دو اقتصاد با فرهنگی متفاوت
اقتصاد اسلامی: اقتصاد اسلامی بر مبانی دینی اسلام استوار است و مبانی اخلاقی، قانونی و اجتماعی را در فرآیند تصمیمگیریهای اقتصادی در نظر میگیرد. در این فرهنگ اقتصادی، اصلیترین هدف، حفظ حقوق انسانی و اجتماعی است. همچنین، در اقتصاد اسلامی، تمرکز بر توسعه اقتصادی منطقه و کشور، به جای تولید و مصرف شخصی است. از جمله مبانی اصلی اقتصاد اسلامی، میتوان به زکات و خمس، امانتداری، تعاون و عدالت اشاره کرد.
اقتصاد لیبرالی: در اقتصاد لیبرالی، هدف اصلی تولید و مصرف با سودآوری بیشتر است و حرکت برای تحقق توسعه اقتصادی و رشد اقتصادی مهم است. در این فرهنگ اقتصادی، نظریه تقاضا و عرضه برای تعیین قیمت و تولید، مورد توجه قرار میگیرد و دولت بهعنوان متقابل بازار، نقش بسیار محدودی دارد. علاوه بر این، در اقتصاد لیبرالی، حقوق مالکیت، آزادی شخصی و معاملات آزاد، بهعنوان اصلیترین مبانی اقتصادی در نظر گرفته میشوند. بنابراین میتوان گفت که اقتصاد اسلامی و اقتصاد لیبرالی دو فرهنگ اقتصادی متفاوت هستند که در نظر گرفتن ارزشها و مبانی متفاوت، بر نحوه تصمیمگیریهای اقتصادی و توزیع منابع و درآمدها تاثیر میگذارند.
در اقتصاد اسلامی، ارزشهای مذهبی، اخلاقی و اجتماعی بر مبانی اقتصادی سنگینی دارند. این فرهنگ اقتصادی، توجه بیشتری به توزیع عادلانه منابع و کاهش فاصله اجتماعی دارد. همچنین، در اقتصاد اسلامی، دولت میتواند بهعنوان یکی از عوامل تنظیمکننده بازار در نظر گرفته شود. از سوی دیگر، اقتصاد لیبرالی به سودآوری و رشد اقتصادی و توسعه بازار توجه بیشتری دارد. در این فرهنگ اقتصادی، مالکیت خصوصی و آزادی شخصی از اهمیت زیادی برخوردار است و دولت به عنوان یکی از محدودکنندههای بازار، نقش کمتری دارد.
بهطور کلی، اقتصاد اسلامی بیشتر به تعادل و توزیع عادلانه منابع و کاهش فاصله اجتماعی توجه دارد؛ در حالی که اقتصاد لیبرالی بیشتر بر رشد اقتصادی و توسعه بازار تمرکز میکند. با این حال، هر دو فرهنگ اقتصادی برای رشد و پیشرفت کشورها و مناطق مختلف، بهمنظور رسیدن به اهداف خود، راهبردهای خاص خود را اتخاذ میکنند. در اقتصاد اسلامی، مفهوم مالکیت خصوصی نیز وجود دارد؛ اما به شکلی است که مالکیت خصوصی تنها در حد مالکیت محدودشده نسبی است و باید با رعایت مبانی اخلاقی و اجتماعی، بهمنظور رفع فاصله اجتماعی و توزیع عادلانه منابع، تنظیم شود.
در اقتصاد اسلامی، ارزشهای مذهبی و اخلاقی، به دلیل تاثیرگذاری مستقیم آنها بر تصمیمگیریهای اقتصادی، بسیار مهم هستند. بهعنوان مثال، در اقتصاد اسلامی، به توانمندیهای اقتصادی زنان و توسعه بخشهای محروم و تنها به دلیل داشتن ارزشهای اخلاقی و مذهبی، توجه بیشتری شده است تا بحث توانایی و فایدهگرایی. در اقتصاد لیبرالی، ارزشهای مهمی وجود دارند که بر تصمیمگیریهای اقتصادی تاثیر میگذارند؛ مانند ارزشهای مربوط به رقابت و بازار، اما این ارزشها در اقتصاد لیبرالی به مراتب کمتر از اقتصاد اسلامی تاثیرگذارند.
در کل، هر دو فرهنگ اقتصادی مختصات خود را دارند و این موضوع به وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هر کشور و منطقه بستگی دارد که در آن فرهنگ اقتصادی به کار میرود و برای رسیدن به توسعه و پیشرفت، باید با توجه به شرایط و وضعیت خاص، بهترین راهبردها و رویکردها را در اقتصاد انتخاب کرد. همانطور که به مزایای اقتصاد اسلامی اشاره شد، این فرهنگ اقتصادی مشکلات خود را نیز دارد. برخی از مشکلات اقتصاد اسلامی عبارتند از:
۱. محدودیتهای شرعی: در اقتصاد اسلامی، برخی از عملیات مالی و اقتصادی ممکن است محدودیتهای شرعی داشته باشند. به عنوان مثال، ربا یا سود به شکلی که در اقتصاد لیبرالی مورد استفاده قرار میگیرد، در اقتصاد اسلامی ممنوع است و به نظر خیلی از صاحبان نظر مانع پیشرفت خواهد شد.
۲. کنترل دولتی بیشتر: در اقتصاد اسلامی، به دلیل اهمیت مفاهیم اخلاقی و مذهبی، دولت نقش بیشتری در کنترل اقتصاد دارد. این مساله ممکن است باعث بروز تداخلات دولتی در عملکرد بازار و موجب ایجاد مشکلاتی برای شرکتهای خصوصی شود.
۳. کمبود نظام بانکی مدرن: اغلب بانکهای اسلامی در کشورهای اسلامی، به دلیل محدودیتهای شرعی، با توجه به اصول اسلامی عمل میکنند. این مساله میتواند به کمبود نظام بانکی مدرن و بروز مشکلاتی برای اقتصاد منجر شود.
۴. کاهش نرخ سرمایهگذاری خارجی: به دلیل برخی از محدودیتهای شرعی، برخی از سرمایهگذاران خارجی ممکن است از سرمایهگذاری در کشورهای اسلامی منصرف شوند که میتواند باعث کاهش نرخ سرمایهگذاری و رشد اقتصادی شود.
در کل، برطرف کردن این مشکلات، نیازمند توسعه و بهبود نظام اقتصادی اسلامی با استفاده از اصول اسلامی مانند نظام حمایت از محیطزیست، کنترل دولتی بر بخشهایی از بازار که تنها به منافع بزرگان منجر میشوند و ارتقای سطح تحصیلات و مهارتهای جامعه است.