تایپه زیر چتر غرب
چین، مککارتی و تسای را به ترویج استقلال تایوان متهم کرد. وضعیت تایوان یکی از بزرگترین نقاط اشتعال در روابط ایالاتمتحده و چین است. «لو ناچمن»، دانشمند علوم سیاسی و استادیار دانشگاه ملی چنگچی در تایپه، گفت که دلایل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد که آمریکاییها باید به تایوان اهمیت دهند. او گفت: «از نظر سیاسی، این امر به حفظ صلح و ثبات در جهان کمک میکند تا تایوان همچنان یک دموکراسی آزاد باقی بماند. از نظر اقتصادی، تایوان یکی از مهمترین شرکای تجاری ایالاتمتحده و یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی اقتصاد جهانی است؛ بهویژه بهعنوان تولیدکننده تراشههای نیمهرسانای مهم استراتژیک. از نظر فرهنگی، آنچه آمریکاییها هر روزه میخواهند بسیار شبیه چیزی است که یک تایوانی هر روز میخواهد؛ یعنی اینکه بتواند از خواب بیدار شود و تلاش کند به رویاهای معیشتی خود جامه عمل بپوشاند.» اما چند پرسش:
۱. منشأ مساله تایوان چیست؟
ریشه این بحران تقریبا به ۷۵سال قبل و سال ۱۹۴۹ بازمیگردد؛ زمانی که حزب حاکم ملیگرا (کومینتانگ یا KMT) به رهبری ژنرال «چیانگ کای شک» توسط حزب کمونیستِ مائو در جنگ داخلی چین شکست خورد. دولت شکستخورده، معروف به «جمهوری چین» به تایوان گریخت؛ جزیرهای در ۱۰۰مایلی سواحل جنوب شرقی چین که تقریبا دوبرابر نیوجرسی است. در پکن، مائو دولت خود را تاسیس کرد که امروزه بهعنوان «جمهوری خلق چین» شناخته میشود. هر دو خود را دولت مشروع چین اعلام میکنند. این جدایی موضوعی دردناک برای پکن بوده و هست. رئیسجمهور شی جین پینگ، مانند رهبران چینی قبل از خود، میگوید چین -که روابط عمیق اقتصادی و تجاری با تایوان دارد- به دنبال اتحاد مسالمتآمیز با این جزیره است؛ اما استفاده از زور را برای تحت کنترل درآوردن آن رد نکرده است.
با افزایش توان نظامی چین در دهههای اخیر، فشار آن بر تایوان نیز افزایش یافته است. از زمانی که نانسی پلوسی، رئیس وقت مجلس نمایندگان، در اوت گذشته از این جزیره بازدید کرد، فعالیت تقریبا روزانه جنگندههای چینی و سورتیهای پروازشان تشدید شد. حزب کمونیست چین هرگز تایوان را که قبل از پایان جنگ جهانی دوم قرنها تحت استعمار هلند، اسپانیا، چین و ژاپن سپری کرده بود، کنترل نکرده است؛ ازآنجا که تایوان بهطور گسترده بهعنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخته نشده است، عضو سازمان ملل نیست و تنها با ۱۳کشور روابط دیپلماتیک رسمی دارد. تسای -مانند اکثریت ۲۳میلیون نفری تایوان در نظرسنجیها- میگوید که طرفدار حفظ وضعیت موجود است و تایوان نیازی به اعلام استقلال ندارد؛ زیرا در عمل یک کشور مستقل است.
ناچمن میگوید، این وضعیت «به این معنی است که تایوان بهعنوان یک دموکراسی آزاد در جهان وجود دارد، اما بهطور دائم تحت تهدید چین است.» از دیدگاه پکن، دموکراسی در تایوان بر حاکمیت چین غلبه نمیکند. شی جین پینگ بر این باور است که مساله تایوان هسته اصلی منافع چین است. وی میگوید: «کسانی که انتظار دارند چین در مساله تایوان سازش و عقبنشینی کند، دچار توهم هستند و فقط بهپایخود شلیک میکنند.»
۲. جایگاه آمریکا کجاست؟
ایالاتمتحده در سال ۱۹۷۹ شناسایی دیپلماتیک خود را از تایپه به پکن تغییر داد؛ به این امید که چین بتواند بهعنوان وزنه تعادل در برابر اتحاد جماهیر شوروی (در زمانی که جنگ سرد تصمیمات سیاست خارجی را هدایت میکرد) عمل کند. براساس «سیاست چین واحد»، واشنگتن موضع پکن مبنی بر این را که تایوان بخشی از چین است بدون اینکه آن را تایید کند، میپذیرد و روابط غیررسمی با تایپه را حفظ میکند. در همان سال، کنگره «قانون روابط تایوان» را تصویب کرد که ایالاتمتحده را ملزم میکند به تایوان تسلیحات دفاعی بدهد و روشن میکند که واشنگتن با این انتظار که آینده تایوان بهصورت صلحآمیز تعیین شود، روابط دیپلماتیک با پکن برقرار کرد. چین فروش تسلیحاتی و همچنین تماسهای رسمی مانند دیدار مککارتی و تسای را اقدامی تحریکآمیز و نقض سیاست چین واحد از سوی واشنگتن میداند.
۳. اگر چین به تایوان حمله کند، آمریکا چه خواهد کرد؟
پاسخ کوتاه این است: «نمیدانیم.» ایالاتمتحده سیاست دیرینه «ابهام راهبردی» را در مورد نحوه واکنش خود در صورت حمله چین به تایوان دارد. ایده اصلی این است که چین را از حمله منصرف و تایوان را از انجام کاری -مانند اعلام استقلال- که ممکن است واکنش نظامی چین را برانگیزد، دلسرد کند. اما برخی از قانونگذاران ایالاتمتحده بر تعهد صریحتر ایالاتمتحده فشار میآورند و رئیسجمهور جو بایدن حداقل چهار بار اظهاراتی داشته که به نظر میرسد در تضاد با سیاست فعلی است. بهعنوانمثال، بایدن در مصاحبه با «۶۰ دقیقه» در سال ۲۰۲۲ در شبکه CBS در پاسخ به این سوال که آیا نیروهای آمریکایی از تایوان در برابر حمله چین دفاع خواهند کرد یا خیر، پاسخ مثبت داد.
مانند موارد قبلی، کاخسفید سپس این اظهارات را پس گرفت و گفت که سیاست ایالاتمتحده در قبال جزیره تغییر نکرده است.«برایان هارت»، یکی از همکاران «پروژه قدرت چین» در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی در واشنگتن، میگوید: «فکر میکنم اگر چهار بار این اتفاق بیفتد، یکگاف یا اشتباه نیست.» او گفت: «تعبیر من از آن این است که بایدن تلاش میکند به تفکر شخصی خود در مورد این موضوع اشاره کند و فکر میکنم بازدارندگی ایالاتمتحده را در برابر تجاوز چین به تایوان افزایش دهد و روشن کند که این مساله چقدر برای ما مهم است.»
۴. آیا تهاجم قریبالوقوع است؟
به گفته تحلیلگران چینی و همچنین مقامات ارشد نظامی، این اقدام در آینده نزدیک بعید است. «لوید آستین»، وزیر دفاع آمریکا در ماه مارس در یک کمیته مجلس نمایندگان گفت: «فکر نمیکنم حمله به تایوان قریبالوقوع یا اجتنابناپذیر باشد.» مقامات ایالاتمتحده میگویند «شی» به ارتش خود دستور داده که تا سال ۲۰۲۷ توانایی حمله به تایوان را به دست آورد. دیگرانی هستند که پیشبینی حمله قبل از آن را بهخوبی انجام دادهاند. «یون سان»، مدیر برنامه چین در مرکز استیمسون در واشنگتن گفت: «توانایی با قصد یکسان نیست.» او گفت: «تا سال ۲۰۲۷، حتی اگر آنها این توانایی را داشته باشند، با توجه به هزینههای سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک چنین جنگی، لزوما به این معنا نیست که قطعا میخواهند بجنگند.» سان گفت، پکن همچنین امیدوار است که تعهد ایالاتمتحده به امنیت تایوان روزی محو شود. او گفت: «وقتی آن روز فرارسد، چین نیازی به جنگ ندارد؛ زیرا تایوان شانسی ندارد.»
۵. این موضوع چه ربطی به اوکراین دارد؟
حمله روسیه به اوکراین در سال گذشته بهسرعت پرسشهایی را ایجاد کرد دال بر اینکه چگونه این امر بر محاسبات چین در مورد تایوان تاثیر میگذارد. چین مقایسه بین اوکراین و تایوان را رد و استدلال میکند که هرگونه استفاده چین از زور علیه تایوان نقض حاکمیت ملی نیست؛ زیرا تایوان بخشی از چین است. اما همچنان احتمالا از تجربه روسیه درس میگیرد. سان گفت: «این باعث میشود چینیها متوجه شوند که جنگ [در تایوان] ممکن است بهآسانی و بهسرعت و آنطور که میخواهند به دست نیاید.» کارشناسان میگویند چین ممکن است سطوح بالای حمایت از جمله کمک نظامی را که اوکراین از غربیها دریافت کرده است، در نظر بگیرد. «مایکل اوهانلون»، مدیر تحقیقات سیاست خارجی موسسه بروکینگز در واشنگتن، گفت: «این پاسخ نشان میدهد که جهان غرب آماده است برای حمایت از دوستی که به آن اعتقاد دارد، ریسک کند و هزینههایی بپردازد.»