طنز تلخ حمایت از کشاورزی
از اوایل دهه ۱۹۳۰ دولتها در کشورهای ثروتمند جهان، طیف گستردهای از طرحهای مختلف را برای حمایت از کشاورزان و ارائه یارانه به آنها بهکار گرفتند. در کشورهای فقیر که بخش بزرگی از جمعیت آنها در بخش کشاورزی اشتغال دارند، این گرایش قویتر بود. حتی در کشورهایی مانند کرهجنوبی و تایوان که ابتدا به بخش کشاورزی بیتوجه بودند، با رشد درآمدها در بخش صنعت و کاهش تعداد کشاورزان، دولتها شروع به ارائه کمک مالی و حمایت جدی از آنها در برابر واردات کردند.
این کشورها به همراه ژاپن امروزه از بالاترین نرخهای اعطای یارانه و حمایتهای دولتی در بخش کشاورزی برخوردارند. تصور نکنید این مختص شرقیهاست؛ ایالاتمتحده آمریکا سهطرح پرداخت یارانه به غلات، دانههای روغنی و پنبه را به طور وسیع به کار برده و میبرد. در شیوه نخست کشاورزان «پرداختهای مستقیم» دریافت میکنند که به هیچ وجه قیمت بازاری محصول را دستکاری نمیکند و حتی به میزان تولید هم کاری ندارد و عمدتا براساس سابقه تولید محصول مورد نظر به کشاورزان اعطا میشود که حتی اگر کشاورزان محصولاتی غیر از آنچه را که بابت آن یارانه دریافت کردهاند بکارند یا زمین را بدون استفاده رها کنند، باز هم این مبالغ را دریافت میکنند.
در شیوه دوم، کشاورزان «پرداخت ضدچرخهای» دریافت میکنند که باز به هیچ وجه در قیمت بازاری محصول خللی ایجاد نمیکند؛ ولی میزان اعطای آن با قیمت هر محصول در بازار نسبت عکس دارد، یعنی هر زمان که قیمت محصول و درآمد کشاورز کم شود، میزان یارانه زیاد میشود تا درآمد میانمدت کشاورز را هموار ساخته و انعطافپذیری در کاشت را نیز میسر سازد. این دو نوع پرداخت، کشاورزان را ملزم نمیسازد که محصولی خاص کشت کنند؛ اما از آنجا که تداوم یا افزایش پرداختها به وضع فعلی تولید محصول مورد نظر بستگی دارد، انگیزه برای تولید بیش از حد ایجاد میکند. سومین نوع پرداختهای یارانهای هم «وام بازاریابی» است که پیچیدهتر است و با قیمت رایج محصول مورد نظر دولت در بازار نسبت عکس و با مقدار کنونی تولید آن نسبت مستقیم دارد. این برای حمایت مشخص از تولید محصول مشخص است.
هیچیک از این حمایتها اولا قیمت بازاری محصول را تغییر نمیدهند؛ ثانیا در جهت حفظ ثبات معیشتی برای کشاورز بسیار موثر هستند؛ ثالثا به صورت زماندار و در زمانهای خاص ارائه میشوند. همچنین دولت آمریکا اقدام به تعرفهگذاری روی واردات محصولات کشاورزی خاص به منظور حمایت از تولید محصول خاصی در آمریکا میکند که این نوع حمایت سبب افزایش قیمت محصولات وارداتی میشود. اما حمایت از بخش کشاورزی در ایران بیشتر به طنزی تلخ شبیه است. کاری که به اسم حمایت از کشاورزی در ایران انجام میشود، هدر دادن عظیم منابع، از بین بردن کشاورزی داخل ایران و اعطای یارانه به کشاورز خارجی برای صادرات محصول به ایران است.
بله، سیاست ارز ترجیحی به محصولات کشاورزی که بنا بر گزارش بانکمرکزی در سال 1402، 16میلیارد و ۵۶۳میلیون دلار برای واردات کالاهای کشاورزی تامین ارز شده که حدود 84درصد از این ارز با نرخ ارز ترجیحی تامین شده است؛ یعنی حدود ۱۴میلیارد دلار ارز ترجیحی به این بخش اختصاص داده شده که اگر اختلاف آن را با ارز آزاد حساب کنیم حدود ۴۲۰هزار میلیارد تومان به این بخش یارانه داده شده است که اگر این حمایت به صورت مستقیم از کشاورزان انجام میشد، به هر فرد شاغل در بخش کشاورزی سال گذشته حدود ۶۰میلیون تومان یارانه نقدی قابل پرداخت بود. شاید بتوان گفت این سیاست یکی از بدترین انواع حمایت تجربهشده در جهان است. اما چرا؟
اول اینکه موثر نبوده و اهداف خود را محقق نساخته، بلکه برعکس هدف قانونگذار عمل کرده و موجب کوچکتر شدن این بخش شده و ایران را دچار مشکل جدی در حوزه امنیت غذایی کرده است. در اصل این حمایت به نام بخش کشاورزی ولی به کام مافیای واردات بوده است که بلای جان بخش کشاورزی شده و در حال نابودی این بخش است. ارز ترجیحی سبب شده است تا اولا بسیاری از محصولات اصلا توجیه تولید شدن در داخل ایران را نداشته باشند و با ارز ارزان وارد شده و کشاورزان را به خاک سیاه بنشانند؛ بهطوری که کشور در تولید دانههای روغنی که یک محصول استراتژیک است وابسته به خارج شود و ۸۵درصد دانههای روغنی موردنیاز کشور از خارج وارد شده و ما به یکی از بزرگترین واردکنندگان نهادهها و دانههای روغنی تبدیل شویم و حتی به سمت واردات کنجالهها میرویم که این حرکت به سمت آماده مصرف و محصول نهایی، عمدتا باعث حذف اشتغال و صنعت نیز میشود.
کمبود 100هزارتنی گوشت قرمز، 50درصد از غذای دام، 40درصد از شکر و بسیاری دیگر از محصولات کاملا وابسته به خارج شده و وارد میشود. البته حتما نمیتوانیم به لحاظ تنش آبی یکسری محصولات را داخل ایران تولید کنیم؛ اما نباید به واردات این محصولات ارز ترجیحی داده شود. هرجا که میخواهیم از کشت محصولی آببر داخل ایران جلوگیری کنیم، باید به کشاورز یارانه مستقیم پرداخت کنیم تا عدمکاشت برای او جبران شود.
طبیعی است که با وجود ارز ترجیحی، تولید هیچیک از این محصولات فارغ از بحثهای مرتبط با تنش آبی در ایران بهصرفه نباشد. همچنین اعطای ارز ترجیحی زماندار هم نیست و دولتها همواره در ایران در پنجدهه گذشته ارز ترجیحی به این بخش دادهاند. از سوی دیگر اعطای ارز ترجیحی عادلانه نیست؛ چرا که سبب انتقال ثروت عظیمی به واردکنندگان میشود و کشاورزان را از این منابع محروم میکند. در حالی که اثر اعطای این یارانه بر قیمت محصول نهایی که به دست مصرفکننده میرسد تنها حدود ۲۰درصد ارزیابی میشود و ۸۰درصد آن توسط مافیای واردات و توزیع جذب میشود و به مردم و کشاورز نمیرسد.
چه باید کرد؟
اول، باید اعطای ارز ترجیحی به محصولات کشاورزی بدون ترس و تردید حذف شود و نصف آن صرف اعطای یارانه مستقیم به همه مردم شود. دوم، ۱۰کالای استراتژیک که با توجه به شرایط آبی کشور در نقاط مختلف قابل کاشت یا دامپروری است مشخص شده و بخشی از نصف دیگر منابع ارز ترجیحی صرف یارانه مشخص مستقیم با توجه به قیمت و مقدار تولید شود. سوم، ثباتبخشی به زندگی کشاورزان با اعطای یارانه نقدی با توجه به قیمت محصول پیشبینی شود. چهارم، با گسترش بورس کشاورزی اقدام به تاسیس انبار در بیش از ۳۰۰نقطه کشور شود تا کشاورز بتواند محصول خود را به انبار فروخته، وام دریافت کند و خلاصه مجبور به فروش زودهنگام و ارزان محصول خود به دلالان نشود. پنجم، آموزش و کمک در جهت کاشت محصولات کمآببر و سودآور در نقاط مختلف کشور برای کشاورزان درنظر گرفته شود. ششم، دولت دخالتی در نظام قیمتها نکند و کاری برای کنترل قیمت محصولات کشاورزی انجام ندهد و اجازه دهد کشاورزان از افزایش قیمتهایشان منتفع شوند.