تا جدا گردد زگندم، کاهها
از نظر من طرفین مناظره، از جایگاههای متفاوتی برخورد میکردند. یکی از طرفین مناظره آداب گفتوگو را رعایت نمیکرد، برخورد از بالا داشت، تحقیر میکرد، شعار میداد و اتهام میزد، غیرمحترمانه و متعصبانه و دور از حقجویی و حقیقتطلبی بود، ارجاعات مبهم و بعضا موهوم داشت، نامنظم و پراکنده بود، از ابزارهای غیرمنصفانه استفاده میکرد و تلاش داشت طرف مقابل را در برابر حاشیهها و اتهامات سیاسی و عقیدتی قرار دهد. در یککلام، نهتنها سازنده نبود، بلکه عمدتا در پی تخریب و تحقیر طرف مقابل بود تا تحری حقیقت. گوشبسته و زبانفراخ و حاشیهپرداز بود. در صورتی که انتظار این بود که مناظرهای قرار بر انجام آن بود، یک مناظره علمی باشد. بهنظر چنین است که دکتر درخشان، آداب مناظره، انصاف در قضاوت و روشهایی را که مناظره را برای مخاطبان سودمند میکرد مورد استفاده قرار نداد و باعث ناامیدی جمع بزرگی از افرادی شد که این مناظره را فرصتی برای ایضاح و روشنگری میدیدند.
مناظره مشخص کرد برخی از افرادی که خود را بهعنوان نخبه و استاد در جامعه مطرح میکنند و اتفاقا هم شاگردان آنان در مناصب قدرت و تحمیل سیاستهای خود بر جامعه هستند، متاسفانه بسیار غیرمنصفانه و حتی بیتدبیر و تنها از موضع تعصب و تحمیل و اعمال زور و قدرت، حتی در ساحت گفتوگو و تعامل، برخورد میکنند و از عواقب خطرناک رفتارشان برای جامعه بحرانزده باکی ندارند. این مناظره سبب شد اکثر مردم و نخبگان بهروشنی ببینند افرادی که کارشان در این چهل و چند سال شعار و فشار و استفاده از ابزارهای غیرمنصفانه بوده، در سمتهای استادی و امثال اینها، چه رفتاری دارند؛ چه رسد به شاگردان آنان. وقتی اساتید به این شکل رفتار و برخورد میکنند، نمیتوان از شاگردان انتظاری داشت. گفتوگو نبود، بلکه عمدتا مشاجره و امتحانی بود برای طرفین و مولانا چه نیکو فرموده است:
نقد نیک و بد به کوره میروند
نقد نیکو شادمان و ناز ناز
نقد قلب اندر زحیر و در گداز