ایست سیاستی به صنایع سودساز
هر زمان صندوق تثبیت از حمایت بازار صحبت میکرد، حتی با مبلغ ناچیز، فضای بسیار مطلوبی در دید فعالان بازار جهت حمایت بازار تداعی میشد؛ غافل از آنکه در ماههای اخیر با تصمیمات اشتباه متولیان، خروج پول از بازارسرمایه اتفاق افتاد؛ روندی که ظلمی بزرگ در حق شرکتها و سهامداران بازارسرمایه است و حیف و صد حیف. همچنین ارزش ضعیف معاملات و بازار بیرمق که واکنشی به مولفههای مثبت بنیادی نشان نمیدهد و خطرناک است؛ در نتیجه باید فکری به حال این بازار کرد.
شاخص کل را معیار ارزیابی بازار قرار میدهند؛ غافل از آنکه پرتفوی سهامداران متحمل درصد زیان زیادی شده است؛ هرچند از دید آنها شاخص اصلاح آنچنانی نداشته است. باید گفت بازار زیرساختهای مخرب چندساله دارد که نهتنها در جهت بهبود آن تلاشی نشده و نمیشود؛ بلکه روزانه تصمیماتی گرفته میشود که این تخریب را با شدت و حدت بیشتری گسترش میدهد. فضای تحلیلی هم از بازار رخت بربسته و تحلیل تحلیلگران به دلیل دستکاری و دخالت دولت فیلد میشود و مورد بازخواست و عصبانیت سهامداران قرار میگیرند. در نتیجه اینکه بازار را از روند طبیعی عرضه و تقاضا خارج کردهاند و کاملا دلبخواهی و در جهت منافع خاص آن را حرکت میدهند، فقط و فقط ضربه خالص و مخرب بر این بازار است. چرا وقتی صنایعی خاص مورد بیمهری مدیران قرار میگیرند، باید همه صنایع همراه و یکدست وارد صفهای فروش سنگین شوند؟ مقصر این هیجان بازار و این همه بیاعتمادی کیست؟ چرا سیاستگذار هنوز فرق اصلاح و ریزش در بازار و فرق روند شاخص کل و هموزن را نمیداند؟ چرا هنوز نمیداند این تصمیمات و دخالتهای لحظهای بزرگترین ریسک سیستماتیک مخرب برای بازار است؟ این همه تصمیم اشتباه قرار است تا کی ادامه داشته باشد؟ تا کی سهامداران و شرکتهای فعال در بازارسرمایه باید بلاتکلیف باشند؟ چرا هر صنعت و شرکتی تا سودآوری و درآمدزایی خوبی ارائه میدهد، باید سریع تحتتاثیر دخالتها و تصمیمات اشتباه قرار بگیرد و چشمها به آن دوخته شود؟ چرا کسی پاسخگوی تخلفات و رانت و فساد حاکم بر بازار نیست؟ چرا مسوولانی که نمیتوانند حتی زیرساختهای ساده و اصولی بازار را اداره کنند، استعفا نمیدهند؟ چرا قوانین و مقررات درستی برای فعالیت حقوقی، ناظر، بازارگردان و... وضع نمیشود؟
تبعات تمام این مشکلات در بازارسرمایه به توقف و تعطیلی بهترین شرکتها و تولیدیهای سودساز و ارزآور کشور و صدمه روحی، روانی و مالی به سرمایهگذاران و فعالان بازار سرمایه و... منجر شده است؛ اینها تا کی قرار است ادامه یابد؟ پولهایی که کاملا حسابشده با اخبار رانتی وارد بازار میشوند و در یک مقطع خاص، نوسان میگیرند و با حساب و کتاب خاصی مجددا از بازار خارج میشوند، ضربه و لطمه این ماجرا فقط برای سرمایهگذاران باقی میماند.
اگر نگاهی به عملکرد شرکتها در چند وقت اخیر بیندازیم، گزارشهای سال مالی مطلوب، گزارشهای سهماهه خوب، سودسازیهای خوب، مجامع خوب و... را مشاهده میکنیم؛ چرا اثرات مثبت اینها بر بازار مشاهده نمیشود؟چرا باید فضای بازارسرمایه کشور اینقدر مسموم و مبهم شود؟ چرا بورس باید فقط برای عدهای خاص باشد؟ مگر شعار سال، «رشد تولید و مهار تورم» نبود! چرا اثری از این شعار به صورت عملیاتی وجود ندارد؟
خواهشمندم متقاضی این باشیم که تخلفات و معاملات مشکوک توسط مراجع حقوقی و کیفری بررسی شود و بانیان پاسخگو باشند. چرا سازمان بورس در قبال این تخلفات و رانتها و دخالتها، سکوت کرده است؟ تا زمانی که این وضعیت بر بازار حاکم باشد، نمیتوان امیدی به بهبود بازار داشت.مدیران و متولیان رونقی در کسبوکارها ایجاد نکردند. شرکتها با تورم ساختاری که مخرب معیشت مردم و کسبوکارها شده، به رشد درآمدی ناچیزی میرسند. پس حداقل بگذارند سودی را که این شرکتها با زحمت به دست میآورند، حفظ کنند. همچنین این روزها نهتنها بازدهیای نصیب شرکتها نمیشود، بلکه تلاش شرکتها فقط حفظ حاشیه سودهاست و بس. در نتیجه امیدوارم مسوولان مربوطه، روزی پاسخگوی این وضعیت بیثبات حاکم بر بازار سرمایه باشند.