کریدورهایی برای مهار چین

برای نمونه یک تحول مهم مسوولیت‌‌‌پذیری هند در قبال اتحاد ایندوپاسیفیک است. اخیرا که نارندا مودی، نفر نخست هند به آمریکا سفر کرد، این کشور پذیرفت که یال غربی استراتژی مهار چین باشد؛ موضوعی که الزامات مهمی دارد. یکی از الزامات این تحول، لزوم حضور هند در اقیانوس هند و مسوولیت‌‌‌پذیری در سه‌وجه دریایی، نظامی و مواصلاتی در سطحی بالاست؛ اقدامی که نقطه مقابل تحرکات چین است. در واقع در حالی که چین در حال پیش بردن پروژه «یک کمربند-یک جاده» است، هند هم باید نقش خود را در اتحاد ایندوپاسیفیک ایفا کند. از این‌رو آمریکا، رژیم اسرائیل و امارات به همراه هند بحث I۲u۲ را مطرح کردند. بعدها عربستان نیز به این طرح اضافه شد و همکاری را به سطح یک کریدور تجاری از خاورمیانه تا اروپا ارتقا داد. از سوی دیگر چین با پیگیری پروژه «یک کمربند- یک جاده» تحولاتی را در سطح منطقه و جهان ایجاد کرده است؛ به‌عنوان مثال، کریدور میانی که قرار است چین را از طریق آسیای مرکزی و قفقاز به اروپا وصل کند. در این راستا روسیه، اروپا‌‌‌، آمریکا، ترکیه و برخی دیگر از کشورها منافع خاص خود را دارند.

مساله کریدورها الان متاثر از تشدید رقابت آمریکا و چین از یک‌طرف و پیامدهای طرح «یک کمربند- یک جاده» چین از طرف دیگر است. به کریدوری که ترکیه از خلیج‌فارس تا مدیترانه و بعد اروپا طرح کرد، توجه کنید. دلیل مطرح کردن این کریدور چه بود؟ از آنجا که آمریکایی‌‌‌ها از ترکیه ناراضی هستند، این کشور را در پروژه I۲u۲ بازی ندادند و ترکیه در واکنش به این مساله، کریدور خود را پیشنهاد کرد. بنابراین مساله کریدورها در حال تبدیل شدن به یک موضوع مهم در رقابت میان آمریکا و چین است. همچنین از آنجا که آمریکا یک قدرت دریایی یا دریاپایه محسوب می‌شود، چین در تلاش است خود را به قدرتی زمینی یا راه‌‌‌پایه تبدیل کند؛ یعنی در حالی که آمریکا راه‌‌‌های تجاری دریایی را گسترش می‌دهد، چون تضمین امنیت آنها را در دست دارد، چین برای رقابت با آمریکا به جای تمرکز بر دریاها، طرح کمربند-جاده را که در مسیرهایی زمینی تداوم می‌‌‌یابد، به پیش می‌‌‌برد.

ایران در بازی کریدورها

موضوعی که امروز برای کشور ما اهمیت دارد، این است که اغلب کریدورها از اطراف ایران عبور می‌کنند؛ اما اغلب نقش ایران در این کریدورها نادیده گرفته می‌شود. در این باره باید گفت که بخشی از چنین وضعیتی به مشکلات داخلی کشور مربوط می‌شود؛ مشکلات بوروکراسی و فقدان اجماع در سیاست خارجی و بی‌‌‌توجهی به «امر توسعه». در واقع از یک‌سو سیاست‌‌‌های ما، توسعه‌محور نیست و از دیگر سو آرایش سیاسی جدید جهان به همین شکل است. در این آرایش سیاسی، آمریکا قاعدتا به کشورهای غیرهمسو، فشار می‌‌‌آورد. از سوی دیگر ایالات‌متحده در حال یارگزینی از میان بازیگران جدید است؛ کشورهایی مثل هند، ویتنام و اندونزی که تا همین اواخر خیلی رابطه نزدیکی با آمریکا نداشتند تا احتمالا وارد ائتلاف‌‌‌های آمریکا شوند. مصداق این ادعا روابط ایران با هند در چابهار است که پیوسته از فشارهای آمریکا متاثر می‌شود. بنابراین بخشی از عدم‌نقش‌‌‌آفرینی ایران به این موضوع برمی‌‌‌گردد که از یک‌سو سیاست‌‌‌های ما در داخل توسعه‌محور نیست و از سوی دیگر در سطح بین‌المللی، ما در رقابت‌‌‌های قدرت به محور چین و روسیه نزدیک‌‌‌تر هستیم و طبیعتا محور آمریکا و اروپا فشار می‌‌‌آورد که نتوانیم در کریدورها حضور جدی داشته باشیم.

یکی از چالش‌‌‌های مهم عدم‌حضور ایران در بازی کریدورها تضعیف کشور است؛ یعنی تاثیرگذاری منطقه‌‌‌ای و پیرامونی کشور در چنین فضایی مدام کم و کمتر ‌شود. این یک مساله بسیار جدی است و به‌ویژه در حال حاضر که نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری در حال رقابت هستند، باید به این موضوع توجه داشته باشند؛ زیرا نگرانی عمومی در این باره وجود دارد و اگر ایران از نظر اقتصادی تضعیف شود، با توجه به اینکه نفت هم در حال از دست دادن اهمیت خود در اقتصاد سیاسی است، در آینده نزدیک ایران نمی‌‌‌تواند از ابزارهای قدرت جدید مثل هوش مصنوعی یا سرمایه‌گذاری در کریدورها و راه‌‌‌های مواصلاتی بهره ببرد. این موضوع در بلندمدت مساله توسعه در ایران را به تاخیر می‌‌‌اندازد.

واقعیت امر این است که متاسفانه سیاست بین‌الملل، منفعت‌‌‌محور است؛ همچنان‌که یک ضرب‌‌‌المثل معروف می‌‌‌گوید پنیر مفت فقط در تله موش یافت می‌شود. این به آن معناست که رقابتی جدی بر سر تامین منافع کشورها وجود دارد و دولت‌‌‌ها همیشه با هم در حال رقابت هستند. طبیعتا وقتی مساله یک دولت، توسعه نیست و سیاست‌‌‌هایش با محوریت توسعه اتخاذ نمی‌شود، در بلندمدت قدرت اقتصادی ‌‌‌آن ضعیف‌‌‌تر می‌شود. اما چه باید کرد؟ اولین و اساسی‌‌‌ترین مساله ما در این راستا این است که توسعه برای ما به اولویت نخست کشور تبدیل شود. مساله بعدی این است که باید در تحولاتی که در سیاست بین‌الملل اتفاق می‌افتد، برای خودمان جایابی کنیم. گاهی کشورها و دولت‌‌‌ها ضعیف هستند؛ ولی از فرصت‌‌‌هایی که سیاست بین‌الملل و تغییرات سیاست بین‌الملل برای آنها ایجاد می‌کند، نهایت بهره را می‌‌‌برند و خودشان را در مدار بهره‌‌‌مندی از فرصت‌‌‌ها و به‌ویژه فرصت‌‌‌های اقتصادی قرار می‌دهند.

مساله سوم این است که ما هنوز در ایران، کاهش اهمیت نفت را جدی نگرفته‌‌‌ایم. با ظهور نفت شیل و با ظهور ماشین‌‌‌های برقی، باید با نفت به عنوان یک کالای استراتژیک در اقتصاد جهانی خداحافظی کنیم. کمااینکه امروز آمریکا نه‌تنها نیازی به نفت ندارد، بلکه خودش نفت صادر می‌کند. این در حالی است که در چند دهه اخیر کشور ما به‌شدت به درآمدهای نفتی متکی بوده است. انگار در کشور ما به‌عمد مساله کاهش اهمیت نفت را نادیده می‌‌‌گیرند. کشورهایی مانند ژاپن، چین، کره‌جنوبی و هند همچنان به نفت احتیاج دارند؛ ولی نفت مثل سابق یک کالای استراتژیک و بسیار حساس در سیاست جهانی نیست که بتوان با استفاده از آن، رفتار سایر کشورها را تحت‌تاثیر قرار داد. بنابراین باید در این زمینه بحث کنیم که ایران بدون نفت یا ایران بعد از نفت چگونه خواهد بود؟ دنیا در حال حرکت به سمت انرژی‌‌‌های نوین و تجدیدپذیر و ماشین‌‌‌های الکترونیکی است. بنابراین یک شیفت پارادایم در تکنولوژی در حال رخ دادن است. ما الان در مرحله‌‌‌ای قرار داریم که حداکثر تا پنج، شش سال بعد، دوران ما به دوران قبل از هوش مصنوعی و بعد از هوش مصنوعی یا دوران پیش و پس از افول نفت تقسیم خواهد شد. بنابراین این مساله باید جدی گرفته شود. نفتی که امروز می‌‌‌توانیم بشکه‌‌‌ای ۷۰دلار بفروشیم، آیا پنج‌سال بعد با همین قیمت می‌‌‌توانیم بفروشیم.

مساله کشور ما هنوز نفت است و بودجه حول فروش نفت می‌‌‌چرخد. در نتیجه وقتی این دوران نفت به پایان برسد، ما در بسیاری از زمینه‌‌‌ها با چالش‌‌‌های جدی مواجه خواهیم شد. در این برهه باید فناوری‌‌‌های جدید وارد کرده و از نفت‌‌‌مان بهینه استفاده کنیم. امروز باید پول حاصل از فروش نفت‌‌‌ را سرمایه‌گذاری کرده و فناوری جذب کنیم و وارد حیطه هوش مصنوعی شویم. امروز متاسفانه زیرساخت‌‌‌های ما در حوزه حمل‌ونقل، آموزش، بهداشت، مخابرات و... به‌مرور دچار فرسودگی می‌شود و نوسازی این زیرساخت‌‌‌ها به فناوری‌‌‌های جدید و سرمایه نیاز دارد.  

پرسش نهایی و مهمی که در این باب باید در عرصه عمومی به بحث گذاشته شود، این است که کشور ما برای دوران پس از نفت چه نقشه‌‌‌ و طرحی در سر دارد؟