یادداشت
صنعت بیمه، نگاهی به درون
بازارمالی متشکل از بخشهای بورس، بیمه و بانک است. بهرغم توسعه نسبی بورس وبانک درسالهای اخیردر کشور، متاسفانه صنعت بیمه کشورازرشدمتناسبی برخوردارنبوده است. در این نوشتارتلاش شده تا با نگاهی گذرا به درون این صنعت به آسیب شناسی این مشکلات پرداخته و علل بروز و راهکارهای مقابله با آنها را بررسی کنیم.
غدیر مهدوی*
بازارمالی متشکل از بخشهای بورس، بیمه و بانک است. بهرغم توسعه نسبی بورس وبانک درسالهای اخیردر کشور، متاسفانه صنعت بیمه کشورازرشدمتناسبی برخوردارنبوده است. در این نوشتارتلاش شده تا با نگاهی گذرا به درون این صنعت به آسیب شناسی این مشکلات پرداخته و علل بروز و راهکارهای مقابله با آنها را بررسی کنیم. فضای غیررقابتی صنعت بیمه از مشکلات اساسی این صنعت است که حذف تعرفه از انواع بیمه نامهها به عنوان گام نخست به منظور رفع این معضل باید صورت پذیرد. طبیعی است که حتی با اجرای قانون حذف تعرفه، ناهماهنگ بودن ساختار بازار با فضای رقابت و نداشتن آمادگی شرکتهای بیمه برای انجام محاسبات دقیق حق بیمهها، منجر به شکل نگرفتن فضای رقابتی و بهرهمند نشدن از نتایج مثبت بازار رقابتی خواهد شد. بنابراین لازم است به منظور بررسی مشکلات صنعت نگاهی به درون اجزای آن داشته باشیم.
بازاربیمه همانندهر بازاردیگری از دو جنبه عرضه و تقاضا تشکیل شده است که به نظر میرسدهر دو جنبه عرضه و تقاضای بیمه کشور دارای مشکلات اساسی و ساختاری هستند. عرضه در بازار بیمه عبارت است ازمحصولات و خدمات بیمهای که توسط شرکتهای بیمه ارائه میشوند. عرضه بازار بیمه بامشکل ارائه نامناسب خدمات بیمهای به دلیل به روز نبودن محصولات، پاسخگو نبودن به نیازهای واقعی مردم، پوشش ندادن بسیاری از ریسکهای موجود، ناعادلانه بودن به دلیل منطبق نبودن با محاسبات دقیق و نبود بازاریابی مناسب وتبلیغات و معرفی ناکافی محصولات بیمهای مواجه است. به طور مثال در بیمهنامه شخص ثالث، عمده ملاک تعیین حق بیمه، مشخصات فنی خودرو است و مواردی همچون درجه ریسک گریزی، میزان در معرض ریسک بودن و سوابق راننده تاثیراندکی درتعیین حق بیمه پرداختی دارند. این امر به همراه سایر عوامل موثر در افزایش آمار تصادفات باعث شده که یکی از سود آورترین بیمهها یعنی بیمه خودرو، در ایران همواره به عنوان یکی از حوزههای زیانده در شرکتهای بیمه محسوب و بیمهنامههای صادره، بیشتر غیرمنطقی، بیاثر در کاهش تصادفات و غیر تاثیرگذار در سلامت روانی جامعه شوند.
از مهمترین علل بروز این مشکلات میتوان کمبودجدی دانش وتخصص بیمهای وکمبود مدیران متخصص درگرایشهای بیمهای، مدیریت ریسک، اقتصادبیمه، آکچوئرال (آمار بیمه)، مدیریت بیمه وحقوق بیمه را برشمرد. درحال حاضر، تعداد متخصصان دارای مراتب علمی بالا در حوزه بیمه، از تعداد انگشتان دست هم کمتر است وصنعت پیچیده بیمه بیشتر توسط کسانی مدیریت میشودکه علم وبهره لازم و کافی مرتبط با دانش بیمه را ندارند.
بنابراین از اساسی ترین راهکارهای اصلاح چرخه عرضه بیمه درصنعت بیمه کشور، سرمایهگذاری جدی برروی آموزش وتربیت افراد تحصیلکرده به منظوراخذ تخصصهای عالی مرتبط باحوزه بیمه است که این مهم باید از طریق اعزام فارغ التحصیلان مستعد به منظور اخذ دانش بیمه در مقاطع عالی چون دکتری و اعزام مدیران وکارشناسان صنعت به مراکز حرفهای بیمه در کشورهای پیشرفته به منظورکسب تجربه و گذراندن دورههای حرفهای مستمرصورت پذیرد. علاوه برآن آموزش حرفهای و متناوب مدیران، کارشناسان و کارکنان صنعت بیمه وبه روز کردن اطلاعات آنها در داخل کشور ضروری است تا به کمک دانش روز بیمه، خدمات بیمهای مناسب و پاسخگو به نیازهای واقعی مشتریان در زمینه ریسکهای مختلف بیمهپذیر را ارائه دهند.
جنبه دیگر بازار بیمه همانندهمه بازارها، تقاضا است که در کشورما چه از جهت کمیت و چه کیفیت با مشکلات جدی روبهرو است. از جهت کمیت، تقاضای سرانه بیمه در ایران،کمتر از یک دهم تقاضای سرانه بیمه در جهان است. براساس آمارهای سالنامه آماری صنعت بیمه کشور، متوسط تقاضای بیمه در ایران برای هرنفر به صورت میانگین در سال ۱۳۸۸ حدود ۶۰ دلار در سال است درحالی که متوسط جهانی، تقاضای بیش از ۶۳۰ دلار را برای هر نفر در استفاده از خدمات بیمهای نشان میدهد که این رقم، بیش از ۱۰ برابر تقاضای بیمه در کشور است. (Sigma, no۳,۲۰۱۰) (سالنامه آماری بیمه کشور،۱۳۸۸).
ممکن است علت پایین بودن تقاضای بیمهای در کشور در مقایسه با سایر کشورها، پایین بودن سطح درآمد سرانه کشور تلقی شود. زیرا درآمد، یکی از عوامل مهم تاثیرگذار بر تقاضا و استفاده از خدمات بیمهای است. اما با بررسی آمار و ارقام مشاهده میشود که جایگاه صنعت بیمه کشور در جهان تفاوت فاحشی با جایگاه اقتصادی کشور در جهان دارد. زیرا از نظر درآمد سرانه و جایگاه اقتصادی، ایران دارای رتبه حدود سیام در جهان است در حالی که درصنعت بیمه جایگاه بهتری از رتبه حدود هشتادم جهان را ندارد. پایینتر بودن رتبه صنعت بیمه نسبت به وضعیت کلی اقتصاد در مقایسه با دیگر کشورهای جهان، موید این امراست که صنعت بیمه از جهت کمیت تقاضا در وضعیت بدی قرار دارد و در مقایسه با بخشهای دیگر اقتصادعقب مانده تر است.این امر از بررسی ضریب نفوذ بیمه به خوبی مشهود است.درحالیکه ضریب نفوذ بیمه در کشور ۲/۱درصد است این ضریب در جهان، عددی معادل با ۱/۷ درصد است. (Sigma,no۳,۲۰۱۰ )
تقاضای بیمه از نظر کیفیت نیز شرایط مناسبی ندارد زیرا از تقاضای سرانه حدود ۶۰ دلار بیمه کشور، تقریبا ۳۷ دلار به بیمه اتومبیل و حدود ۵/۵ دلار به بیمه درمان تکمیلی اختصاص یافته که هر دو ضریب خسارت بالایی دارند. در حالی که بیمه عمر که عامل محرک بازارهای مالی و اقتصاد است و عاملی در جهت افزایش سرمایهگذاری و کاهش بیکاری است و رابطه یک به یک با توسعه بازارهای مالی و اقتصاد دارد، تنها۴ دلار را در تقاضای سرانه بیمه، به خود اختصاص میدهد. به عبارت دیگر حدود ۸ درصد از کل تقاضای بیمه به بیمه عمر اختصاص دارد. در حالی که درجهان حدود ۵۸ درصد از کل تقاضای بیمه به بیمه عمر اختصاص دارد. بنابر این باید اذعان کرد صنعت بیمه کشور، از جهت کیفیت تقاضا نیز بیمار است.
علل اصلی وضعیت نامناسب تقاضای بیمه را میتوان در درجه پایین ریسک گریزی و نوع شخصیت مردم ایران از قبیل درجه پایین آیندهنگری و برنامهریزی و پایین بودن فرهنگ بیمهای و همچنین آشنا نبودن با خدمات بیمهای به دلیل نبود تبلیغات مناسب محصولات بیمهای و ارائه نشدن محصولات مناسب دانست. متاسفانه خدمات بیمهای در سبد مصرفی خانوارهای ایرانی جایگاه ویژهای نداشته و بسیاری از خانوادههاآن رابه عنوان هزینهای سربار و تحمیلی محسوب میکنندکه این امر از ضریب نفوذ پایین تقاضای بیمه (۲/۱ درصد) به خوبی قابل استنباط است. بنابراین تغییر ریشهای در این تفکر، نیازمند آموزش و فرهنگسازی و تبلیغات رسانهای مناسب و هوشمندانه است که باید با نهادینه کردن بازاریابی دقیق و موثر در صنعت بیمه و تغییر فرهنگ مردم به سوی آیندهنگری، وجود برنامهریزی بلندمدت در زندگی، قانونمداری و افزایش درجه ریسکگریزی، موجبات ایجاد کشش و افزایش سطح تقاضای مناسب در بازار بیمه را فراهم کرد. این فرهنگ سازی میتواند با تربیت و آموزش از سنین کودکی یعنی از مدارس ابتدایی تا بزرگسالی و در سطح دانشگاهها صورت پذیرد. طبیعی است همه مراکز فرهنگی و آموزشی همچون صدا وسیما و رسانهها و مطبوعات میتوانند نقش کلیدی و تاثیرگذار داشته باشند و میتوانند به جریان تغییر فرهنگ واصلاح نگاه نادرست به بحث بیمه کمک شایانی کنند. البته این آموزش و فرهنگسازی باید در کنار برنامههای دیگری که عنوان شد- بازاریابی مناسب و علمی، توسعه دانش بیمه، افزایش تعداد و تنوع خدمات بیمهای و بالا بردن درجه حساسیت افراد جامعه نسبت به لزوم استفاده از خدمات بیمهای - به صورت جامع و مداوم انجام پذیرد.
* هیات علمی دانشکده بیمه اکو
ارسال نظر