوجه نمی‌شوند که وضعیت بنگاه اقتصادی خوب است یا خیر؟ و جالب‌تر اینکه این همه اشکالات حسابداری و در نهایت گزارش مشروط می‌شود و آیا مشروط با بندهای متعدد و مشروط با چندین بند چه فرقی دارد و آیا گزارش واقعی عدم اظهارنظر یا مردود بوده که تبدیل به مشروط شده است؟

در این بررسی نگاه حسابرسان به گزارش خود در برابر محاکم قضایی چگونه خواهد بود؟ آیا نحوه گزارش دهی به ضرر خود آنها نخواهد بود؟ گزارش حسابرس باید به خواننده «اطمینان معقول» بدهد و آیا حسابرس نیز اطمینان معقولی را به استفاده‌کنندگان می‌دهد؟

برای نگارنده این موضوع تداعی شد که اعتباردهندگان با چه هزینه‌ای زمان صرف اعتباردهی صورت‌های مالی می‌کنند؟ یک موسسه حسابرسی با چه هزینه حسابرسی وقت صرف جمع‌‌آوری اطلاعات می‌کند و افراد رسیدگی‌کننده مورد اختیار خود را با چه تخصص‌هایی و هزینه‌ای در اختیار می‌گیرد؟ رقابت شدید در پذیرش مشتری (بنگاه اقتصادی) با هزینه کمتر نسبت به رقبا با چه نیروهای انسانی انجام می‌شود؟ به نظر می‌رسد ترکیب نیروهای انسانی برخی موسسات حسابرسی با مشتریان همخوانی معناداری ندارد. موسسات حسابرسی با ترکیب شرکا و کمک حسابرسان که خلع مدیران تا حسابرسان ارشد در آنها حس می‌شود و به نظر می‌رسد در آینده‌ای نزدیک‌تر فاجعه‌ای دیگر رقم خواهد زد. در این روند رو به رشد، رسیدگی‌هایی (توسط کمک حسابرسان) که تصمیم گیرندگان نهایی (شرکا) از آن بی اطلاع هستند در حال گسترش است. در این مبحث به واقع بررسی هزینه حسابرسی با ارائه گزارش همخوانی ندارد. بنابراین استفاده‌‌کنندگان نیز سلب اعتماد از حسابرسان را به راحتی می‌توان در صحبت‌هایشان فهمید. حسابرسی‌ای که به هر نحوی سالانه باید انجام شود و در اهم موارد منجر به گزارش پسندیده نیز شود، انجام شدن با نشدنش فرقی می‌کند؟

*عضو انجمن حسابداران خبره ایران