حال با توجه به گزارش مذکور نکات قابل‌توجه فراوانی در خصوص وضعیت بخش صنعت در اشتغال‌زایی دهه گذشته بر ما مشخص می‌شود. اصلی‌‌‌ترین نکته این است که این گزارش نشان می‌دهد «به ازای هر ۱۰‌درصد افزایش ارزش‌افزوده بخش صنعت (به قیمت‌های ثابت)، به طور متوسط ۴/ ۲‌درصد تقاضا برای نیروی کار جدید ایجاد می‌شود. با توجه به اینکه براساس آخرین نماگر بانک مرکزی در سه‌ماه دوم سال ۱۴۰۱، بخش صنعت و معدن در سال ۱۳۹۹ رشد ۷/ ۷‌درصدی و در ۱۴۰۰ رشد ۳درصدی را تجربه کرده است، می‌‌‌توان گفت ساختار صنعت در ایران در وضعیت فعلی عملکرد اشتغال‌زایی پایینی دارد»؛ مساله‌ای که خلاف انتظار ما از یک‌کشور در حال توسعه است.

همچنین، این گزارش در جای دیگر می‌‌‌گوید «بالاترین عملکرد اشتغال‌زایی در بخش صنعت در ایران به پنج‌صنعت تولید فرآورده‌‌‌های غذایی؛ تولید وسایل نقلیه موتوری، تریلر و نیم‌‌‌تریلر؛ تولید منسوجات؛ تولید سایر فرآورده‌های معدنی غیرفلزی و تولید فرآورده‌‌‌های لاستیکی و پلاستیکی اختصاص دارد.» این مساله در حالی است که به‌نظر نمی‌رسد این صنایع در اولویت حمایتی قرار داشته ‌‌‌باشند. دست آخر باید به این نکته مهم از گزارش اشاره کرد که «بخش صنعت بیشتر نیروی کار ساده با تحصیلات پایین را جذب می‌کند و تقاضای بخش صنعت برای نیروی کار بالاتر از لیسانس پایین است.» حال آنکه به‌نظر می‌‌‌رسد، نظام آموزشی کشور نیروی کار با تحصیلات بالاتر را تولید می‌کند و در نتیجه، گویی می‌‌‌توان بیان کرد که میان بخش صنعت و نظام آموزشی کشور نوعی ناهماهنگی دیده می‌شود.