جستاری درباره تورم
تورم در سالهای اخیر طوری بوده است که مردم با پوست و گوشت آن را لمس کردهاند و هر بار که سراغ خرید مواد ساده خوراکی و میوه و سایر کالاها رفتهاند، طعم تلخ آن را چشیده و حس ناخوشایندی داشتهاند. اما واقعا چرا تورم به وجود میآید و چرا نمیتوان آن را کنترل کرد؟ نکند مقامات دولتی نمیخواهند تورم را حل کنند؟ واقعیت این است که احتمالا تمام مسوولان تصمیم دارند تورم را حل کنند؛ اما داستان این است که حل تورم کاری راحت و آنی نیست که سریع بتوان به صورت دستوری آن را حل کرد. حل تورم فرآیندی زمانبر است که باید با تدبیر و گام به گام در مسیر مدیریت آن حرکت کرد. درباره تورم و مدیریت آن در کتابهای اصلی رشته اقتصاد به صورت مفصل بحث شده است و دانشجویان از روزهای اول دوره کارشناسی، با مباحث مربوط به تورم آشنا میشوند. بنابراین راهحلهای آکادمیک آن هم در دسترس است. اما واقعیت این است که در عمل کار بهراحتی نظریه نیست. در ادامه سعی میکنم با توجه به محدودیتهای کلمهای، پیشنهادهایی برای حل موضوع تورم در کشور داشته باشم.
قبل از اشاره به راهحل، باید اشاره کنم که متاسفانه طی حدود ۵۰سال گذشته، روند تورم در کشور افزایشی و میانگین آن طی سالهای گذشته رو به افزایش بوده است. بنابراین باید تمام تلاشها در گام اول معطوف به این باشد که سطح تورم فعلی را به متوسط بلندمدت آن رساند، نه متوسط پنجسال گذشته. بنابراین رساندن تورم به زیر ۱۰درصد تصوری بسیار دستنیافتنی است. باید بدانیم ریشه اصلی تورم در ایران، نبود تعادل بین درآمدها و هزینهکرد است؛ یعنی در سطح کلان اقتصاد، بیشتر از توان تولیدی و درآمدی، مصرف و هزینه میشود. عدمتعادل موجب میشود که برای برطرف کردن خلأ موجود از چاپ پول استفاده شود؛ بنابراین حجم نقدینگی افزایش مییابد. همان موضوع تکراری و مکرر، دلیل اصلی تورم افزایش حجم نقدینگی است. البته باید اشاره کرد که تورم دلایل دیگری هم دارد که بهمنظور خلاصهشدن این مطلب، به شاهبیت آن اکتفا شده است.
حال که به علت اصلی تورم پی بردیم، به سراغ راهحل آن میرویم. هر موضوعی که به برطرفشدن عدمتعادل ذکرشده در بالا کمک کند، میتواند در درمان تورم موثر باشد. در دوبعد این موضوع را بررسی میکنیم: بعد سیاسی و بعد اقتصادی.
۱. تصمیمات سیاسی: در ۲۰سال اخیر مهمترین موضوع سیاسی که کشور با آن درگیر بوده، انرژی هستهای است. تحریمهای ناشی از این موضوع باعث شده است که اقتصاد ایران با مشکلات متعددی مواجه باشد که از جمله محدودیتهای صادرات نفتی ایران و بلوکهکردن منابع ارزی کشور بوده است. مذاکرات هستهای که به برجام منجر شد، تا حدی توانست قسمتی از تنگناهای اقتصادی را حل کند و امید به آینده را در انتظارات عاملان اقتصادی بهبود دهد. اما متاسفانه خروج آمریکا از برجام و در نتیجه معلقشدن آن، باعث شد که کارکرد مثبت آن بر اقتصاد بیرمق و ناچیز باشد. بنابراین هر نوع توافقی در این خصوص با ایجاد گشایشهای جدید میتواند وضعیت درآمدهای کشور را بهبود بخشد و عدمتعادل ذکرشده در بالا را بهبود دهد که این موضوع موجب میشود چاپ پول بدون پشتوانه کمتر شود و وضعیت تورمی بهبود یابد.
۲. تصمیمات اقتصادی: در بعد تصمیمات اقتصادی کار، سخت و پیچیده و زمانبر است. علت استفاده از کلمات ناامیدکننده «سخت» و «پیچیده» و «زمانبر» این است که تورم یکموتور درونزا دارد که کنترل آن سخت است. برگردیم به جمله اصلی این یادداشت: «علت اصلی تورم، عدمتعادل در وضعیت تولید و درآمد با مخارج است». پس راهحل آن کاهش مخارج است. اشاره کردم که راه واقعی برطرفکردن عدمتعادلها، تصمیمات واقعی (Real) است. مثلا یکی از سرچشمههای تورم، وضعیت صندوقهای بازنشستگی است. اگر از فردا قانونی وضع شود که بر مبنای آن سن بازنشستگی افزایش یابد، واکنش مردم چگونه است؟ یکی دیگر از سرچشمههای تورم، افزایش حقوق کارکنان است. اگر افزایش حقوق کارکنان خیلی کم باشد، واکنشها قابل پیشبینی است. این دو مورد فقط مثالهایی برای سختی تصمیمگیری برای سیاستمداران است که علاوه بر دغدغه حل مسائل، دغدغه انتخاب مجدد، حفظ قدرت و... را هم دارند. پس شاید انتخاب بهینه برای سیاستگذار، تداوم مسیر قبلی و به تاخیر انداختن اتخاذ تصمیمات سخت باشد. واقعیت تصمیمات اقتصادی این است که هر تصمیمی دارای هزینه است و سیاستگذار باید در چارچوب تحلیل هزینه -فایده به بررسی تصمیم اقتصادی بپردازد.
بررسی تصمیمات اقتصادی مسوولان بانکمرکزی، بهعنوان سکانداران تصمیمات تورمی، موید این است که تصمیمگیریها در جهت کنترل حجم نقدینگی و کنترل تورم است. از جمله این تصمیمات میتوان به کنترل رشد تسهیلاتدهی بانکها و الزام به رعایت آن و همچنین افزایش نرخ سود بانکی اشاره کرد. از این دو تصمیم بهعنوان راهحلهای کلاسیک کنترل تورم در متون اقتصادی یاد میشود. باید درباره همین دو تصمیم اشاره کنم که تعداد قابلملاحظهای از عوامل اقتصادی از جمله فعالان بازار بورس، بانکها و شرکتها منتقد این تصمیمات هستند و معتقدند که این تصمیمات غیرمفید و حتی مضرند. به همین دلیل در ابتدای این موضوع اشاره کردم که کاهش تورم کار بسیار سختی است؛ چون عوامل درونزای متعددی وجود دارد که خواهان افزایش نقدینگی هستند.
در هر صورت برای حل تورم که اقتصاد کشور را به طرز وحشتناکی مورد آسیب قرار داده است، باید تصمیمات سختی اتخاذ کرد. وظیفه همه دستاندرکاران و استادان و همچنین رسانهها این است که از تصمیمات درست حمایت کنند و سخت بودن موضوع را برای مردم توضیح دهند.