ترس بورسیها از ابهامسازان بزرگ
به این ترتیب با توجه به فرآیند کلی علت و معلولی، بازار سرمایه ایران نیز از تاثیرپذیری از سیاستها و عوامل مستثنی نیست. چنین اتفاقی در حالی رخ میدهد که بازار سرمایه ایران، آنچنان که در حال حاضر در بازارهای پیشرفته دنیا ملاحظه میشود، پیشرفت نکرده است و عقبماندگی قابلتوجهی دارد. علاوه بر این، بورس ایران نسبت به دیگر بازارهای مالی جهان عمق کمتری دارد. البته با توجه به اینکه از سال ۱۳۹۹ حضور مردم در این بازار افزایش پیدا کرده و به تبع آن حجم معاملات و گردش پول رشد داشته، در خصوص افزایش سطح آگاهی و سرمایهگذاری مردم در بازار سهام کوتاهیهایی شده و حضور مردم نیز نتوانسته است آنطور که انتظار میرفت، تاثیر مثبت چشمگیری بر روند بهبود بازار بگذارد. بازار سرمایه ایران نسبت به متغیرهای اقتصادی و غیراقتصادی داخلی و خارجی واکنشهای بیش از اندازه از خود به نمایش میگذارد. همین موضوع نیز باعث شده است تا شاهد بروز برخی رفتارهای هیجانی در بازار، چه در بخش سرمایهگذاری و چه در بخش فروش آنها و حتی رفتارهای احساسی سرمایهگذاران خرد باشیم.
با توجه به این موارد، عواملی طی مدت سالهای اخیر بر بازار موثر بوده که باعث افزایش رفتار هیجانی و ترس و احتیاط در سرمایهگذاری شده است که میتوان به نوسانات نرخ ارز در داخل کشور اشاره کرد. همین عامل خود بهتنهایی بر بسیاری از تصمیمات همچون جابهجایی سرمایهگذاران در بازارهای موازی و در نهایت خروج پول از بورس منتهی شده است. علاوه بر این، دور جدید مذاکرات و نزدیکشدن به امضای برجام و در نهایت طولانی شدن آن و به درازا کشیده شدن نتایج آن که انتظار سرمایهگذاران را به فضای ناامیدکننده مهآلود هدایت کرده بود، با انتشار اخبار عدماحیای برجام و سکتههای مستمر در روند مذاکرات، باعث شد نرخ ارز تغییرات فاحشی داشته باشد و بیاعتمادی در بازار تقویت شود. با توجه به اینکه دولت در تلاش برای حفظ نرخ ارز در سطوح پایین برای کالاهای اساسی یا به عبارتی ارائه یارانه به آنهاست، این امر باعث شد بخش بزرگی از سهامداران از شرکتهای سهامی خارج شوند و بخش اندکی از این یارانهها به مردم تعلق گیرد و بخش بیشتر آن به جیب دلالان و واسطهگران برود.
طی سالهای گذشته تاکنون شاهد بودهایم که نرخ ارز و تصمیمات دولت در جهت تسهیل فرآیند ارزی یکپارچه برای شرکتها به این صورت بوده که نرخ ارز دستوری را در بازارها به فروش برسانند. این امر باعث شده است تا سرمایهگذاران در خرید سهام با تردید مواجه شوند. موضوع دیگری که موجب احتیاط سرمایهگذاران شده، دخالت دولت در قیمتگذاری محصولات و مواد اولیه شرکتهایی است که سهامشان در بورس معامله میشود. قیمتگذاری دستوری چشمانداز سرمایهگذاری را بهشدت تیره و تار میکند؛ زیرا با وجود سیاست قیمتگذاری دستوری هر لحظه ممکن است تغییرات بزرگی در قیمت سهام شرکتهای بورسی ایجاد شود و سرمایهگذاران و سهامداران را با ابهام و ترس روبهرو کند. این امر در نهایت موجب زیان انباشته بزرگ شرکتها بهخصوص خودروسازها و شرکتهای بزرگ فولادی میشود و در آینده تبعات سنگینی، هم برای شرکت و هم برای دولت و سیاستهای پولی و مالی دارد.
مورد دیگری که اعتماد و نگاه سرمایهگذاران را به بورس تحت تاثیر قرار میدهد، سیاستها و برنامههای پولی و مالی بانکمرکزی ایران است. در دنیا بانکهای مرکزی به نوعی با نهاد ناظر بازار سرمایه کاملا انسجام دارند و بین آنها هماهنگی وجود دارد و تصمیماتی که در این زمینه اتخاذ میشود همه جنبههای بازارهای مالی را بهصورت یکپارچه و منسجم ارزیابی میکند. در بازار سرمایه ایران بانکمرکزی سیاستهایی را چه در حوزه پول و چه در حوزه اوراق بدهی اتخاذ میکند که همین امر بهطور مستقیم بر بازار سرمایه تاثیرگذار است. افزایش نرخ بهره در بازار پول باعث میشود که حجم سرمایهگذاریها کاهش پیدا کند؛ زیرا افزایش نرخ بهره تقاضای سپردهگذاری را افزایش میدهد و از طرف دیگر حجم سرمایهگذاریها را در بازارهایی همچون بورس کاهش میدهد.
این امر در اقتصادهای توسعهیافته موجب کاهش قیمت کامودیتیها میشود و بازار ایران نیز به نوعی تحتتاثیر نرخ سود بانکی قرار میگیرد، بهطوری که زمانی که افزایش نرخ اتفاق میافتد، عمدتا برای کاهش حجم تقاضای کالا از سمت مردم و کاهش تورم صورت میگیرد و افزایش نرخ سود بانکی باعث میشود جذابیت سهام برای مردم کاهش یابد و مردم اقبالشان را از بازار سهام به سمت سپردههای بانکی منتقل کنند. بنابراین نرخ سود بانکی یا نرخ بهره میتواند یکی از دلایل کاهش جذابیت بورس در کوتاهمدت به حساب آید و حضور سرمایهگذاران را تا حدودی کاهش دهد. مورد دیگری که بر سرمایهگذاری در بازار سرمایه موثر است و به نوعی ریسک سرمایهگذاری را افزایش میدهد، مباحث مرتبط با بودجه دولت و قوانین و مقرراتی است که دولت و مجلس تصویب میکنند، به طوری که مواردی در این دو مورد وجود دارد و به تصویب میرسد که بهشدت بر شرکتهای بورسی تاثیر میگذارد.
بحثهایی همچون نرخ خوراک شرکتهای پالایشی، نرخ سوخت شرکتهای فولادی و سنگآهنی و پتروشیمی، نرخ عوارض گمرکی (صادرات و واردات) و مباحث مربوط به حق مالکانه دولت مربوط به شرکتهای سنگآهنی و همچنین مواردی که مربوط به کالاهایی همچون کود شیمیایی کشاورزان و امثال این موضوعات و همینطور حجم اوراق قابل انتشار دولتی در بازار سرمایه است، به نوعی باعث ابهام در بورس میشود. اگر دولت و مجلس بدون بررسی این موضوعات قوانینی را وضع کنند که بر اثر آن سود سهامداران یا شرکتهای پذیرفتهشده در بازار سهام کاهش پیدا کند، طبیعتا از جذابیت سرمایهگذاری در بورس کاسته میشود.
با توجه به موارد ذکرشده، راهکاری که برای بهبود سرمایهگذاری در بورس میتوان ارائه کرد این است که این قبیل موضوعات مانند نرخ سوخت و خوراک و هزینههای انرژی به صورت فرمولهای بلندمدت و برمبنای قیمتهای جهانی تنظیم شوند تا سرمایهگذاران بتوانند با ابهام کمتری سود و زیان خود را برآورد کنند. بنابراین بودجه سالانه یکی از مباحث ابهامبرانگیز بازار سرمایه ایران به حساب میآید. موضوعات دیگری نیز که جنبه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارند به نوبه خود بر روند احساسات فعالان بورسی تاثیرگذار هستند. بازار سهام بازاری است که باید در شرایط باثبات و آرام و به دور از هرجومرج قرار گیرد و حرکت کند و هر موضوعی که قطار بورس را از ریل خود خارج کند، بر ابهامات سرمایهگذاران میافزاید.