گستره حکومت هوشمصنوعی
هوشمصنوعی میتواند تاثیرات شگرفی بر اقتصاد داشته باشد. از یک طرف، فناوریهای هوش مصنوعی میتوانند به افزایش بهرهوری، کارآیی و نوآوری منجر شوند که به رشد اقتصادی کمک میکند و از طرف دیگر، نگرانیهایی در مورد تاثیر آن بر اشتغال، امنیت شغلی و تغییرات ساختاری در بازار کار وجود دارد. علاوه بر این، مسائل امنیتی، حریم خصوصی، شفافیت و پاسخگویی نیز از چالشهای مهم در استفاده از هوش مصنوعی در اقتصاد هستند.
با بررسیهای صورتگرفته مشخص شده است، هوشمصنوعی در مشاغلی که نیاز به خلاقیت و مدیریت و رهبری در سطوح بالا دارند ضعیف است؛ زیرا این فعالیتها هنوز نیازمند مهارت تجربیات انسانی هستند. در بخشهای تحلیل داده و پیشبینی، فرآیندهای خودکار و تکراری، میتواند بدون دخالت انسان عمل کند؛ ولی نظارت و کنترل انسانی همچنان ضروری است تا از عملکرد صحیح، امنیت و رعایت اصول اخلاقی اطمینان حاصل شود. همچنین باید توجه کرد که هوشمصنوعی در حال تکامل و پیشرفت مداوم است و ممکن است در آینده تواناییهای بیشتری در شاخههای مختلف اقتصادی کسب کند.
با نگاهی به عملکرد هوشمصنوعی در اقتصاد جهانی، درمییابیم که تاکنون اقدامات گستردهای برای بهکارگیری این فناوری در بخشهای مختلف اقتصادی صورت گرفته است. برای مثال در حوزه خردهفروشی و تجارت الکترونیک، در حال حاضر، شرکتهای بزرگی مانند آمازون، والمارت و ترگت از هوشمصنوعی برای پیشنهاد محصولات، بهینهسازی زنجیره تامین و پیشبینی تقاضا استفاده میکنند. پروژه آمازون یعنی «الکسا» یکی از پروژههای بزرگ هوش مصنوعی در این زمینه است. همچنین هوشمصنوعی میتواند در ارائه خدمات مشتری هوشمند و چتباتها نقش مهمی داشته باشد. بهعنوان مثال، چتباتهای هوشمند میتوانند به سوالات مشتریان پاسخ دهند، سفارشهای آنها را ثبت کرده و مشکلات آنها را حل کنند که این امر باعث کاهش هزینههای پشتیبانی مشتری و افزایش رضایت مشتریان میشود.
در بخش خدمات مالی، بانکها و موسسات مالی، از هوشمصنوعی برای شناسایی تقلب، مدیریت ریسک، تحلیل سرمایهگذاری و خدمات مشتری استفاده میکنند. پروژه «آنتونیو» در بانک UBS یکی از پروژههای برجسته هوشمصنوعی در این زمینه است. همچنین در بخش تولید و عملیات، شرکتهای تولیدی از هوشمصنوعی برای بهینهسازی فرآیندها، پیشبینی نگهداری و تعمیر و کنترل کیفیت استفاده میکنند. پروژه «آوتوملیشن» در شرکت خودروسازی جنرالموتورز یکی از پروژههای بزرگ در این زمینه است. این مثالها تنها برخی از پروژههای بزرگ هوشمصنوعی در اقتصاد هستند. با توجه به پتانسیل بالای هوش مصنوعی در افزایش بهرهوری و کارآیی، انتظار میرود در آینده نزدیک، شاهد گسترش بیشتر کاربردهای آن در تمام بخشهای اقتصادی باشیم.
ریک برینجولفسون، از اقتصاددانان مهم شاخه اقتصاد دیجیتال، در کتاب «دوران دوم ماشینها» (۲۰۱۴) بیان میکند: «در حالی که همه انقلابهای تکنولوژیک گذشته نیروی کار را از بعضی مشاغل خارج کردهاند، انقلاب اخیر هوشمصنوعی و رایانه با تاثیرگذاری عمیقتر بر بازار کار همراه است. نگرانی اصلی این است که ممکن است هوشمصنوعی انتقال به مشاغل جدید را برای کارگرانی که با خودکارسازی شغل خود مواجه میشوند، دشوار کند. با این حال، تجربه تاریخی نشان میدهد که اگر فعالیتهای جدید ایجاد شوند، اقتصاد قادر خواهد بود کارگران را جذب کند؛ اگرچه دورههای گذار میتواند دشوار و طولانی باشد.»
هال واریان نیز در مقاله «هوشمصنوعی، خودکارسازی و سیاست اقتصادی» در آمریکن اکونومیک ریویو (۲۰۲۲) بیان کرد: «تحلیلهای ما نشان میدهد که هوشمصنوعی موتور محرک رشد اقتصادی در دهههای آینده خواهد بود، اما این مزایا به طور نامتناسبی در اختیار گروه کوچکی از افراد خواهد بود. این امر میتواند موجب افزایش نابرابری شود؛ مگر اینکه دولتها سیاستهای مناسب مالیاتی و انتقال پرداخت را اتخاذ کنند. برآورد میکنیم که درآمد پایه همگانی سیاست مفیدی در این زمینه باشد.»
به نظر میرسد هوش مصنوعی مانند تمام ابزارها و تکنولوژیهای دیگر، در سالهای نخست، نیروی کار انسانی را متضرر خواهد کرد. با نگاهی به رفتار اقتصادی «انسان» از زمان انقلاب صنعتی تا امروز، میتوانیم پیشبینی کنیم که هوشمصنوعی موجب شکاف بیشتر در توزیع ثروت خواهد شد. ولی کارگران نیز راهی برای حفظ بقای خود در چرخه اقتصاد خواهند یافت.