مخالفت با بررسی حسابها بهانه مرفهین
محمد امینیرعیا پژوهشگر اقتصادی درسهای سیاستگذارانه انصراف از یارانه؟ دو یادداشت پیش رو، تحلیلهایی است در پاسخ به پرسش طرح شده باشگاه اقتصاددانان در تاریخ ۴خرداد ۱۳۹۳: lمهمترین درسی که میتوان از تمایل اکثریت مردم به دریافت یارانهها گرفت، عقلایی عمل کردن در اقتصاد است. عقلایی عمل کردن به این معنا است که مردم در انتخابهایشان، هزینه فایده میکنند و گزینهای را که برای آنها نفع بیشتری دارد انتخاب میکنند. البته لازم نیست که حتما این نفع مادی باشد، ممکن است افراد نفع غیرمادی را نیز به بهای پرداختن هزینه خواستار باشند.
محمد امینیرعیا پژوهشگر اقتصادی درسهای سیاستگذارانه انصراف از یارانه؟ دو یادداشت پیش رو، تحلیلهایی است در پاسخ به پرسش طرح شده باشگاه اقتصاددانان در تاریخ ۴خرداد ۱۳۹۳: lمهمترین درسی که میتوان از تمایل اکثریت مردم به دریافت یارانهها گرفت، عقلایی عمل کردن در اقتصاد است. عقلایی عمل کردن به این معنا است که مردم در انتخابهایشان، هزینه فایده میکنند و گزینهای را که برای آنها نفع بیشتری دارد انتخاب میکنند. البته لازم نیست که حتما این نفع مادی باشد، ممکن است افراد نفع غیرمادی را نیز به بهای پرداختن هزینه خواستار باشند. این مساله بسته به جوامع مختلف متفاوت است، اما اصل کلی این است که مردم و اکثریت جامعه همواره عقلایی عمل میکنند.
به راستی باید به این فکر کنیم که ما در قبال انصراف از یارانه چه گزینه ای در مقابل مردم قرار دادیم تا به نفع آن از یارانه انصراف دهند؟ وقتی از مردم میخواهیم که با انصراف از یارانه به دولت کمک کنند، اولین سوالی که در ذهنشان پدید میآید این است که چرا باید به دولت کمک کنیم؟ جواب به این سوال و سیاستگذاری برای اینکه مردم در مسیری که میخواهیم تصمیم بگیرند، بسته به طبقه مردم دارد.
برای طبقه مرفه جامعه، این سوال پیش میآید که در صورت گرفتن یارانه، چه چیزی از دست خواهیم داد؟ سیاستگذاری در این موارد باید به این شکل باشد که دریافت یارانه معادل است با چک کردن حسابهای شما و در صورتی که دولت به این نتیجه برسد که حساب مورد نظر، درآمدی بیشتر از آنچه اظهار کرده است دارد، جریمههای سنگین متحمل شود. متاسفانه در برابر این استراتژی، عدهای با برچسب «تجسس در حسابهای مردم درست نیست» جلوی این حرکت دولت را گرفتند.
باید گفت که در پیشرفتهترین کشورهای دنیا، قوانین جدی پولشویی وجود دارد و هیچ کس نمیتواند بدون سند و مدرک مبلغی وارد حسابش کند؛ چرا که دولت و نظام بانکی آن را بررسی میکند و لذا بررسی حسابها امری ضروری جهت مدیریت در اقتصاد است. از این میتوان نتیجه گرفت که کسانی با بررسی حسابها توسط دولت مخالفند که از انجام این کار متضرر میشوند و مطرح کردن اینکه تجسس در حسابها درست نیست تنها بهانهای بیش نبود که دولت نتوانست در مقابل این بهانه ایستادگی کند.
در مورد طبقه متوسط و رو به پایین جامعه نیز این سوال پیش میآید که در صورت نگرفتن یارانه چه چیزی به دست خواهیم آورد؟ جنس این سوال با سوالی که برای طبقه مرفه پیش میآید، متفاوت است و لذا پاسخ به آن نیز باید متفاوت باشد. سیاستگذاری برای این طبقه از افراد باید با مشخص کردن عایدی آنها از انصراف از یارانه میبود نه با تبلیغات تلویزیونی که بعضا اثر برعکس داشت، لذا وقتی شرایط جامعه به شکلی است تورم بالا وجود دارد و مردم در زیر بار هزینههای سنگین هستند، انتظار اینکه افراد طبقه متوسط از یارانه انصراف دهند کم میشود و سیاستگذاری نیز سختتر. لذا مشخص است که طبقهای که باید در انصراف از یارانه به عنوان جامعه هدف دولت قرار میگرفت و برای آن سیاستگذاری میشد، طبقه مرفه بود و با سیاستهایی که نمونهای از آن گفته شد، باید این طبقه از افراد به عدم دریافت یارانه مجاب میشدند که چنین اتفاقی نیفتاد. لذا لازم است که دولت در ادامه برنامههای خود، به چنین مواردی دقت کرده و با در نظر گرفتن رفتار عقلایی در اقتصاد، با سیاستگذاری جامعه را به سمت اهدافش
سوق دهد.
ارسال نظر