رمیتنس اجتماعی؛ مفهومی مهم در گذار به توسعه
در جهان امروز که جمعیت مهاجران در دنیا به بیش از ۳۰۰میلیون نفر رسیده و حجم و سرعت جابهجاییهای بینالمللی بسیار بالا رفته است، نمیتوان اهمیت ابعاد اقتصادی مهاجرتهای بینالمللی را نادیده گرفت. با این اوصاف شاهدیم که با وجود اهمیت مساله مهاجرت برای ایران این مفهوم در نظام حکمرانی ما چندان جدی گرفته نشده و پیامدهای اقتصادی و غیراقتصادی آن نادیده گرفته شده است. این غفلت که بعضا در فضای آکادمیک نیز دیده میشود درباره مفهوم «رمیتنس اجتماعی» دوچندان میشود. رمیتنس اجتماعی به انتقال داراییها و سرمایههای اجتماعی از مهاجران به جوامع مبدا اطلاق میشود که در این یادداشت تلاش میشود به اختصار اهمیت و ابعاد آن روشن شود.
تعریف رمیتنس اجتماعی
رمیتنس اجتماعی مفهوم جدیدی است که بنا به تعریف سازمان بینالمللی مهاجرت به معنای «انتقال ایدهها، رفتارها، هویت ها و سرمایه اجتماعی از مهاجران به جوامع مبدا آنها»ست. این اصطلاح عموما در مورد انتقال داراییهای غیرپولی درنتیجه مهاجرت، مانند انتقال دانش، تخصص، شبکهسازی و مهارتها استفاده میشود. مهاجران در جامعه مقصد دانشها، مهارتها، ارزشها و سبکهای جدیدی از زندگی اجتماعی را فرامیگیرند که بر سرمایههای اجتماعی و فرهنگی آنان تاثیر خواهد گذاشت. هرچه میزان ادغام اجتماعی مهاجر در جامعه مقصد بیشتر باشد تغییرات اساسیتری در سرمایه اجتماعی وی به وجود خواهد آمد.
نکته مهم ماجرا اینجاست که تحولات فرهنگی-اجتماعی شکلگرفته برای مهاجران فقط به زیست شخصی آنان در کشور جدید محدود نمیماند و ممکن است این تحولات بر جامعه مبدا مهاجران نیز تاثیر بگذارد. دلیل این مساله آن است که مهاجرانی که کشور خود را ترک کرده و در سرزمین دیگری سکنا میگزینند، معمولا سعی میکنند ارتباطشان را با کشور مبدا خود به اشکال متنوع حفظ کنند. این حفظ ارتباط میتواند در قالب انتقال سرمایههای مالی رخ دهد یا در قالب انتقال سرمایههای اجتماعی.
اهمیت رمیتنس اجتماعی در جهان کنونی
امروزه رمیتنس اجتماعی به همان اندازه رمیتنس مالی مهم است و چهبسا در مواردی اهمیت آن بیشتر هم باشد. برای مثال اگر مهاجر فناوریهای جدیدی را که در کشور مقصد با آنها آشنا شده به کشور مبدا خود منتقل کند، این امر میتواند سرمنشا تغییرات قابلتوجهی در حیات فردی و اجتماعی هموطنان وی شود. مهاجران در بسیاری از موارد نقش مهمی در انتقال دانشها و تکنولوژیهای نوین به کشور مادری خود داشتهاند و بدین ترتیب در رشد و توسعه اقتصادی جامعه خود نقش ایفا کردهاند. برای نمونه میتوان به کشور هند اشاره کرد که دایاسپورای هندی تحصیلکرده و دارای مهارت در حوزه فناوری اطلاعات توانست با ایجاد ارتباط با کشور مادری خود سبب شکوفایی ظرفیت اقتصادی هند در این عرصه شود. مهاجران چینی و ایرلندی نیز به همین ترتیب در دورههایی نقش جدی در توسعه اقتصادی کشورهای چین و ایرلند ایفا کردند.
از طرفی دیگر مهاجران در مدت اقامت خود در کشور میزبان روابط مختلفی با مردمان آن کشور برقرار میکنند. چه بسا آنها حتی با اشخاص صاحب قدرت و منصب یا شرکتها و موسسات بزرگ آن کشور تعامل داشته باشند و توانسته باشند شبکهسازی محکمی ایجاد کنند. وجود چنین روابط و شبکههایی میتواند علاوه بر منافعی که برای خود شخص مهاجر دارد، برای کشور وی نیز مزایایی داشته باشد. مثلا به واسطه این شبکهها همکاریهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی خوبی بین دو کشور شکل بگیرد. علاوه بر این مهاجران میتوانند در انتقال ارزشهای فرهنگی و شیوههای رفتاری کشور میزبان خود به کشور مبدا خود نقش داشته باشند.
جابهجایی این ارزشها چنانچه با ارزشهای جامعه مبدا مغایر باشد، ممکن است سبب ایجاد تنشهایی شود، چراکه گروههای محافظهکار و سنتی غالبا در برابر این ارزشهای فرهنگی متفاوت مقاومت شدیدی دارند. البته باید اشاره کرد نظام ارزشی و فرهنگی یک جامعه چیزی نیست که بهراحتی با انتقال سرمایههای اجتماعی و فرهنگی مهاجران تغییر یابد و همچنین مهاجران نیز لزوما درصدد دگرگون کردن فضای فرهنگی جامعه مبدا خود نیستند. بااینحال نمیتوان تاثیرات فرهنگی رمیتنس اجتماعی مهاجران را هم نادیده گرفت.
اهمیت رمیتنس اجتماعی برای ایران
ایران یکی از کشورهایی است که شدیدا با مهاجرفرستی و مهاجرپذیری درگیر است. مطابق برخی آمارهای رسمی، جمعیت مهاجران خارجی در ایران بیش از ۵میلیون و جمعیت مهاجران ایرانی ساکن خارج از کشور هم بیش از ۵میلیون است. با وجود این حجم از مهاجر، اهمیت رمیتنس اجتماعی برای کشور ما بسیار هویداست. از یک طرف کشور ما میتواند در انتقال دانش، فناوری و انگارههای فرهنگی به کشورهایی مثل افغانستان و عراق نقش داشته باشد که این امر از لحاظ سیاسی و اقتصادی برای کشور ما میتواند بسیار مهم باشد. برای مثال چنین اقدامی میتواند به توسعهیافتگی بیشتر کشوری مثل افغانستان منجر شود که این امر هم میتواند برای ما سود اقتصادی داشته باشد و هم در درازمدت سبب کاهش آمار مهاجرتها از افغانستان به ایران شود.
از سوی دیگر حجم بالای ایرانیان خارج از کشور هم فرصت مناسبی برای بهرهمندی از رمیتنس اجتماعی این اشخاص به کشور ما میدهد. بخش زیادی از مهاجران ایرانی دارای تحصیلات عالی بوده یا در شمار مهاجران ماهر و متخصص هستند. همکاری و تعامل با این افراد و تسهیل بازگشت و فعالیت آنان در کشور میتواند نقشی جدی در توسعه کشور در آینده داشته باشند. سیاستگذاران کشور ما بیشتر توجهشان به انتقال سرمایه مالی این افراد به کشور است؛ اما باید به ارزش افزودهای که در اثر انتقال دانش، خلاقیت، ایدهها و به طور کلی سرمایه اجتماعی این افراد به کشور ایجاد میشود هم بها داد.
متاسفانه بسیاری از دولتمردان در ایران از گذشته نگاهی تهدیدآمیز به ایرانیان خارج از کشور داشته و آنان را به عنوان سوژههای ضد امنیت ملی نگریسته است. این نگرش در دوران کنونی که به عصر دایاسپورا معروف است، دیگر جایی ندارد. دولت باید به جای بازنمایی منفی از ایرانیان خارج از کشور، به شیوههای بهرهمندی از منافع آنها فکر کند و سازوکارهای این ارتباط را تسهیل کند. لذا سیاستگذاری درست برای تعامل با مهاجران ایرانی، بهویژه در زمینه بهرهمندی از رمیتنس اجتماعی آنان، میتواند تحولات مثبتی را در آینده کشور ما ایجاد کند.