صدایی برای «جنوب جهانی»

عوامل بسیاری نشان‌‌‌دهنده‌‌ ظهور بریکس به‌‌‌عنوان نماینده‌‌ جایگزین مناسب برای کشورهای جنوب جهانی است. گروه بریکس از تجدید ساختار سازمان‌های حاکمیتی جهانی، از جمله سازمان ملل متحد، سازمان تجارت جهانی و صندوق بین‌المللی پول حمایت می‌کند تا فراگیری و سازگاری آنها با الزامات و منافع کشورهای درحال‌‌‌توسعه را افزایش دهد. علاوه بر این، این بلوک همکاری و حمایت ملموسی را برای کشورهای درحال‌‌‌توسعه در چند بخش از جمله زیرساخت، بانکداری، مراقبت‌‌‌های بهداشتی، آموزش، کشاورزی، انرژی، علم و فناوری، فرهنگ و تعاملات بین فردی ارائه می‌دهد. علاوه‌بر این، بریکس فرآیندهای بسیاری را برای ارتقای همکاری و پیشرفت در میان کشورهای سازنده‌‌ خود و همچنین سایر اقتصادهای نوظهور اجرا کرده است.

«بانک توسعه جدید» (NDB) و «ترتیبات ذخیره احتمال» (CRA) با هدف بسیج منابع برای زیرساخت‌‌‌ها و طرح‌‌‌های توسعه‌‌ پایدار در کشورهای بریکس و سایر اقتصادهای درحال‌‌‌توسعه ایجاد شده‌‌‌اند. چالش بریکس در برابر سلطه و منافع غرب در عرصه‌‌ جهانی با مخالفت و رقابت کشورهای غربی که محتاطانه نسبت به این بلوک نوظهور رفتار می‌کنند، مواجه شده است. کشورهای غربی با تقویت اتحاد و مشارکت خود با کشورها و مناطق مختلف از جمله «کواد»، ناتو، اتحادیه‌‌ اروپا و آفریقا سعی در کاهش تاثیر بلوک بریکس داشته‌‌‌اند. کشورهای غربی برای کاهش اعتبار و مشروعیت بلوک بریکس، از طیف وسیعی از استراتژی‌‌‌ها مانند مجمع گروه ۷، اجرای تحریم‌‌‌ها، آغاز جنگ‌‌‌های تجاری، اعمال فشار دیپلماتیک و اجرای کمپین‌‌‌های رسانه‌‌‌ای استفاده کرده‌‌‌اند.

همچنین توجه به این نکته مهم است که ائتلاف بریکس یک نهاد منسجم نیست؛ بلکه مجموعه‌‌‌ای از کشورها با منافع، دیدگاه‌‌‌ها و اهداف گوناگون است. ممکن است بلوک بریکس به‌‌‌جای ضد غربی بودن، به سمت توسعه و چندجانبه‌گرایی گرایش داشته باشد. اما بریکس خطری برای کشورهای غربی ندارد؛ بلکه راهی برای تقویت ارتباطات و همکاری در مورد نگرانی‌ها و موانع مشترک است، زیرا بریکس از اصول چندجانبه‌گرایی، تجارت آزاد و گفت‌‌‌وگو به‌‌‌عنوان مکانیزم‌‌‌های موثر برای حل مناقشات و پیشبرد صلح و ثبات حمایت می‌کند. با توجه به پیشرفت مستمر در رشد اقتصادی، چند کشور از جنوب جهانی علاقه‌‌ شدیدی به مشارکت زیر عنوان «شرکت‌کننده» یا «ناظر» در این تلاش‌‌‌ها نشان داده‌‌‌اند. گروه بریکس تمایل خود را به گسترش عضویت خود به‌‌‌منظور گنجاندن سایر اقتصادهای درحال‌‌‌توسعه که با دیدگاه و اصول آن همسو هستند، نشان داده است.

بیش از ۴۰کشور برای عضویت در این بلوک علاقه نشان داده و ۲۳ کشور درخواست‌‌‌های رسمی برای عضویت ارائه کرده‌‌‌اند. این کشورها شامل عربستان‌سعودی، ایران، امارات متحده‌‌ عربی، آرژانتین، اندونزی، مصر و اتیوپی هستند. بریکس از بسیاری از سازمان‌ها یا گروه‌‌‌های منطقه‌‌‌ای از جمله اتحادیه‌‌ آفریقا، جامعه‌‌ توسعه‌‌ آفریقای جنوبی و آسه‌‌‌آن دعوت‌‌‌نامه‌‌‌هایی را برای شرکت در نشست‌‌‌ها یا بحث‌‌‌های خود ارسال کرده است. این دعوت‌‌‌نامه‌‌‌ها تمایل بریکس به مشارکت فعال در گفت‌وگو با سایر کشورها و مناطق نوظهور درباره‌‌ موضوعاتی را که موردعلاقه و نگرانی مشترک است، نشان می‌دهد. بااین‌‌‌حال، کارشناسان انتقادات قابل‌‌‌توجهی را در مورد بریکس مطرح کرده‌اند. فقدان چشم‌‌‌انداز و استراتژی مشخص برای بلوک بریکس موجب عدم‌وضوح و ثبات در اهداف آن شده است.

بریکس در تدوین روایت منسجم و متقاعدکننده در مورد اصول و اهداف اصلی خود با مشکلاتی مواجه بوده است. گفتمان فعلی آن بیشتر حول بیان نارضایتی از نظم جهانی حاکم و حمایت از نمایندگی و نفوذ بیشتر برای کشورهای درحال‌‌‌توسعه است. جنگ جاری بین روسیه و اوکراین به اهمیت بریکس در کشورهای جنوب جهانی کمک کرده است. این جنگ فرصتی برای همکاری فراهم کرده که مشخصه‌‌ آن فراگیری و شناخت نیازها و دیدگاه‌‌‌های منحصربه‌‌‌فرد کشورهای درحال‌‌‌توسعه است. جنگ کمبودها و تعصبات ذاتی نظم جهانی لیبرال را آشکار کرده که هم در پیشگیری و هم در حل‌‌‌وفصل جنگ ناکارآمد بوده است. علاوه بر این، ایالات‌‌‌متحده و متحدان غربی تحریم‌‌‌هایی را اعمال کرده و روسیه را که یکی از اعضای ائتلاف بریکس است، تحت‌‌‌فشار قرار داده‌‌‌اند. علاوه بر این، جنگ بر لزوم افزایش همکاری مالی و اقتصادی و خودمختاری میان کشورهای بریکس و سایر اقتصادهای در حال رشد در برابر اقتصاد ایالات‌‌‌متحده تاکید کرده است. این کشورها با پیامدهای بالقوه‌‌ تحریم‌‌‌های ایالات‌‌‌متحده علیه روسیه و بی‌‌‌ثباتی پول ایالات‌‌‌متحده روبه‌رو هستند.

شرایط فوق، کشورهای بریکس را بر آن داشته است تا استراتژی‌‌‌هایی را با هدف کاهش اتکای خود به دلار ایالات‌‌‌متحده و هم‌‌‌زمان افزایش تجارت دوجانبه با ارزهای داخلی خود دنبال کنند. علاوه بر این، جنگ گفتمان و همکاری سیاسی و دیپلماتیک بیشتری را بین کشورهای بریکس و سایر کشورهای درحال‌‌‌توسعه در مورد موضوعات موردعلاقه‌‌ مشترک از جمله امنیت غذایی، ثبات اقتصادی و انعطاف‌‌‌پذیری انرژی تقویت کرده است. جنگ نشان داد که بلوک بریکس نه‌‌‌تنها به‌‌‌عنوان یک نهاد اقتصادی، بلکه به‌‌‌عنوان یک نهاد سیاسی که قادر به چالش و تکمیل نظم جهانی مستقر است، عمل می‌کند. کشورهای جنوب جهانی به دلیل جذابیت آنها در ارائه‌‌ چارچوب‌‌‌های جایگزین برای تحقق اهداف اصلی خود به‌‌‌عنوان دولت، به سمت بریکس کشیده شده‌‌‌اند. این اهداف شامل دستیابی به برابری اقتصادی با کشورهای توسعه‌‌‌یافته و حفظ اصول سنتی حاکمیت است که اغلب توسط ایالات‌‌‌متحده و کشورهای اروپایی نادیده گرفته می‌‌‌شد. ابتکارات غرب با هدف ارتقای دموکراسی و حقوق بشر در جنوب جهانی، غالبا شیوه‌‌‌های متناقض و منفعت‌طلبانه را نشان می‌‌‌داد و به‌‌‌عنوان خطرات بالقوه برای اقتصاد در حال رشد آنها تلقی می‌‌‌شد.

بااین‌‌‌حال، بریکس اکنون با چالش‌‌‌های متعددی مواجه است. اول، شکاف‌‌‌ها و اختلافات داخلی که بین اعضای بریکس وجود دارد، شامل مناقشه‌‌ مرزی مداوم بین هند و چین، بی‌‌‌ثباتی سیاسی مشاهده‌‌‌شده در برزیل، و اعمال تحریم‌‌‌ها بر روسیه است. اختلافات بین کشورهای بریکس چالش‌‌‌هایی را از نظر هماهنگی و همسویی سیاست‌‌‌ها در چند موضوع ایجاد می‌کند که گاهی به موضع‌‌‌گیری‌‌‌های متضاد منجر می‌شود. همچنین، چالش گسترش بلوک بریکس برای دربرگرفتن سایر اقتصادهای در حال رشد به دلیل نگرانی اعضای فعلی، مانند هند، از کاهش بالقوه‌‌ قدرت آنها در جنوب آسیا به وجود می‌‌‌آید. کشورهای بریکس با اختلافات داخلی مواجه هستند. پرسش‌‌‌هایی در مورد استانداردها و مزایای مرتبط با عضویت در اتحاد بریکس، با ملاحظاتی در مورد سازگاری و هماهنگی اعضای جدید احتمالی با اعضای فعلی وجود دارد. در پایان، ایالات‌‌‌متحده و متحدان غربی اغلب بریکس را به‌‌‌عنوان چارچوب جایگزین مناسب برای نظم جهانی کنونی رد می‌کنند. بریکس از طریق پلتفرمی که همکاری و پیشرفت را ترویج می‌کند، به جنوب جهانی کمک می‌کند که مشخصه‌‌ آن افزایش شمولیت و توجه بیشتر به منافع ضروری کشورهای درحال‌‌‌توسعه است.