پیامدهای اعمال محدودیتهای انرژی برای صنایع معدنی
خسارتهای جبرانناپذیر ناشی از یک قطعی
آسیب واحدهای سرب و روی از قطعی برق
در این زمینه رئیس اتحادیه صادرکنندگان فرآوردههای صنایع و معادن سرب و روی ایران، مدیرعامل شرکت معادن سرمک و رئیس کمیته سرب و روی خانه معدن ایران در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» با برشمردن مشکلاتی که کارخانههای سرب و روی بهدلیل قطعی برق در سالجاری متحمل شدهاند، عنوان کرد: در سالهای اخیر صنایع معدنی و صنعت سرب و روی به شدت با مشکل تامین انرژی روبهرو بودند، در تابستان با قطعی برق و در زمستان با قطعی گاز مواجه بودهاند و این موضوع روی میزان تولیدات آنها بسیار اثرگذار بوده است. حسینقلی در ادامه خاطرنشان کرد: دولت شعار پرهیز از خامفروشی را سر میدهد، اما خود اقدام به فروش نفت بهصورت خام میکند، این در حالی است که تولیدکنندگان در صنایع معدنی که با زحمت مواد معدنی را استخراج کرده و در کارخانه اقدام به فرآوری آن میکنند، در تابستان از برق و در زمستان از گاز محروم میشوند و روند تولید آنها کند یا متوقف میشود.
وی در ادامه با تاکید بر این موضوع که قطعی برق خسارتهای بسیاری بر روند تولید به همراه دارد، یادآور شد: قطع شدن برق در کارخانههایی که کوره دارند، همراه با زیانهای بسیاری است، برای نمونه یک کوره به ۵۰۰ تن آجر نسوز نیاز دارد، این آجرها باید در یک دمای ثابت بدون قطع و وصل برق قرار بگیرند، چراکه قطع شدن برق سبب پوسته پوسته شدن آجرها میشود و آنها را از بین میبرد. یا یک کارخانه فلوتاسیون به هزار تن خاک نیاز دارد که با قطع شدن برق، بخشی از این خاکها به این دلیل از بین میرود؛ بنابراین ضرر قطع شدن برق، تنها به مدت زمان قطعی برق و بهدنبال آن کاهش میزان تولید بازنمیگردد، بلکه قطع و وصل شدن آن، در واقع به سیستم کارخانه فرآوری آسیب وارد میکند.
آسیبی که به کارخانههای فولادسازی وارد میشود
یکی از صنایع معدنی که در قطعی برق متحمل ضررهای بسیاری میشود، صنعت فولاد است. در اینباره فرهاد منفرد کارشناس حوزه فولاد در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» درباره خسارتهایی که صنعت فولاد بابت قطعی برق متحمل میشود، بیان کرد: قطعی برق فولادسازان در تابستان، تبدیل به یک داستان همهساله شده و هر سال درباره میزان خسارتهای مالی آن آمارهایی نیز اعلام شده است، اما مساله قابلتوجه ضررهایی است که قطعی برق هم به نیروی انسانی و هم به خط تولید وارد میکند. منفرد در ادامه خاطرنشان کرد: به ازای هر یک ساعت قطعی برق در فولادسازی دو ساعت قبل از آن و دو ساعت پس از آن خط تولید قطع میشود که به صورت میانگین قطعی یک ساعته ۵ ساعت توقف به همراه خواهد داشت.
وی در ادامه با برشمردن فرآیند تولید فولاد عنوان کرد: در فولادسازی در کورهها روند احیا انجام میگیرد و سنگآهن تبدیل به آهن اسفنجی میشود، آهن اسفنجی نیز همراه با قراضه یا به جای قراضه تبدیل به مذاب میشود. شرکتهای بزرگ مانند فولاد مبارکه یا فولاد خوزستان از کوره قوس الکتریکی و سایر فولادسازان میانی از کورههای القایی استفاده میکنند که در هر دو نوع کوره خاککوبی با آجر یا جرم نسوز انجام میگیرد؛ زمانی که ضخامت این جرم نازک شود، تخلیه انجام میگیرد. در این روند سرد و گرم شدن باعث میشود که آجر یا این جرمهای نسوز به شدت ترک بردارند و با سرعت بیشتری آسیبپذیر شده و خاصیت خود را از دست بدهند. باید این موضوع را در نظر گرفت که یک کارخانه ممکن است ۱۰ کوره داشته باشد که با این روندی که توضیح داده شد، مشخص میشود چه میزان خسارت به بار خواهد آورد.
این کارشناس فولاد در ادامه توضیح داد: پس از روند ذوبگیری در واحدهای احیای مستقیم، کار وارد مرحله ریختهگری میشود تا محصول به تولید شمش و تختال میرسد. در این روند نیز قطعی یک ساعته برق با تعلل چند ساعت قبل و چند ساعت بعد همراه میشود. در مرحله ریختهگری، حمل و انبارش شمش و تختال از اهمیت برخوردار است و زمانی که برق قطع میشود، حمل با مشکل روبهرو میشود. منفرد در ادامه با تاکید بر این موضوع که فرآیند ذوب یک فرآیند پیچیده است، بیان کرد: فرآیند ذوب بهویژه در تولید فولادهای آلیاژی که در تولید لوازم خانگی و خودروسازی و سایر صنایع به کار گرفته میشود، با حساسیتهای فنی همراه است که قطعی برق میتواند روی این روند خللی ایجاد کند، برای نمونه در فرآیند تولید فولاد آلیاژی به میکروآلیاژهایی نیاز است که در فرآیند ذوب به دمای خاص نیاز دارد تا به سطح گرید مورد نظر برسد. در صورت قطعی برق رسیدن به این گرید با مشکل روبهرو میشود.
وی همچنین در ادامه با اشاره به خسارتهایی که به نیروی انسانی در حوزه فولاد بابت قطعی برق وارد میشود، بیان کرد: نیروی کارگر در صنعت فولاد یک نیروی انسانی ماهر است، زمانی که با قطعی برق در خط تولید روبهرو میشود، ممکن است در معرض قطع تشویقی سالانه یا حتی تعدیل قرار گیرد و در کل سطح تعاملات سازنده نیروی کار با کارفرما افت پیدا میکند و انگیزه کار کردن از بین میرود. در چنین شرایطی بیشترین ضربه نیز به نیروی کارگری که در پایینترین سطح قرار دارد، وارد میشود؛ این در حالی است که نیروی انسانی به نوعی قلب تپنده یک مجموعه به حساب میآید.
این کارشناس فولاد در ادامه همچنین یادآور شد: در دید کلان نیز در شرایط عادی، معمولا فولادسازان باید بهدنبال طرحهای توسعهای خود باشند، اما در چنین شرایطی که خط تولید روزانه آنها با مشکلات زیرساختی روبهرو است، طبیعی است که امکان توسعه برای آنها فراهم نخواهد بود؛ در حالی که فولادسازان در دنیا از تولید فولاد معمولا خود را بالاتر برده و به سمت تولید فولادهایی با گرید بالاتر پیش رفتهاند.