استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی:
در ایران چیزی به نام «بازار ارز» وجود ندارد
عباس شاکری، استاد کرسی اقتصاد کلان دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگویی که با وب سایت «خبرآنلاین» انجام داده به بیان برخی از الزامات سیاست تک نرخی شدن ارز پرداخته است. از دیدگاه او در ایران هیچ گاه بازاری تحت عنوان «بازار ارز» وجود نداشته؛ چون این بازار همواره یا با کمبود ارز یا با مازاد ارز مواجه بوده است. شاکری با انتقاد از نحوه عرضه ارز که بهصورت انحصاری از سوی دولت و به دلیل وفور درآمدهای نفتی صورت میگیرد، اضافه کرده است که «در هیچ جای دنیا اینگونه نیست که نرخ ارز، متعادلکننده و تنظیمکننده بودجه دولت باشد.
عباس شاکری، استاد کرسی اقتصاد کلان دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگویی که با وب سایت «خبرآنلاین» انجام داده به بیان برخی از الزامات سیاست تک نرخی شدن ارز پرداخته است. از دیدگاه او در ایران هیچ گاه بازاری تحت عنوان «بازار ارز» وجود نداشته؛ چون این بازار همواره یا با کمبود ارز یا با مازاد ارز مواجه بوده است. شاکری با انتقاد از نحوه عرضه ارز که بهصورت انحصاری از سوی دولت و به دلیل وفور درآمدهای نفتی صورت میگیرد، اضافه کرده است که «در هیچ جای دنیا اینگونه نیست که نرخ ارز، متعادلکننده و تنظیمکننده بودجه دولت باشد.» به نظر شما تکنرخی شدن ارز در شرایط کنونی به صلاح کشور خواهد بود؟
در ارز یک بحث اساسی و کاملا فنی وجود دارد که بهطور کامل از آنچه در جراید و مطبوعات یا محافل رسمی بیان میشود، متفاوت است؛ ما در حال حاضر بازار ارز نداریم یا به عبارت صحیحتر بازار فنی ارز نداریم؛ چراکه بازار در اقتصاد جدید به معنی سازوکاری است که در آن قیمت بتواند عرضه و تقاضا را با هم برابر کند و لازمه آن این است که در طرف عرضه، عوامل زیادی عرضهکننده باشند و در طرف تقاضا هم عوامل بسیاری، تقاضاکننده وجود داشته باشد؛ بهطوری که مجالی برای اعمال قدرت شخصی باقی نماند؛ به این معنی که کسی نتواند قیمت را بالا ببرد یا بر بازار تاثیر بگذارد و قیمتی که اینگونه تعیین میشود انعکاسی از تعامل و وضعیت نیروهای درونی وبنیادی اقتصاد است.
یعنی شما معتقدید ما هیچ وقت در ایران بازاری به نام ارز نداشتهایم؟
بنده معتقدم که حداقل از سال ۱۳۵۰ به بعد، به چند دلیل بازار ارز نداشتهایم؛ یکی از دلایل این است که ما از زمان افزایش قیمت نفت تاکنون همواره یا مازاد ارز داشتهایم یا کمبود. از سال ۵۲ تا ۵۶ مازاد ارزی وجود داشته، از زمان انقلاب و جنگ با کمبود ارز مواجه بودیم، در شروع برنامه اول و در طول برنامه دوم باز هم کمبود ارز داشتیم؛ به ویژه از سال ۷۲ به بعد که باز پرداختهای بدهیها شروع شده بود.
مجددا از سال ۷۸ تا سال ۸۹، مازاد ارزی وجود داشته است و از نیمه ۸۹ به بعد و پس از شدت گرفتن تحریمها با کمبود ارز مواجه بودهایم؛ بنابراین سوال اینجاست که این چگونه بازاری است که در آن یا کمبود وجود دارد یا مازاد ارز؟
یعنی در تمام این سالها قیمت تنظیمکننده تعادل در بازار نبوده است؟
خیر، طی این سالها هیچ وضعیتی را مشاهده نمیکنید که قیمت تنظیمکننده تعادل یا ثبات بازار باشد؛ به این دلیل که عرضه ارز از طریق نیروهای درونی اقتصاد شکل نگرفته است، بلکه از طریق یک عضو پیوندی به نام نفت شکل گرفته است که ۸۰ درصد عرضه ارز را تامین میکند. دلیل دیگر اینکه بازار ارزی در کشور نداریم این است که پرشهای شدید و تغییرات مکرر نرخ ارز حکایت از این دارد که یک بازار عمیق رقابتی وجود نداشته است.
فکر میکنید چه عاملی باعث این شده است؟
عامل اصلی نحوه عرضه ارز است که تنها در اختیار دولت آن هم از ناحیه درآمدهای نفتی است؛ حال اگر این درآمد نفتی کم شود، سبب ایجاد شوک میشود و اگر زیاد شود دولت را بیش از پیش به واردات وابسته میکند و همچنین بر نقدینگی اثر میگذارد. به این دلیل باید بگویم حتی نرخی که در این وضعیت از چنین بازار غیردقیق به عبارت بهتر بازار مسامحهای شکل میگیرد، به هیچ وجه نرخ بهطور صحیح علامتدهنده وگویایی نیست؛ چراکه وضعیت این نرخ از ناحیه درآمدهای نفتی تعیین میشود؛ بنابراین ازسال ۷۸ تا حدود سال ۹۰، با مازاد ارزی مواجهیم و تورم دو رقمی هم وجود دارد؛ بنابراین اگر نرخ ارز از داخل بازار و نه از طریق وضعیت یک عضو پیوندی به نام نفت تعیین میشد، به محض اینکه تورم به وجود میآمد باید با کمبود ارز مواجه میشدیم؛ چراکه رقابتپذیری کاهش پیدا میکرد و طبیعتا صادرات کم و واردات زیاد میشد.
بنابراین تورم دو رقمی هم ناشی از همین نامتعادلی بازار ارز است؟
بله اینکه به مدت ده سال مازاد ارز و در عین حال تورم دو رقمی وجود دارد تنها به این دلیل است که نرخ ارز گویا، مفهوم و علامتدهنده نیست. اگر بازار ارز نداشتیم باید نرخ ارز را مدیریت میکردیم و این موضوع جای چانه زدن ندارد.
اینکه عدهای خیلی راحت از بازار ارز تکنرخی و مسائلی از این دست صحبت میکنند، خوب است؛ ولی باید وضعیت بازار موجود و ساز و کارهای آن را تشریح کنند.
همانطور که میدانید در سال ۱۳۸۱ هم که ارز تکنرخی شد به این مفهوم نبود که بازار ارزی شکل گرفته است؛ هر چند که در آن زمان ادعا میشد که شناور مدیریت شده وجود دارد. سوالی که اینجا مطرح میشود این است که آیا اصلا بازار عمیقی ایجاد شده که شناور مدیریتشده داشته باشیم؟
اینکه امروز تاکید میشود باید نرخ ارز را به دست بازار سپرد تا چه اندازه ممکن است؟
دراین شرایط باید سوال شود که چه چیزی را باید به دست بازار سپرد؛ برای نمونه درخصوص نرخ مبادلهای نماینده بانک مرکزی تاکید میکرد که این همان نرخی است که بازار تعیین کرده؛ در حالی که اینطور نیست و باید سوال شود منظور شما از این بازار کدام است.
در دنیا هم نرخ ارز تنظیمکننده بودجه دولت محسوب میشود؟
به هیچ وجه و در هیچ جای دنیا اینگونه نیست که نرخ ارز، متعادلکننده و تنظیمکننده بودجه دولت باشد. از طرفی چون ارز در بودجه حضور دارد تعیین نرخ ارز امر بسیار مشکل و پیچیدهای است؛ به این معنی که نمیتوان بازار ارز پیدا کرد مگر اینکه وابستگی بودجه به ارز کم شود؛ برای نمونه هنگامی که در سال ۱۳۷۹ قیمت نفت رو به افزایش میگذارد، ارز را داخل بودجه میگذارند، دولت هم ارز را به بانک مرکزی میدهد و ریال آن را دریافت و خرج میکند؛ در حالی که ممکن است آن دلار به فروش برسد یا به فروش نرسد.
اگر فروش نرود بر روی نقدینگی اثر میگذارد و اگر فروش برود و در واقع همین رویه را با افزایش درآمدهای نفتی ادامه دهند، به یک باره برای مثال در سال ۸۹ یا ۹۰ با حجم وسیعی از واردات مواجه خواهند شد و وقتی هم ارز در اقتصاد کم میشود، معاملات سوداگرانه هم به تقاضای معاملاتی ارز اضافه میشود وکل اقتصاد را بیثبات میکند.
ارسال نظر