فعالیت غیرحضوری چه اثری برGDP دارد؟
حد بهینه دورکاری برای اقتصاد
شیوع ویروس کرونا در جهان افراد بیشتری را به کار از خانه مجبور و روند دور کاری را تسریع کرده است. برای بررسی تاثیر بلندمدت این روند در این تحقیق از یک مدل تعادلی عمومی استفاده شده و یافتهها نشان دهنده تاثیرات متفاوت روند دورکاری بر مولفههای تولید و نابرابری هستند. کار در خانه موجب صرفه جویی در زمانی میشود که صرف رفتوآمد به محل کار میشود اما شرکتها را از مزایای دانش و اطلاعات محروم میکند. شرکتها از فضای کاری کمتری استفاده میکنند ولی کارمندان به فضای بیشتری در خانه نیاز دارند. در حالت کلی بهنظر میرسد تولید ناخالص داخلی زمانی که کار در خانه یک یا دو روز در هفته اتفاق بیفتد به حداکثر خود خواهد رسید. از دهه ۱۹۸۰ بنگاهها شاهد سازمانهای جدید کارگری بودهاند که انعطاف پذیری مکان انجام کار یکی از ویژگیهای اساسی آنها بوده است. روند دورکاری که بهعنوان کار از خانه WFH نیز شناخته میشود و بهصورت وظایف کاری که از خانه یا دفاتر تابعه یک یا چند روز در هفته تعریف میشود، در طول شیوع پاندمی کرونا سرعت گرفته است. در حالی که کمتر از ۵ درصد نیروی کار در آمریکا در سال ۲۰۱۹ و ۱/ ۵ درصد در اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۸ از خانه کار میکردهاند، این آمارها از ماه مارس ۲۰۱۹ به یکباره افزایش یافته و به مقیاس بزرگی رسیدهاند. بنابراین این سوال مطرح میشود که آیا این روند باقی خواهد ماند و اگر چنین است چه تاثیری بر اقتصاد خواهد داشت؟
اینکه آیا با از میان رفتن همهگیری کرونا دورکاری باقی خواهد ماند بستگی به فواید بلندمدتی دارد که این روند میتواند برای بنگاهها و کارمندان بهدنبال داشته باشد و اینکه آیا شرکتها به تامین زیرساختها و ابزارهای پرهزینه دورکاری ادامه خواهند داد. درک این موضوع که چگونه دورکاری در مقیاس بالا در ساختار دستمزد و تولید ناخالص داخلی تغییر ایجاد میکند به مدلی نیاز دارد که به ما اجازه میدهد تاثیرات کار از راه دور را بر بهرهوری و دستمزدها، تعداد بنگاهها، الگویهای رفتوآمد و تقاضای کالاها، خدمات و مسکن یا فضای اداری را تجزیه و تحلیل کنیم.
در این مقاله که در «World Economic Forum» منتشر شده است تاثیرات گستردهتر اقتصادی دورکاری در مقیاس بزرگ را بررسی خواهیم کرد. آیا این موهبتی است که از سوی طرفداران آن تبلیغ میشود یا بلایی است که مخالفان آن ادعا میکنند؟ طبق گفته طرفداران دورکاری زمان و هزینه رفتوآمد به محیط کار را حذف میکند، تراکم ترافیک و انتشار گازهای گلخانهای را کاهش میدهد، به تعادل بهتر کار و زندگی برای کارمندان کمک میکند و به بنگاهها اجازه میدهد در هزینههای فضای اداری که در شهرهای بزرگ بسیار بالاست صرفه جویی کنند. از سوی دیگر مخالفان دورکاری تاکید میکنند انزوای کارمندان به علت تداخل میان وظایف کار و خانواده و عدم ارتباط با همکارانشان میتواند تاثیرات منفی بر بهرهوری نیروی کار داشته باشد. در حالی که هیچ اجماعی در مورد پرسشهای مهمتری از جمله اینکه آیا دورکاری بهرهوری کارمندان را افزایش میدهد، وجود ندارد. در نتیجه توافق نظر بسیار کمتری بر سر سوالات گستردهتری مانند تاثیرات اقتصادی که دورکاری میتواند ایجاد کند نیز وجود دارد. مدل ما شامل اجزای اصلی است که معتقدیم به درک بهتر تاثیرات گسترده افزایش در دورکاری بر تولید ناخالص داخلی (بهرهوری) و ساختار دستمزد (تساوی حقوق) کمک میکند.
در وهله اول دورکاری نیاز به سفر فیزیکی به محیطهای کاری را کاهش میدهد. این شکل از رفتوآمد بسیار زمانبر است (طبق برآوردها در سال ۲۰۱۹ تعداد ۱۳۹ میلیون نفر کارگر آمریکایی ۴/ ۳ میلیون سال را در رفتوآمد به محیط کار صرف کرده اند)، سهم قابل ملاحظهای از هزینههای کارگران را تشکیل میدهد و آنطور که گزارشها نشان میدهد یکی از فعالیتهای ناخوشایند در زندگی روزمره افراد است. کاهش رفتوآمد به محیطهای کاری باعث آزادسازی منابع میشود و احتمالا کل ساعات کار را افزایش میدهد. از سوی دیگر، مزایای بهرهوری که میتواند از طریق تعاملات رو در رو در محیطهای کاری و در مراکز متراکم شهری ایجاد شود احتمالا با تمرکززدایی از کار از میان خواهند رفت. وجود چنین اقتصادهای تجمعیAgglomeration Economies، افزایش بهرهوری با تراکم فعالیتهای اقتصادی، از نظر تجربی بسیار مستند است و تا حدی بهدلیل اطلاعات و دانشی است که از طریق ارتباطات رو در رو با کارگران ماهری که بسیار در شرکتها و مراکز شهرها مستقر هستند، جابهجا میشود. بنابراین کاهش قابل ملاحظه تعداد کارگران ماهر در مناطق تجاری، اثر منفی بر این تاثیرات تجمعی که بهرهوری را در مراکز شهری بر میانگیزند خواهد داشت. از آنجا که کارگران دور کار از مبادله دانش و اطلاعات دور میمانند، وجود اقتصادهای تجمعی باید مانعی برای دورکاری باشد.
دومین نکته تاثیر دورکاری بر تولید و مصرف ساختمانهاست: افزایش دورکاری تقاضای بنگاهها برای فضاهای کاری را کاهش میدهد، ولی از آنجا که فضایی بیشتری در خانهها برای کار نیاز است تقاضای کارگران برای فضای زندگی را افزایش میدهد (کارگران در بلندمدت تمایلی به کار در اتاق خواب خود ندارند). به بیان دیگر کارگران دور کار به فضای بیشتری در خانه نیاز دارند که انتخاب مکان و بخش ساخت و ساز مسکن را تحت تاثیر قرار خواهد داد. در نتیجه، نیاز به فضاهای اداری کاهش یافته که انتخاب مکانها و بخش ساخت و ساز محیطهای اداری را تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین تحقیقات زمین و ساختمان در مرکز تحقیقات ارزیابی تاثیرات جهانی دورکاری بر شهرها قرار میگیرند.
از آنجای که بازار زمین و املاک با سرعت کمتری نسبت به کالاها با تغییرات اقتصادی منطبق میشوند بنابراین تاثیرات دورکاری باید در بلندمدت و کوتاهمدت مورد بررسی قرار گیرد. سومین نکته تاثیر دورکاری بر توزیع درآمد در اقتصاد است. در مورد این قضیه توافق نظری وجود دارد که دورکاری عمدتا شامل کارمندانی با تحصیلات دانشگاهی است و بر کارکنان با تحصیلات پایین تر اثرات منفی دارد، که میتواند تاثیرات توزیعی قابل ملاحظهای بهدنبال داشته باشد.
احتمال دورکاری کارگران تحصیل کرده و کسانی که در شغلهای مدیریتی و حرفهای مشغول هستند بیشتر است، چراکه آنها میتوانند سهم بیشتری از وظایف کاری خود را از خانه انجام دهند. کاهش بهرهوری افراد ماهر با کار در خانه کمتر از سایرین خواهد بود که افزایش در نابرابری درآمدی را بهدنبال خواهد داشت.
در این مطالعه یک مدل تعادل عمومی ایجاد شده که سه عامل اصلی تولید (نیروی کار ماهر، نیروی کار غیرماهر، زمین) و سه بخش (ساخت و ساز، نهادههای واسطه ای، مصرف نهایی) در آن اقتصاد را شکل میدهند و چگونگی تاثیرات سطوح مختلف دورکاری بر کل اقتصاد با توجه به موارد فوق مورد بررسی قرار گرفته است: ۱. کاهش رفتوآمد نیروهای کاری در شهرها، ۲. تغییر در بهرهوری در نتیجه تمرکز اشتغال در ادارات و مراکز شهری، ۳. تغییر در تقاضا برای فضاهای بزرگتر زندگی و فضای اداری کمترکه باعث ایجاد تغییراتی در بازار زمین و مسکن میشود. یافتهها نشان میدهند که تاثیرات بلندمدت دورکاری به وسیله نموداری زنگولهای توصیف میشود: دورکاری در ابتدا بهرهوری نیروی کار ماهر و غیرماهر و تولید ناخالص داخلی را تا سطوحی افزایش میدهد و فراتر این سطح افزایش دورکاری گردش دانش و اطلاعات را کاهش میدهد که اثرات مطلوبی ایجاد میکند. بنابراین دورکاری زیاد میتواند از طریق محدود شدن اطلاعات و فناوری ارتباطات به علاوه اقتصاد تجمعی که قبلا در قالب تماسهای رو در رو و گردش اطلاعات وجود داشته است، تاثیرات منفی بر نوآوری و رشد بلندمدت داشته باشد. نمودار یک نیز این نقطه را نشان میدهد، بهطوریکه سهم دورکاری که تولید ناخالص داخلی را حداکثر میکند در این شبیهسازی بین ۲۰ درصد و ۴۰ درصد روزهای کاری متغیر است. بنابراین افزایش زمان دورکاری همانطور که در شکل نیز وجود دارد، میزان تولید ناخالص داخلی را کاهش میدهد.
نمودار ۲ نیز نشان میدهد که تاثیرات دورکاری در بلندمدت و کوتاه مدت متفاوت است: در حالی که نمودار بلندمدت زنگولهای شکل است، نمودار کوتاه مدت یکنواخت است. در کوتاه مدت پراکندگی کار به معنای عرضه بیش از اندازه دفاتر کاری است در حالی که بخش میانی قادر به تولید طیف وسیعی از کالاهای واسطهای در کوتاه مدت نیست، چراکه به سرمایهگذاری جدید تحقیق و توسعه نیاز دارد. یافتهها نشان میدهد که با دورکاری تولید ناخالص داخلی در کوتاهمدت به آرامی و یکنواخت افزایش مییابد ولی در بلندمدت زنگولهای شکل است. بنابراین منافع کوتاه مدت میتواند سیگنالهای اشتباهی درباره اثرات بلندمدت دورکاری در صورت تنظیم همه بازارها، ارسال کند.