منازعه یا مسابقه؟
اما در حاشیه نشست گروه ۲۰ ترامپ و رئیسجمهوری چین توافق کردند برای سه ماه تعرفه جدید برای کالاهای صادراتی طرف مقابل اعمال نکنند و بر سر مسائل مورد اختلاف مذاکره انجام شود. مهلت مذاکره سه ماهه پایان ماه جاری میلادی تمام میشود و این در حالی است که تاکنون صرفا وعدههای کلی داده شده است. برای مثال چین وعده داده واردات کالاهای آمریکایی را به میزان قابلملاحظهای افزایش دهد و نخستین محمولههای نفتی آمریکا در ماههای آینده به چین میرسد. مذاکرات تجاری چین و آمریکا برای تمامی فعالان اقتصادی از جمله سرمایهگذاران، کشاورزان، کارگران کارخانهها و مصرفکنندگان که نسبت به تغییر قیمت کالاها حساس هستند پر اهمیت است و در هفتههای اخیر اخباری که از مذاکرات دو طرف منتشر شده بر عملکرد بازارهای مالی و مواد خام تاثیر گذاشته است، به این معنا که اخبار منفی سبب کاهش شدید ریسکپذیری سرمایهگذاران و افت شاخصهای مالی و قیمت مواد خام شده است.
درباره افق روابط دو کشور که شامل مسائل تجاری، اقتصادی و سیاسی میشود، حدسهای مختلفی مطرح بوده است و متاسفانه روندهای اخیر در روابط دوجانبه سبب خوشبینی نیست. در حالحاضر روابط چین و آمریکا از هر زمان در بیش از ۳۵ سال اخیر یعنی از سال ۱۹۷۹ که روابط یادشده عادی شد پرتنشتر است و در ماههای اخیر این روابط بیشتر از آنکه شبیه رقابت باشد، دارای ویژگیهای دشمنی بوده است. در ایالاتمتحده تغییر رویکرد در قبال چین حاصل این احساس بوده که در رقابت قرن ۲۱ بر سر سلطه بر جهان، چین در حال برنده شدن و آمریکا در حال باختن است. در این میان ترامپ به روشنی موارد اختلافنظر با چین را بیان کرده و نکته جالبتوجه این است که دولت ترامپ پیروزی آمریکا را معادل شکست چین میداند. برای مثال مایک پنس، معاون ترامپ پیشرفت در حوزه اقتصاد را با مسائل امنیتی مرتبط دانسته طوری که چین این دیدگاه را مدرکی برای اثبات رویکرد چالشبرانگیز آمریکا تفسیر کرده است. در واقع دولت آمریکا به روشنی اقدامات تجاری علیه چین را برای جلوگیری از افزایش قدرت و نفوذ این کشور مفید توصیف کرده است. در مقابل از دید چین، اقدامات واشنگتن الگوی رفتاری یک قدرت رو به افول است که تلاش میکند قدرت رو به رشد رقیب را محدود کند.
بسیاری از تحلیلگران چینی در چند دهه اخیر بهویژه در یک دهه گذشته یعنی از زمان بحران مالی و رکود اقتصادی سال ۲۰۰۹ پیشبینی کردهاند که آمریکا در مقابل افزایش قدرت و نفوذ چین مقاومت خواهد کرد. برخی دیگر از کارشناسان چینی نیز اقدامات دولت آمریکا را حاصل ناتوانی این دولت در حل مسائل داخلی جامعه آمریکا میدانند و معتقدند مسائل سیاسی و اجتماعی در جامعه آمریکا نهتنها حل نشده بلکه شدت پیدا کرده و دولت ترامپ برای منحرف کردن توجهات از این مسائل، به مقابله با چین پرداخته است. از دید این تحلیلگران، اگر چین به درخواستهای ترامپ در حوزههای مختلف عمل کند ترامپ درخواستهای جدیدی مطرح خواهد کرد. زیرا عامل تنش در روابط دو کشور درخواستهای منطقی دولت آمریکا نیست، بلکه ناامنی و ضعفهای عمیق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی درون آمریکاست. در نتیجه بهتر است چین بهجای پذیرش خواسته آمریکا، به راهی که مناسب و منطقی میداند ادامه دهد.
بهنظر میرسد این دیدگاه بر رفتار رهبران چین حاکم است. زیرا طی یک سال اخیر چین وعدههای مشخص و بزرگی برای رفع نگرانیهای آمریکا نداده و پیشبینی میشود مذاکرات برای مدتی طولانی ادامه پیدا کند. هفته پیش اعلام خبر لغو دیدار ترامپ و رئیسجمهوری چین سبب شدت پیدا کردن نگرانی فعالان اقتصادی شد. عدم پیشرفت مذاکرات تجاری دوجانبه سبب به ستوه آمدن برخی جناحها در دولت آمریکا شده است و آنها معتقدند مذاکره با چین بیفایده است. آنها برای اثبات دیدگاه خود به مواردی در گذشته اشاره میکنند که چین به وعدههای خود عمل نکرده است. برای مثال حمایت از شرکتهای داخلی برای غلبه بر رقبای خارجی یا سرقت داراییهای معنوی جزو مواردی هستند که چین به آنها ادامه داده است.
تشدید دشمنی و کاهش اعتماد به دیپلماسی سبب شده شرایط برای اشتباهات مختلف محاسباتی در هر دو طرف فراهم شود و این بسیار خطرناک است. برای مثال گاه آمریکا در قبال تایوان اظهارنظری کرده یا موضعی اتخاذ کرده که از دید خود چندان مهم نبوده، درحالیکه از دید چین بسیار بااهمیت بوده و برعکس. در گذشته دو طرف میتوانستند بر گفتوگوی مداوم در سطوح مختلف اتکا کرده و نیتهای خود را شفاف کنند تا احتمال سوءتفاهم کمتر شود. اما این کانالهای ارتباطی اکنون دیگر وجود ندارد و تنها تصمیمگیریها در سطح دو رئیسجمهوری میتواند بنبستها را از میان ببرد. در واقع هیاتهای تجاری دو طرف بر سر جزئیات توافقهای دو رئیسجمهوری مذاکره میکنند.
اما قبل از حصول هرگونه توافق، دو طرف باید به رقابت باور داشته باشند، نه دشمنی و سعی کنند روابط دو کشور از وضعیت دشمنی دور شود. ضروری است چارچوب روابط و مذاکرات به حالت طبیعی و منطقی بازگردد و زمینههای بیاعتمادی از میان برود. تنها در این صورت است که میتوان به حل مسائل تجاری و غیرتجاری بین دو کشور امیدوار بود و اطمینان داشت که سوءتفاهمهای کمتری بهوجود خواهد آمد. حدود دو هفته دیگر مهلت مذاکرات تجاری چین و آمریکا پایان مییابد و در شرایط کنونی بعید است این مذاکرات نتایج مثبتی در بر داشته باشد.
این به آن معناست که در ماههای آینده روابط دو کشور بر اقتصاد جهان و بازارهای مختلف تاثیر خواهد داشت و این تاثیر به احتمال زیاد منفی خواهد بود. در گذشته در حوزههای مختلف، ترامپ اعلام پیروزی کرده بدون آنکه جزئیات توافق مشخص شده باشد. درباره مذاکرات تجاری چین و آمریکا نیز بسیار محتمل است چنین رفتاری از سوی ترامپ مشاهده شود. اما سرمایهگذاران هوشمند میدانند که تا وقتی ماهیت روابط چین و آمریکا دشمنی است و سوءتفاهمهای متعدد و عمیق وجود دارد، رسیدن به توافق بسیار بعید است. تا زمانی که ترامپ خواستار تغییرات گسترده در رفتار و سیاستهای دولت چین است تا از جنگ سرد جدید اجتناب شود و رئیسجمهوری چین رفتار دولت آمریکا را رفتار یک قدرت رو به افول میداند، روابط دو کشور قدرتمند جهان به جای بهتر شدن بدتر خواهد شد. در چنین سناریویی، تجارت تنها حوزه در روابط دو کشور نخواهد بود که تنشها در آن افزایش خواهد یافت.
ارسال نظر