ایران در باند فرصتسوزی تاریخی
تحول دیگری که در دنیا در حال رخ دادن است، افزایش بازیافت مس است. انرژی زیادی در دنیا برای بازیافت مس گذاشته شده است. در خصوص تقاضای مس نیز باید در نظر گرفت در سال گذشته افزایش حدود ۲درصدی داشتیم که در سال ۲۰۲۴ افزایش تقاضا به ۲.۵ تا ۳درصد خواهد رسید. بنابراین تقاضای جهانی برای فلز مس روزبهروز در حال افزایش است و بالطبع این افزایش تقاضا، باعث رونق معدنکاری و ذوب و پالایش مس میشود. در شیلی نیز برنامه توسعه و افزایش مس توسط رئیسجمهور اعلام شده و از آنجا که این کشور بزرگترین تولیدکننده مس است، این خبر نیز از افزایش تقاضای جهانی حکایت دارد. اما بررسی وضعیت مس در کشور نشان میدهد، حدود ۱۸میلیارد تن ذخیره اکتشافشده کانسنگ مس داریم و از این منظر در رتبه ششم یا هفتم دنیا قرار گرفتهایم.
در تولید کاتد نیز رتبه بیستم دنیا را داریم که بیانگر این است که باید به سمت ایجاد صنایع ذوب و پالایش مس بهمنظور بهرهبرداری متناسب از این ذخایر اکتشافشده که روزبهروز نیز در حال افزایش است، پیش برویم. به لحاظ زمینشناسی، ایران در کمربند مسزایی آلپ-هیمالیا قرار دارد که بیانگر وجود ذخایر بیشتر مس است و به نظر میرسد ذخایر اثباتشده افزایش یابد و ضروری است صنایع متناسب نیز ایجاد شود. این درحالی است که در سال ۱۳۸۷، شرکت ملی مس حدود ۲۳۰هزار تن کاتد مس تولید میکرد که در سال ۱۴۰۳ میزان تولید به حدود ۳۰۰هزار تن رسیده است؛ یعنی طی ۱۴، ۱۵سال ۷۰هزار تن و حدود ۳۰درصد افزایش تولید داشتیم که این میزان افزایش اندک است.
بنابراین لازم است دوستانی که داعیه تولید یکمیلیون تن کاتد مس را دارند، به این آمار توجه کنند که افزایش ۳۰درصدی طی بازه زمانی ۱۵ساله اتفاق افتاده است. در این شرایط افزایش ۳۰۰ تا ۳۵۰درصدی برای تولید کاتد مس در مدت زمان کوتاه به برنامهریزی بسیار دقیق نیاز دارد. در بررسی فرصتسوزی ایران در زمینه مس باید در نظر داشت با توجه به اینکه میزان ذخایر اثباتشده بالاست و از لحاظ ذخایر معدنی نیز مشکلی نداریم، همچنین از این بابت که سابقه طولانی معدنکاری و استحصال مس در کشور به صورت صنعتی به حدود ۶۰ تا ۷۰سال میرسد و این صنعت و معدنکاری مس در کشور بومی شده است، اراده کامل و متناسب با خواستهها وجود ندارد و در حال از دست دادن زمان و بازارهای جهانی هستیم. در این زمینه پیشنهاد میشود از بخش خصوصی حمایت بیشتری صورت بگیرد. مثلا محصولات لیچینگی تولیدی بخش خصوصی و شرکتهای کوچکمقیاس تولیدکننده چند ده تن کاتد در ماه، تماما توسط شرکت ملی صنایع مس ایران با قیمتهای آزاد خریداری شود که البته حجم آن بسیار ناچیز است. این روند باعث میشود که شرکتهای کوچکمقیاس رشد کنند و به اهداف افزایش تولید و تولید متناسب با میزان ذخایر نزدیکتر شویم.
پیشنهاد بعدی این است که یک استان -مثلا استان خراسانجنوبی- به عنوان هاب معدنی مس کشور در نظر گرفته شود. شاید در این استان ذخایر مس زیاد نباشد و کرمان یا آذربایجانشرقی در کلاس جهانی بالاتری قرار داشته باشند، اما این استان پتانسیل این را دارد که اکتشافات دقیق در آن صورت بگیرد و به ذخایر مهمی دست پیدا کنیم. اگر حمایت متناسب و سرمایهگذاری مناسب از بخش خصوصی صورت بگیرد، قطعا میتوان این انتظار را داشت که در ۱۰ تا ۱۵سال آینده میزان تولید مس در بخش خصوصی متناسب با شرکت ملی مس شود.
اگر هدفگذاری یکمیلیون تن در زمینه تولید مس در بازه زمانی ۱۰ تا ۱۵سال مدنظر است، ضروری است با سرمایهگذاری متناسب به این هدف برسیم و با برنامهریزی به جایگاه واقعی خود در خاورمیانه به عنوان یکی از تولیدکنندگان عمده و بزرگترین تولیدکننده مس دست یابیم که این موضوع به حمایت جدی نیاز دارد. نکتهای که نیاز به تاکید دارد این است که در مورد اهداف رسیدن به حداکثر ارزشافزوده در زنجیره مس نباید شعاری برخورد کرد. باید بررسی شود حداکثر ارزشافزوده در چه بخشی از تولیدات است. مثلا تولید کنسانتره با توجه به حجم سرمایهگذاری که انجام میشود و قیمتهایی که کنسانتره دارد، حاکی از این است که در این مرحله به حداکثر ارزشافزوده با حداقل سرمایهگذاری رسیدهایم. پس باید بخشی از تولیدات را در همان بخش کنسانتره نگه داریم یا این کنسانتره را به بخش خصوصیای بدهیم که ظرفیتهایی برای تولید کاتد ایجاد کردند. در مورد برخی بخشها تنها با مزیت سوخت ارزان است که تولید اقتصادی میشود و مثلا به سمت تولید کاتد مس میرویم.
کلام آخر اینکه در ایران، کشوری با ذخایر معدنی که رتبه دهم را در بین کشورهای جهان دارد، باید بخش معدن و صنایع معدنی برای رسیدن به جایگاه واقعی خود در این بخش خصوصا در خاورمیانه بیش از پیش مورد حمایت مسوولان مربوطه قرار گیرد و همگی در رفع موانع و چالشها قدم برداریم.