از غرور تا تحقیر
اهداف حماس در این عملیات بر کسی پوشیده نیست: اول، تلافی و مجازات اسرائیل به خاطر اشغال، ظلم، شهرکسازی غیرقانونی و هتک حرمت به نمادهای مذهبی فلسطین، بهویژه مسجدالاقصی در بیتالمقدس؛ دوم، هدف گرفتن عادیسازی رابطه اعراب با اسرائیل که باعث میشود این رژیم آپارتاید در منطقه پذیرفته شود؛ در آخر، تبادل دیگر زندانیان و تضمین آزادی هرچه بیشتر اسرای فلسطینی از زندانهای اسرائیل. شایان ذکر است که «یحیا السنوار»، رهبر حماس در نوار غزه که بیش از دودهه را در زندان اسرائیل گذرانده بود، در جریان تبادل اسرا آزاد شد. «محمد ضیف»، رئیس شاخه نظامی حماس، مانند بسیاری دیگر از فلسطینیان، عزیزان خود را بر اثر خشونت اسرائیل از دست داد (پسر شیرخواره، دختر سهساله و همسرش). بنابراین، عملیات بهوضوح جنبه تنبیهی و انتقامجویانه نیز دارد.
از این نظر، حمله ممکن است فوقالعاده تکاندهنده باشد، اما چندان تعجبآور نبود. ویرانی و تحقیر سرانجام به اسرائیل و رهبران متکبرش رسید که مدتها خود را شکستناپذیر میپنداشتند و مکررا دشمنان خود را دستکم گرفته بودند. از زمان حمله «غافلگیرانه» اعراب در اکتبر ۱۹۷۳، رهبران پیاپی اسرائیل، بارها از توانایی مردمی که تحت ظلم بودند، شوکه و شگفتزده شدهاند. رهبران اسرائیل پس از تهاجم این رژیم به لبنان در سال ۱۹۸۲ گرفتار مقاومت لبنان شدند، در دهههای ۱۹۸۰ و ۲۰۰۰ گرفتار انتفاضه فلسطین و پس از بیش از پنجدهه اشغال اسرائیل و چهار جنگ پی در پی در غزه گرفتار مقاومت فلسطین شدند.
واضح است که رهبران نظامی و غیرنظامی اسرائیل نیز انتظار عملیات گسترده حماس را نداشتند؛ زیرا موفقیت حماس نشاندهنده شکست بزرگ اطلاعاتی و نظامی برای اسرائیل است. با وجود شبکه پیچیده جاسوسی، هواپیماهای بدون سرنشین و فناوری جاسوسی اسرائیل، این رژیم نتوانست حمله را شناسایی و از آن جلوگیری کند. اما خسارت واردشده به اسرائیل فراتر از شکست اطلاعاتی و نظامی و یک فاجعه سیاسی و زخم روانی است. نظامی که خود را شکستناپذیر میدانست اکنون خود را آسیبپذیر، ضعیف و به طرز وحشتناکی ناتوان نشان داده است، به گونهای که برای برنامههایش در راستای رهبری خاورمیانه جدید به نتیجه نمیرسد.
تصاویر اسرائیلیهایی که از ترس از خانهها و شهرکهای خود فرار میکنند تا سالهای آینده در حافظه جمعی آنها ثبت خواهد شد. آن روز احتمالا بدترین روز در تاریخ اسرائیل بود؛ یک تحقیر مطلق. نتانیاهو، متخصص توجیهگری، نمیتواند وضعیت را تغییر دهد و از زیر بار این ضربات به این زودیها و به این راحتیها رهایی یابد. اسرائیل فرصتی نخواهد داشت تا آنچه را که جهان در صبح روز شنبه دید باطل کند؛ کشوری دیوانه که در برابر توهمات خارقالعاده خود شکست خورد. تشکیلات نظامی اسرائیل بدون شک تلاش خواهد کرد تا ابتکارات راهبردی و نظامی حماس را با وارد کردن ضربه نظامی بزرگ و تلفاتی عظیم پس بگیرد. همانطور که در گذشته انجام داده است، بمبارانهای شدید و عملیات ترور انجام خواهد داد که به رنجهای بزرگ و تلفات بیشماری در میان فلسطینیها منجر خواهد شد و همانطور که باز در گذشته بارها اتفاق افتاده است، این امر مقاومت فلسطین را نابود نخواهد کرد.
به همین دلیل است که اسرائیل ممکن است به بهانه پایان دادن به حماس و دیگر گروههای فلسطینی، به فکر استقرار مجدد ارتش خود در شهرها، شهرکها و اردوگاههای آوارگان فلسطینی در سراسر نوار غزه و کرانه باختری باشد. چنین تسلط کاملی، آرزوی تاریخی اعضای متعصب ائتلاف حاکم اسرائیل است که میخواهند تشکیلات خودگردان فلسطین را نابود کنند، کنترل مستقیم کل فلسطین تاریخی یا آنچه را که آنها «سرزمین بزرگ اسرائیل» مینامند، به دست گیرند و دست به پاکسازی قومی فلسطینیان بزنند. این اشتباه بزرگی خواهد بود و به جنگی نامتقارن و تمامعیار منجر خواهد شد و این روند، اسرائیل را مانند قبل –یا حتی بدتر از قبل- منزوی خواهد کرد. حتی رهبران غربی که تاکنون از نتانیاهو حمایت کردهاند و همبستگی ریاکارانه خود را با آپارتاید اسرائیل ابراز میکنند، ممکن است شروع به فاصله گرفتن از این رژیم کنند.
در حال حاضر، تحقیر و رسوایی اسرائیل جایگاه استراتژیک و سیاسی این رژیم را در منطقه تضعیف کرده است. رژیمهای عربی که روابط خود را با اسرائیل عادی کرده و با نتانیاهو شریک شده بودند، هر ساعت که میگذرد بیچارهتر به نظر میرسند. نتانیاهو که نمیتواند شکست شخصی خود را فراموش کند، بیتردید واکنشی بیش از حد نشان خواهد داد و در این روند شرکای جدید و بالقوه منطقهای خود را از خود دور خواهد کرد. به هر حال، میراث نتانیاهو با شکست مواجه خواهد شد. او ممکن است همتای فلسطینی خود، محمود عباس ۸۰ساله را با خود به قعر چاه ببرد. عباس نیز که از نظر سیاسی در حال شکست است سعی میکند مرز بین محکومیت اشغالگری اسرائیل و هماهنگی امنیتی با آن را روشن کند. چنین اقدام توازنبخشی دیگر قابل تحمل نیست. اما تغییری که در راه است بیشتر از شخصیتهاست؛ این تغییر در مورد دو کشور و دو ملت به عنوان یک کل است و اینکه آیا آنها میخواهند در صلح زندگی کنند یا در جنگ بمیرند. فلسطینیها امروز بهصراحت اعلام کردهاند که ترجیح میدهند روی پای خود برای عدالت و آزادی بجنگند تا اینکه در ذلت روی زانو بمیرند. زمان آن فرارسیده است که اسرائیلیها به درسهای تاریخ توجه کنند.