الزامات سیاست خارجی
دکتر مهدی عسلی رئیس اسبق دفتر اقتصاد کلان سازمان مدیریت و برنامه ریزی یکی از پرسشهای مهمی که این روزها پیش روی اصحاب رسانه قرار گرفته این است که رشد اعلام شده از سوی بانک مرکزی تا چه حد به واقعیتها نزدیک است و برای چه مدتی میتواند پایدار باشد. این آمار بهطور رسمی از سوی بانک مرکزی اعلام شده و به نظر میرسد با توجه به رشدی که در تولید نفت رخ داده و صنایعی چون خودرو که رشد تولید قابل توجهی داشتهاند دور از انتظار نبوده و پیشبینیهای سال گذشته هم حاکی از آن بود که ما در سال ۹۳ از رکود خارج شویم و به رشد مثبت اقتصادی پس از ۹ فصل برسیم.
دکتر مهدی عسلی رئیس اسبق دفتر اقتصاد کلان سازمان مدیریت و برنامه ریزی یکی از پرسشهای مهمی که این روزها پیش روی اصحاب رسانه قرار گرفته این است که رشد اعلام شده از سوی بانک مرکزی تا چه حد به واقعیتها نزدیک است و برای چه مدتی میتواند پایدار باشد. این آمار بهطور رسمی از سوی بانک مرکزی اعلام شده و به نظر میرسد با توجه به رشدی که در تولید نفت رخ داده و صنایعی چون خودرو که رشد تولید قابل توجهی داشتهاند دور از انتظار نبوده و پیشبینیهای سال گذشته هم حاکی از آن بود که ما در سال ۹۳ از رکود خارج شویم و به رشد مثبت اقتصادی پس از ۹ فصل برسیم.
اما این رشد چگونه پایدار خواهد ماند و با توجه به اینکه رشد نامتوازنی داشتهایم، آیا میتوانیم امیدوار باشیم در فصل پاییز و زمستان و حتی سال آینده رشدی حول و حوش ۳ یا ۴ درصد داشته باشیم یا خیر؟
بنده بیشتر قصد دارم از زاویهای دیگر به این موضوع بپردازم. تصور بر این است که چون درآمدهای نفتی پایین آمده پس کمبود سرمایه در کشور جدی است و دیگر نمیتوان سرمایههای جدیدی را وارد کشور کرد و تولید را به راه انداخت. در همه جوامع پیشرفته بشری انباشت سرمایه وجود دارد و سرمایهگذاران خارجی هیچ جایی را برای سرمایهگذاری مناسبتر از ایران نمیدانند و منتظرند تا با به نتیجه رسیدن مذاکرات موجی از ورود سرمایهها را شاهد باشیم.
کدام کشور در منطقه و حتی دنیا به مانند ایران از زیرساختهای مناسب برای سرمایهگذاران برخوردار است و آنها میتوانند بیشترین بازدهی را از نظر سرمایهگذاری داشته باشند؟ ایران که آنگولا نیست! بلکه دارای انرژی ارزان، نیروی کار تحصیلکرده، ذخایر و معادن غنی و تشنه سرمایهگذاری است و چه جایی بهتر از ایران میتواند برای سرمایهگذاران خارجی جذاب باشد؟
سواحل جنوب کشور استعداد زیادی برای توسعه صنایعی چون فولاد و آلومینیوم دارد و میتواند به یکی از قطبهای تولید و صادرات این دو محصول با ارزش در دنیا تبدیل شود. بنابراین در صورتی که مذاکرات به نتیجه برسد، برای ادامه این رشد باتوجه به کاهش قیمت نفت مشکلی وجود ندارد و میتوان در برنامهای میانمدت کشور را به رشدهای بالا رساند تا رکود سالهای ۹۱ و ۹۲ را نیز جبران کند.
بد نیست در این باره از تجربه چینیها در رشد سریع درس بگیریم. آنها از ۳۰ سال پیش با توجه به جمعیت انبوهشان دریافتند که اگر میخواهند برای جوانانشان شغل ایجاد کنند، باید از انباشت سرمایهای که در دنیا وجود دارد، استفاده کنند. بنابراین تولید صادرات محور را در پیش گرفتند و امروز به نقطهای رسیدهاند که بخشهای بزرگی از اقتصاد دنیا را به اختیار خود درآوردهاند.
اما جدای از به نتیجه رسیدن مذاکرات، تداوم رشد ایجاد شده در۶ ماه اول امسال به پیششرطهایی نیاز دارد که میتوان به مدیریت داخلی و سازگاری تصمیمات اقتصادی و سیاسی اشاره کرد. اگر این دو باهم سازگار باشند ما نه تنها در ۶ ماه اول بلکه تا پایان سال و حتی سالهای آینده به رشدهای پایدار خواهیم رسید و دیگر دغدغهای نداریم که رشد محقق شده تا چه زمانی دوام خواهد داشت.
تطابق تصمیمهای سیاسی و اقتصادی امنیت سرمایهگذاری و تضمین مالکیت را به بار میآورد و بخش خصوصی قوی را در ایران پایهگذاری خواهد کرد؛ اما آیا ایجاد بخش خصوصی قوی به خودی خود در همه صنایع ممکن است؟ به نظر میرسد برای داشتن این بخش خصوصی باید برای آنها شریک تجاری قوی تعریف کنیم تا آنها روش کار را از خارجیها یاد بگیرند و خودشان را سرپا نگه دارند. در این صورت توانستهایم یکی از بازوهای رسیدن به رشدهای بالا را بسازیم و کمک کنیم که کشور به رشد پایدار دست یابد و از رشدهای فصلی و یکساله ۳و ۴ درصدی ذوق زده نشویم.
ارسال نظر