اشتغال زنان و موانع قابل حذف
درسا سیدعسکری مدیرعامل شرکت سپند سپاهان، عضو هیاتمدیره کانون زنان بازرگان کاشان ارکان نوع انسان مانند بسیاری دیگر از پدیدههای طبیعی «جفت» هستند؛ زن و مرد؛ هر یک بهطور مستقل، آفریده شدهاند و توان و بضاعت ادامه حیات خویش را نیز بهطور مستقل دارا هستند؛ اما برای نیل به کمال به یکدیگر وابستهاند، اما متاسفانه این امر بدیهی در بلندای تاریخ، به گونهای نابرابر، تعبیر شده و ثقل این وابستگی به طرف مرد متمایل شده است. در نهایت، این نابرابری در تعابیر و تفاسیر، به نابرابری در عمل منجر شده است که وضعیت زنان در جوامع مختلف، شاهدی بر این مدعا است.
درسا سیدعسکری مدیرعامل شرکت سپند سپاهان، عضو هیاتمدیره کانون زنان بازرگان کاشان ارکان نوع انسان مانند بسیاری دیگر از پدیدههای طبیعی «جفت» هستند؛ زن و مرد؛ هر یک بهطور مستقل، آفریده شدهاند و توان و بضاعت ادامه حیات خویش را نیز بهطور مستقل دارا هستند؛ اما برای نیل به کمال به یکدیگر وابستهاند، اما متاسفانه این امر بدیهی در بلندای تاریخ، به گونهای نابرابر، تعبیر شده و ثقل این وابستگی به طرف مرد متمایل شده است.در نهایت، این نابرابری در تعابیر و تفاسیر، به نابرابری در عمل منجر شده است که وضعیت زنان در جوامع مختلف، شاهدی بر این مدعا است. البته گستردگی و عمق این نابرابریها از عوامل محیطی و موقعیتی متاثر و در جایی، کمتر و در جایی، بیشتر و جدیتر است. وضعیت زنان در ایران نیز متاسفانه، در بسیاری از موارد، از این نابرابریها در امان نبوده و زنان بهویژه در دهههای اخیر، برای به دست آوردن سهم برابر در حوزههای مختلف، بهخصوص، ورود به عرصههای کسب و کار که بحث مورد نظر ما است، با چالشهای فراوانی دست به گریبان بودهاند. زنان در کشورهای درحال توسعه، امید اول برای ارتقای خانوادهها و رشد و توسعه کشورها محسوب میشوند. موفقیت زنان در جوامع، نهتنها سبب سود اقتصادی میشود، بلکه میتواند منابع اجتماعی و فرهنگی بسیاری را نیز به دنبال داشته باشد؛ بنابراین بسیار واضح است که عدم مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی میتواند مشکل بزرگی بر سر راه توسعهیافتگی یک کشور محسوب شود.
در عصر حاضر، با خروج از گستره خصوصی و سنتی و ورود به عرصههای عمومی و مدرن، همچنین ورود گسترده زنان به بازار کار، حتی در حوزههایی که تا پیش از این در انحصار مردان بوده است، چالشهای فراوانی برای زنان ایجاد شده است؛ حال سوالی که مطرح است، این است که آیا به موازات روند تغییرات پیشآمده در نقشهای سنتی و خانوادگی زنان، در مجموع جامعه نیز تغییری صورت گرفته است؟ پاسخ بسیار ساده است؛ خیر.
هنوز هم اکثر کارهای بیمزد درون خانواده و جامعه، مانند نگهداری از کودکان و سالمندان و مساعدتهای داوطلبانه به گروههای آسیبپذیر و بسیاری از فعالیتهای ریز و درشتی از این دست، برعهده زنان است؛ بنابراین اشتغال و کسب درآمد، نه تنها از مسوولیتهای آنها کم نکرده، بلکه بار مضاعفی نیز بر دوششان شده است؛ این در حالی است که در بسیاری از موارد، ورود زنان به عرصههای کسب و کار، بهدلیل علایق شخصی و تغییر نگرشهای جامعه نیست، بلکه صرفا بهدلیل شرایط اقتصادی موجود و ناکافی بودن درآمد همسرانشان صورت میپذیرد.
در چنین شرایطی، دولتها باید به گونهای عمل کنند که تا حد ممکن، چالشهای پیشروی زنان در این حوزه را از میان بردارند تا بتوان از پتانسیلهای موجود بهرهمند شد. در جوامع سنتی همچون ایران که هنوز بهطور کامل مرحله «گذر از سنت به مدرنیته» را طی نکردهاند، چالشهای پیشروی زنان بسیار فراتر از آن است که بتوان در چند خط و پاراگراف، آنها را بررسی کرد، اما آنچه میتوان در این مجال اندک به عنوان راهکاری موثر در برونرفت از بسیاری از این مشکلات به آن پرداخت، نقش بسیار موثر دولت و سیاستها و قوانین مرتبط است.
وضعیت موجود خوداشتغالی و کسبوکار زنان در کشورهایی با فرهنگ مشابه با ما نظیر مالزی، اندونزی و ترکیه نشان میدهد، زمانی که دولت بهعنوان حامی اصلی به این عرصه ورود کرده است، نه تنها میزان رشد فعالیت زنان در این کشورها چند برابر شده است، بلکه عرصه برای ورود کالا و خدمات حاصل از فعالیتهای زنان این کشورها به سایر کشورها نیز فراهم شده است و نهایتا این زنان توانستهاند میزان توسعهیافتگی خود را چندین پله در سطح جهانی ارتقا دهند.
در این راستا، بسیاری از حمایتهای دولتی میتواند نمونه بسیار مفیدی برای الگوبرداری باشد که به برخی از مهمترین آنها اشاره میشود: ایجاد مراکز تحقیقاتی برای شناسایی نیازهای زنان مشغول به فعالیت در حوزههای اقتصادی و تامین این نیازها، برگزاری برنامههای آموزشی برای آشنایی هرچه بیشتر با مهارتهای شغلی، ایجاد امکان دسترسی به کمکهای دولتی برای ایجاد کسب وکارهای نو پا، دسترسی به شبکههای حمایتی مانند مراکز نگهداری کودکان، شناسایی استعدادهای کارآفرینی از طریق برگزاری مسابقات سالانه، درنظر گرفتن جوایز با هدف تشویق فرهنگ نوآوری در کسبوکار، فراهم آوردن فرصت آشنایی با نمونههای موفق در سایر کشورها از طریق برگزاری اجلاسهای سالانه و تصویب قوانین مرتبط جهت تسهیل در امور مربوط به زنان.
اجرای موفق این سیاستها ثابت کرده است که بهبود فضای کسب وکار در حوزه زنان، نیازمند سیاستگذاری در سطح کلان است و برنامهریزی براساس نیازهای زنان، بیشترین نقش را در این بعد خواهد داشت.
با توجه به اینکه در کشور ما، گرایش زنان به صنایع دستی کشاورزی و مشاغل هنری بیشتر از سایر مشاغل است، نیازسنجی در این حوزهها توسط سازمانها و نهادهای متولی، میتواند قدم موثری در این زمینه باشد؛ همچنین با فراهم کردن شرایط برای عرضه هرچه بهتر خدمات و تولیدات حاصل از این فعالیتها، سطح مشارکت زنان را در جامعه افرایش میدهد و در نهایت، روزی شاهد آن خواهیم بود که سایر کشورهای هم فرهنگ، از ایران اسلامی بهعنوان نمونه موفق توسعه فعالیتهای اقتصادی زنان الگوبرداری کنند.
ارسال نظر