رازهای بازی در زنجیرههای جهانی
شکلگیری تعاملات استراتژیک بین بازیگران یا بازیکنان این زنجیره غیرقابل انکار است که لزوما نیازمند تحلیل و ارزیابی مناسب در جهت بهبود و توسعه روابط و مدیریت هرچه بهتر زنجیره تامین است. تحلیل و مدلسازی تعاملات استراتژیک بین بازیگران مختلف اغلب با استفاده از ابزارهایی نظیر تئوری بازیها انجام میشود. این نظریه بهطور خاص برای شرایطی مناسب است که در آن تصمیمات یک بازیگر بهطور مستقیم به تصمیمات دیگران بستگی دارد. در یک تعامل استراتژیک یا به عبارت بهتر بازی، در حالی که هر بازیکن به دنبال حداکثر کردن منفعت خود است، باید همزمان واکنشهای دیگر بازیکنان را نیز پیشبینی کند.
انرژی بهعنوان یک کالای استراتژیک، نهتنها برای رشد اقتصادی بلکه برای امنیت ملی کشورها نیز اهمیت دارد. نفت و گاز از مهمترین منابع تامین انرژی هستند و ایران به دلیل داشتن منابع غنی نفت و گاز، موقعیت جغرافیایی و تولید و صادرات نفت اهمیتی استراتژیک در زنجیرههای تامین جهانی دارد. ایران با داشتن بیش از ۱۵۰میلیارد بشکه ذخایر نفتی و حدود ۳۴تریلیون مترمکعب ذخایر گاز طبیعی، یکی از تولیدکنندگان و صادرکنندگان بزرگ انرژی در جهان است. این منابع نهتنها به اقتصاد داخلی کمک میکنند، بلکه نقش مهمی در تعیین قیمتهای جهانی نفت و گاز دارند. به همین دلیل، جایگاه ایران در زنجیره تامین انرژی جهانی بسیار حائز اهمیت است. در بازی انرژی، از یک طرف، ایران باید تصمیم بگیرد که چه میزان نفت و گاز تولید کند، چه میزان صادر کند و چگونه قیمتگذاری انجام دهد و از طرف دیگر، این تصمیمات تحتتاثیر اقدامات دیگر کشورها، مانند تصمیمات عربستانسعودی در اوپک یا فشارهای اقتصادی آمریکا و اتحادیه اروپا قرار دارد.
این تعاملات به نوعی بازی استراتژیک تبدیل میشوند که تعاملات و تصمیمات استراتژیک ایران بهعنوان یکی از بازیگران اصلی این زنجیره، نقش تعیینکنندهای در ثبات یا ناپایداری بازارهای جهانی ایفا میکند. سوال مهمی که اینجا شکل میگیرد این است که در چنین شرایطی ایران به چه صورت باید تصمیمات خود را در جهت حفظ منافع اقتصادی و مدیریت تاثیرات تحریمهای بینالمللی بگیرد. نظریه بازیها کمک میکند به این سوال پاسخ دهیم که چگونه ایران در این محیط پیچیده بهطور بهینه عمل کند؛ محیطی که تحتتاثیر عوامل مختلف، از جمله تحریمهای اقتصادی، تصمیمات اوپک و سیاستهای داخلی و بینالمللی است. بازیکنان بازی بزرگ نفت در جهان، ایران، کشورهای تولیدکننده نفت دیگر (مانند عربستانسعودی و روسیه) و کشورهای مصرفکننده نفت هستند. ایران در تعامل با دیگر کشورهای تولیدکننده و مصرفکننده نفت استراتژیهای متفاوتی را میتواند به کار بندد.
۱.یکی از این تصمیمات استراتژیک، در مورد تولید نفت (تصمیمگیری در مورد کاهش یا افزایش تولید نفت) است. این تصمیم میتواند براساس اهداف اقتصادی، نیازهای داخلی و شرایط بازار جهانی اتخاذ شود. سایر کشورهای تولیدکننده نفت ممکن است به این تغییر سطح تولید واکنش نشان دهند. استراتژی کشورهای مصرفکننده در پاسخ به استراتژی ایران، واکنش به تغییر در قیمت یا حتی تغییر منابع میتواند باشد.
۲.تصمیم استراتژیک دیگر، در مورد قیمتگذاری نفت است. در این شرایط ایران و دیگر تولیدکنندگان نفت تصمیماتی درباره قیمتگذاری نفت اتخاذ میکنند که میتواند بر بازار جهانی تاثیر بگذارد. ایران میتواند قیمتهای رقابتی یا حتی قیمتهای بالا را برای نفت در نظر بگیرد. سایر کشورهای تولیدکننده ممکن است قیمتها را تغییر دهند تا بازار را تحت کنترل خود درآورند. در مقابل کشورهای مصرفکننده میتوانند تصمیم به خرید از منابع دیگر بگیرند.
۳.سومین استراتژی، در مورد صادرات نفت است. در این حالت ایران تصمیم به تغییر در حجم صادرات نفت میگیرد که میتواند تحتتاثیر نیازهای داخلی و استراتژیهای جهانی باشد که در مقابل، کشورهای خریدار ممکن است تصمیم به خرید بیشتر از منابع جایگزین بگیرند.
طبق نظریه بازیها در مورد تولید نفت، سناریوهایی را به شرح زیر برای تحلیل عملکرد ایران میتوان بررسی کرد:
سناریوی اول) افزایش تولید نفت ایران: ایران تصمیم میگیرد تولید نفت خود را به طور قابلتوجهی افزایش دهد. این تصمیم ممکن است ناشی از فشارهای اقتصادی داخلی، تمایل به افزایش سهم بازار جهانی یا تلاش برای تقویت موقعیت ژئوپلیتیک باشد. بازیکنان این بازی عبارتند از: ایران، کشورهای تولیدکننده دیگر (مانند عربستانسعودی و روسیه) و کشورهای مصرفکننده (مانند ایالاتمتحده و چین). در این سناریو استراتژی ایران افزایش تولید نفت با هدف کسب درآمد بیشتر و افزایش سهم بازار جهانی است که البته این استراتژی میتواند با ریسک کاهش قیمت نفت و پیامدهای منفی برای درآمد بلندمدت همراه باشد. در مقابل، کشورهای تولیدکننده دیگر با هدف حفظ قیمتهای جهانی و جلوگیری از نوسانات شدید بازار، ممکن است تصمیم به کاهش تولید بگیرند تا قیمتها را ثابت نگه دارند. این کار میتواند به کاهش سهم بازار آنها منجر شود و در صورت عدمهمکاری با دیگر تولیدکنندگان میتواند سبب کاهش سهم بازار و سود کمتر آنها شود. کشورهای مصرفکننده با هدف بهرهبرداری از قیمتهای پایین و کاهش هزینههای انرژی به خرید بیشتر نفت با قیمتهای پایینتر میپردازند. اتخاذ استراتژیهای فوق نتایج محتملی را در کوتاهمدت و بلندمدت برای بازیکنان به دنبال دارد. ایران در کوتاهمدت به افزایش درآمد ناشی از تولید بیشتر دست مییابد، اما در بلندمدت این تصمیم به کاهش قیمت جهانی نفت که میتواند به زیان درآمدهای نفتی و عدمپایداری در بازار جهانی باشد منجر میشود. سایر کشورهای تولیدکننده در کوتاهمدت ممکن است بتوانند با کاهش تولید، قیمتها را تثبیت کنند، در حالی که در بلندمدت این امر موجب کاهش سهم بازار و کاهش درآمدها در صورتی که تصمیم به کاهش تولید موثر نباشد، خواهد شد. در آخر استراتژی کشورهای مصرفکننده به کاهش هزینهها و افزایش رفاه اقتصادی در کوتاهمدت منجر میشود. در بلندمدت نیز میتواند علاوه بر نوسانات قیمت در آینده، سبب تاثیر منفی بر سرمایهگذاریهای بلندمدت انرژیهای تجدیدپذیر شود.
سناریوی دوم) کاهش تولید نفت ایران: ایران تصمیم میگیرد تولید نفت خود را کاهش دهد. این تصمیم ممکن است به دلیل مشکلات اقتصادی داخلی، توافقات بینالمللی یا فشارهای سیاسی باشد. ایران با هدف افزایش قیمتهای جهانی نفت و تقویت موقعیت اقتصادی به کاهش تولید نفت میپردازد که در کوتاهمدت سبب افزایش قیمت جهانی نفت و در نتیجه درآمد بیشتر میشود. همچنین ممکن است با کاهش تولید و سهم بازار، به مشکلات اقتصادی و کاهش توان رقابتی در بلندمدت دچار شود. سایر کشورهای تولیدکننده با افزایش تولید سعی در پر کردن خلأ ایجادشده دارند تا بتوانند از افزایش قیمتها بهره لازم را ببرند و سهم بازار خود را حفظ کنند. این تصمیم در بلندمدت ممکن است این کشورها را با نوسانات قیمت و فشارهای رقابتی مواجه کند. در این بین، کشورهای مصرفکننده به دنبال منابع جایگزین یا کاهش مصرف هستند تا بتوانند وابستگی به نفت را کاهش داده و هزینههای انرژی را مدیریت کنند. این امر علاوه بر افزایش هزینهها و فشار بر اقتصاد در کوتاهمدت، فشار بر توسعه منابع انرژی جایگزین و تجدیدپذیر را در بلندمدت به دنبال خواهد داشت.
سناریوی سوم) عدمتغییر در تولید نفت ایران: ایران تصمیم میگیرد تولید نفت خود را در سطح فعلی نگه دارد. این وضعیت نشاندهنده ثبات در سیاستهای تولیدی ایران و عدمتغییر در استراتژیهای اقتصادی است. ایران با حفظ سطح تولید به دنبال حفظ ثبات درآمد و کاهش نوسانات است و با این تصمیم ممکن است نتواند در بلندمدت از فرصتهای استراتژیک برای بهبود موقعیت خود در بازار جهانی بهرهبرداری کند. در مقابل، کشورهای تولیدکننده دیگر به استراتژیهای موجود و تنظیم براساس وضعیت بازار میپردازند. با این استراتژی، ثبات در بازار و درآمد در کوتاهمدت و عدمتغییر در تولید ایران به معنای کاهش فشار برای تغییر استراتژیها در بلندمدت دور از انتظار نیست. در این شرایط بهترین استراتژی برای کشورهای مصرفکننده، ادامه خرید نفت با قیمتهای فعلی است. از اینرو میتوانند در کوتاهمدت از ثبات قیمتها و کاهش نوسانات بهره ببرند، ولی همین امر در بلندمدت سبب کمتوجهی به توسعه منابع انرژی جایگزین میشود.
در هریک از این سناریوها پرواضح است که تصمیمات استراتژیک ایران در زمینه تولید نفت، تاثیرات گستردهای بر بازار جهانی، رفتار دیگر بازیگران و استراتژیهای اقتصادی آنها دارد. انتخاب استراتژی مناسب برای ایران به اهداف اقتصادی و ژئوپلیتیک آن کشور و واکنشهای پیشبینیشده از سوی دیگر بازیگران بستگی دارد.
با این حال، نقش ایران در زنجیره تامین جهانی انرژی با چالشهای متعددی همراه است. یکی از این چالشها، تحریمهای بینالمللی است که بهطور قابلتوجهی توانایی ایران را در صادرات نفت و گاز محدود کرده است. تحریمها به نوعی قوانین جدید بازی هستند. ایران نمیتواند بهسادگی مانند گذشته نفت خود را به بازارهای جهانی عرضه کند. این تحریمها نهتنها تاثیرات اقتصادی بر ایران داشتهاند، بلکه باعث شدهاند کشور در موقعیت استراتژیک دشواری قرار بگیرد. در این شرایط، ایران باید تصمیمات استراتژیک بگیرد تا بتواند هم منافع داخلی را حفظ کند و هم تاثیرات خارجی را به حداقل برساند. برای مثال، ایران میتواند به دنبال بازارهای جدید در آسیا باشد یا تلاش کند با کشورهای غیرتحریمشده همکاری کند یا به سمت صنایع پاییندستی و پتروشیمی حرکت کند. این تصمیمات استراتژیک، نمونههایی از چگونگی استفاده از نظریه بازیها در تحلیل نقش ایران در زنجیره تامین جهانی هستند.
البته تغییر استراتژیها نیازمند بازی پیچیدهای از تصمیمگیری است که در آن هر حرکت میتواند تاثیرات بزرگی بر اقتصاد داخلی و تعاملات بینالمللی داشته باشد. در شرایط تحریم، ایران بهعنوان یکی از بازیگران اصلی در بازار نفت، با چند چالش و فرصت استراتژیک مواجه است. اولین و مهمترین آن، بازی تحریمکنندگان و تحریم شوندگان است. در این بازی، تحریمکنندگان سعی میکنند با اعمال فشار اقتصادی، ایران را به تغییر سیاستهایش وادار کنند. ایران در مقابل، باید تصمیم بگیرد که چگونه با این فشارها مقابله کرده و استراتژیهای مناسبی برای کاهش اثرات تحریمها اتخاذ کند؛ بهعنوان مثال، با فروش نفت به کشورهایی که تحتتاثیر تحریمها قرار نمیگیرند. درحال حاضر ایران بهشدت به سمت توسعه صنایع پتروشیمی حرکت کرده است. صنایع پتروشیمی به ایران امکان میدهند تا به جای فروش نفت خام، محصولات با ارزشافزوده بیشتری را به بازارهای جهانی عرضه کند.
این استراتژی، به نوعی تغییر در قوانین بازی است. به جای تکیه بر نفت خام، ایران از زنجیره تامین پیچیدهتری استفاده میکند که شامل تولید محصولات شیمیایی، پلاستیکها و دیگر محصولات پتروشیمی میشود. در این بازی جدید، ایران به دنبال تقویت روابط تجاری خود با کشورهای آسیایی و اروپایی است تا بتواند از تحریمها عبور کرده و محصولات پتروشیمی خود را به بازارهای بینالمللی عرضه کند. این استراتژی به ایران کمک میکند تا نقش خود را در زنجیره تامین جهانی حفظ کند؛ حتی اگر نتواند بهطور مستقیم نفت خام خود را به بازارهای بزرگ ارسال کند. دومین چالش، همکاری یا رقابت با سایر کشورهاست. ایران میتواند در شرایط تحریم با برخی کشورها همکاری کند یا در رقابت با آنها قرار بگیرد. نظریه بازیها میتواند به تحلیل این تعاملات کمک کند.
بهعنوان مثال، ایران ممکن است با کشورهایی مانند چین و هند همکاری کند تا نفت خود را به آنها بفروشد، در حالی که ممکن است با سایر تولیدکنندگان نفت در منطقه رقابت کند. چالش سوم، استراتژیهای متنوع صادرات و مبادله است. در اینجا، ایران میتواند با استفاده از استراتژیهای مختلف مانند قراردادهای تهاتری، تغییر مسیر صادرات و استفاده از واسطهها برای دور زدن تحریمها، جایگاه خود را در بازار نفت حفظ کند. هریک از این استراتژیها به پاسخ دیگر کشورها و شرکتها بستگی دارد که این پاسخها را میتوان با استفاده از نظریه بازیها مدلسازی و تحلیل کرد. در نهایت بازیهای تکرارشونده بهعنوان آخرین چالش و فرصت استراتژیک مطرح خواهند شد. در صنعت نفت، بسیاری از بازیها تکرارشونده هستند؛ به این معنا که تعاملات بین ایران و دیگر کشورها بارها تکرار میشوند. نظریه بازیها به بررسی چگونگی تاثیر تصمیمات حال حاضر بر تعاملات آینده میپردازد. مثلا ایران ممکن است تصمیم بگیرد که در کوتاهمدت نفت خود را با تخفیف زیاد بفروشد تا مشتریان جدید جذب کند، اما این تصمیم میتواند بر استراتژیهای بلندمدت ایران و روابط با سایر بازیگران تاثیر بگذارد.