تبانی در بازارهای دوسویه
در علم اقتصاد، به بازارهایی مشابه بازار تاکسی اینترنتی، بازارهای دوسویه (two-sided market) گفته میشود. در یکسوی این بازار خریدار یا تقاضاکننده (در مثال تاکسیهای اینترنتی، مسافری که تقاضای انجام سفر را دارد) و در سوی دیگر، فروشنده یا ارائهدهنده خدمت (رانندهای که حاضر است مسافر را جابهجا کند) حضور دارند. در این بازارها، پلتفرم دو نقش اصلی دارد: جورسازی خریدار با فروشنده مناسب (matching) و قیمتگذاری (pricing) معاملات بین دو سوی بازار. معیار اصلی سنجش کارآیی پلتفرم در چنین بازاری، تعداد معاملات کاملشده است.
مساله اساسی مورد مواجهه پلتفرم در چنین بازارهایی، وجود اطلاعات شخصی (private types) در دو سوی بازار است. پلتفرم نمیداند که مسافر تا چه مقدار حاضر به پرداخت برای یک سفر خاص است و راننده از چه قیمتی بالاتر حاضر به قبول سفر است. در قیمت بسیار بالا، اگرچه رانندههای بسیاری برای انجام سفر ترغیب میشوند، اما از طرف مقابل مسافران کمی حاضر به پرداخت هزینه سفر خواهند بود. در طرف مقابل، قیمت بسیار پایین باعث میشود که مسافران زیادی به استفاده از تاکسی اینترنتی تمایل داشته باشند، اما رانندگان کمی حاضر به قبول سفر باشند. به عبارت دیگر، بالارفتن قیمت باعث میشود تنها مسافرانی در سمت خریدار باقی بمانند که تمایل به پرداخت (willingness to pay) بالایی برای سفر دارند و سرکوب شدید قیمت باعث میشود تنها رانندگانی باقی بمانند که هزینه عرضه (Supply price) کمی داشته باشد. نتیجه هر دوی اینها کم شدن تعداد معاملات موفق در کل بازار است.
ایده اصلی وجود گزینه «عجله دارم» یا گزینههای مشابه، ایجاد امکان جورسازی بهتر برای مسافری با تمایل به پرداخت بالاست. در واقع مسافری که حاضر به پرداخت پول بیشتر در ازای اطمینان از پیدا شدن راننده و سریعتر قبول شدن درخواست خود است، از این گزینه استفاده کرده تا بتواند احتمال قبول شدن سفر توسط رانندگان را بالا ببرد. استدلال اصلی مدافعان این ایده این است که در شرایط سرکوب قیمتی که به علت قیمت پایین تحمیلی، بازار دوسویه با کمبود عرضه مواجه شده است و در سمت تقاضا صف ایجاد شده است (تعداد تقاضاکنندههای سفر بیشتر از تعداد عرضهکنندگان شده)، استفاده از گزینه «عجله دارم» و پرداخت هزینه بیشتر، امکان جدا شدن تقاضاکنندگان با تمایل به پرداخت بالاتر از بقیه را ایجاد میکند که درنهایتا به جورسازی بهینهتر منجر میشود.
چنین تحلیلی برای کوتاهمدت معتبر است و یکی از فروض اصلی این تحلیل این است که هر راننده و مسافر تنها به قیمت نگاه میکند و تنها برای یک سفر تصمیم میگیرد. اما برای تحلیل بلندمدت و واقعیتر، باید امکان تبانی (collusion) را در یک سمت بازار در نظر گرفت. در ادبیات اقتصاد، منظور از تبانی، رفتار استراتژیک سمتی از بازار است که با چشمپوشی از سود کوتاهمدت، تلاش دارد به سود بلندمدت برسد. در مثال مورد بحث، نمونهای از تبانی، قبول نشدن سفرهای با قیمت بالاتر از هزینه سفر توسط تمامی رانندگان به امید بالاتر رفتن قیمت سفرها در آینده است. توجه داشته باشید که اگر قیمت سفر بالاتر از هزینه آن باشد، در تحلیل کوتاهمدت (یا اصطلاحا یکدورهای) رانندگان باید سفر را قبول کنند، اما در تحلیل بلندمدت (چنددورهای)، رانندگان با نپذیرفتن سفرها و اطمینان از نپذیرفتن آن توسط دیگر رانندگان، میتوانند قیمت سفرها را به سمت بالا هل داده و بازار را وارد تعادل جدیدی کنند.
امکان وجود تبانی در بازارها و احتمال وقوع آنها به عواملی مانند ترجیحات افراد در طول زمان، تعداد افراد حاضر در بازار و نیز باور افراد از نحوه کارکرد پلتفرم بستگی دارد. اما نکته حائز اهمیت این است که اضافه کردن گزینه «عجله دارم»، امکان تبانی را تسهیل کرده و میتواند در بلندمدت به افزایش نسبی قیمت منجر شود. چنین رفتاری، در قبول نکردن قیمتهای پایین به امید انتخاب گزینه «عجله دارم» و بالا رفتن قیمت، در بلندمدت زمینه بروز تعادل تبانی را ایجاد کرده، باعث حذف قسمتی از مسافران با تمایل به پرداخت متوسط از گردونه بازی شده و احتمالا موجب کاهش رفاه کلی میشود.
به عنوان جمعبندی، اگرچه سرکوب قیمت و نگهداشتن قیمت بالاتر یا پایینتر از قیمت بهینه باعث کاهش رفاه خواهد شد، اما وجود گزینههایی مانند «عجله دارم» به صورت همیشگی باعث تسهیل تبانی در بازارهای دوسویه شده و اثرات مخرب خود را به همراه خواهد داشت.