صاعقه‌های ارزی در جهان

نوسانات ارزی بلندمدت و کوتاه‌مدت به‌ویژه «تصادم صاعقه ارزی» پدیده‌ای است که در انتهای سال ۲۰۱۸ میلادی چندین بار رخ داد و کارشناسان بسیاری را به این باور معتقد کرد که ویروس (تصادم صاعقه یا Flash Crash) همچنان بازارهای ارزی جهان را تحت تیررس خود قرار داده است. ویروسی که از ابتدای سال ۲۰۱۸ میلادی بارها بازار کشورها و مناطق گوناگون از جمله بازارهای نوظهور را به تلاطم انداخت؛ علاوه‌بر این شوک کوتاه‌مدت تاثیر بمب‌های خبری منفی و ناگهانی، لیر ترکیه را در برابر دلار، نیم‌بها کرد. آرژانتین نیز یکی دیگر از بحران‌زده‌های ارزی سال ۲۰۱۸ میلادی بود که ناچار به درخواست خط اعتباری بالغ‌بر ۵۰ میلیارد برای بسته نجات از التهابات شدید حاکم بر بازارهای بوئنوس آیرس شد. این ویروس با توجه به درخواست وام ۴۲۰۰ میلیون دلاری رئیس جمهوری اکوادور برای اشتغال‌زایی حاضر شد زیر دین صندوق برود تا نوسانات بیشتری را تجربه نکند. همچنان رو به گسترش قلمرو است. به این ترتیب سایه این ویروس همچنان بر فراز آسمان اقتصاد بین‌الملل در حال پرواز است.آخرین تجربه صاعقه به سقوط برق‌آسای فرانک سوئیس بازمی‌گردد. فرانک سوئیس همیشه به‌عنوان ارزی شناخته می‌شد که در پنجره‌های تنزیل شبانه کم نوسان؛ اما در روز ۱۱ فوریه سال‌جاری میلادی (۱۱ روز قبل) فرانک سکته شدیدی را در برابر یورو اتحادیه اروپا تجربه کرد که کمتر از ۱۵ دقیقه رخ داد. این رفت و برگشت اگرچه تاثیری بر روند بلندمدت بازارها نداشت، اما دلیل وقوع این رفتار غیرطبیعی می‌تواند معنایی داشته باشد که برای صاعقه ماه گذشته ژاپن نیز روی داد.افزایش این نوع از التهابات ارزی از سوی کارشناسان پیش‌بینی‌ شده است. افزایش «فلش‌کرش»‌ها در سال ۲۰۱۹ ممکن است نشانه‌ای دیگر از بروز بحران مالی بعدی باشد. چند دلیل دیگر برای جهش تند ارزی از سوی کارشناسان مطرح می‌شود. یک دلیل، شکاف یا فاصله بین بازارها است. فاصله تعطیل شدن بازارها در قاره‌های مختلف تنها چند دقیقه است. در این زمان کوتاه، کاهش حجم معاملات، احتیاط سرمایه‌گذاران و عدم‌انجام معامله تا حد امکان امری معمول تلقی می‌شود. با اینکه نقدینگی بازار در این بازه در کمترین سطح روز قرار می‌گیرد، اما دستکاری تعمدی یا آغاز فعالیت روبات‌های سودگیر می‌تواند این دقایق را خطرناک کند.

روبات‌های معامله‌گر

برخی از کارشناسان، تغییر اغراق‌آمیز سطح قیمت را تنها در چند جفت ارزی ورای فعالیت‌های بنیادی بازارها در نظر می‌گیرند؛ زمانی‌که چنین وضعیتی ظرف چند دقیقه رخ می‌دهد یعنی تابع بازار دچار فروپاشی شده است. در آن سوی بازار بنیادمحور، معامله‌گران الگوریتمی و ماشین‌های خودکار قرار دارند. شیوه‌های الگوریتمی، برنامه‌های از پیش نوشته شده‌ برای رفتارهای محتمل بازار هستند که در صورت تلاقی بازار با یکی از رفتارهای پیش‌بینی‌شده، کنش طراحی‌شده به اجرا در خواهد آمد. ماشین‌ها یا روبات‌های معامله‌گر نیز تا حدودی از همین استراتژی برای معامله خودکار بهره می‌برند. زمانی که شوک اولیه به بازار وارد شود، معامله‌گران الگوریتمی و روبات‌ها به‌صورت خودکار برای جلوگیری از زیان، عملیات فروش را آغاز می‌کنند و به‌سرعت حجم معاملات، نوسانات و تغییر قیمت‌ها را گسترش می‌دهند. یکی از عوامل موثر در «فلش‌کرش» ارزها به همین موضوع مربوط می‌شود. با توجه به داده‌های منتشرشده تفاوت بازدهی اوراق خزانه‌داری آمریکا با سررسید ۱۰ساله و ۲ساله کاهش یافت. کاهش فاصله بازدهی ۲‌سیگنال مهم در بر دارد. اولین پیام حاصل از خطی شدن منحنی بازدهی اوراق، فرارسیدن زمان لازم برای تغییر سیاست‌های پولی‌مالی فدرال رزرو است. کاهش فاصله نرخ بازدهی اوراق کوتاه‌مدت و بلندمدت به معنای نیاز به کاهش شتاب انقباض پولی تلقی می‌شود. دومین پیام کاربرد اصلی این معیار، پیش‌بینی احتمال بروز رکود اقتصادی با تاخیر ۱۲ماهه است. چنانچه منحنی به سمت خطی شدن پیش برود، احتمال وقوع رکود نیز افزایش می‌یابد. در حالتی که منحنی معکوس شود (نرخ بازدهی اوراق ۲ساله از نسخه ۱۰ساله سبقت بگیرد)، نشانه قدرتمندی از یک بزنگاه اقتصادی جدی مخابره خواهد شد. این نشانه آخرین بار در سال ۲۰۰۶ میلادی (یک سال پیش از بحران مالی بین‌المللی) ثبت شده بود. در حال حاضر که تفاوت بازدهی اوراق ۲ و ۱۰ سال به کف ۱۱ سال اخیر رسیده (سطح سال ۲۰۰۷ میلادی)، ریسک خطی شدن منحنی بازدهی، بیشترین میزان خود پس از رکود دهه قبل را تجربه می‌کند. به صدا در آمدن زنگ خطر ازسوی اقتصاددانان مطرح ایالات‌متحده در پی تداوم ثبت روند غیرمعمول منحنی بازدهی اوراق خزانه رخ داد. این منحنی که براساس فاصله نرخ بازدهی اوراق بلندمدت و کوتاه‌مدت سنجیده می‌شود، ماه‌ها است از حالت نرمال خارج شده است. در شرایط معمول، نرخ بازدهی اوراق خزانه بلندمدت باید نزدیک به ۲ درصد بیشتر از بازدهی اوراق با سررسید کوتاه‌مدت ثبت شود؛ اما این فاصله به‌مرور کاهش یافته است تا جایی که ظرف این هفته به کف ۱۱ سال اخیر اصابت کرد. علاوه‌بر این معیار که همواره به‌عنوان ابزار قابل‌استناد برای پیش‌بینی رکود به‌کار گرفته شده، یک نشانه دیگر نیز توجه سرمایه‌گذاران را به بازار اوراق معطوف ساخته است. بازدهی اوراق با سررسید ۳ ماهه روز گذشته به بالای سطح ۲ درصدی صعود کرد. هر چند افزایش سود اوراق کوتاه‌مدت همسو با سیاست پولی انقباضی فدرال رزرو طبیعی به‌نظر می‌رسد؛ اما سبقت این نرخ از سود سهام تقسیم‌شده بر مبنای شاخص S&P۵۰۰، از دوره جنگ جهانی دوم تا به حال، در دفعات معدودی رخ داده که آخرین نوبت بروز چنین وضعیتی به دوره وقوع بحران مالی دهه گذشته بازمی‌گردد. سایه ریسک در اتمسفر اقتصادی آمریکا زمانی نمود جدی‌تری پیدا می‌کند که نرخ بازدهی اوراق بلندمدت برخلاف نسخه‌های کوتاه‌مدت و نرخ بهره هدف فدرال‌رزرو رویه افزایشی ندارد. هشدار برنانکی نسبت به وضعیت عمومی اقتصاد نیز از پیچیدگی کم‌سابقه معیارهای قابل‌اتکا حکایت می‌کند.
 

13 (3)