مالیه عمومی در چین جدید
با این حال در کوتاهمدت اگر مشکلات مالی در برخی از مناطق به وجود بیاید و تاثیر آن به سایر نقاط کشور سرایت کند، یا اگر تاثیر آن اصلاحات متوقف شود و حل مشکلات به تاخیر افتد، دیر یا زود یک بحران جدی رخ خواهد داد. برای جلوگیری از چنین وضعیتی، چین باید بر انبوهی از چالشها غلبه کند، از جمله اصلاحات مالیاتی و سیستم مالی، توسعه قوانین و مقررات مربوط به سیاستهای مالی محلی، مدیریت مالی مناسب بر اساس آن و تخصیص مناسب اختیارات اداری، عواید و مسوولیتها بین دولت مرکزی و محلی. اینها چالشهایی هستند که با شرایط فعلی به هیچوجه نمیتوان از آنها عبور کرد.
دولت به دنبال دستیابی به هدف خود یعنی انجام تعدیل ساختاری اقتصادی و اصلاح وظایف دولت است، بنابراین اقدامات برای غلبه بر آنها نباید به تعویق افتد. در میان مشاهده نشانههای رو به افزایش کندی رشد اقتصاد، سیاستهای مالی نقش مهمی را ایفا میکند و زمان باقیمانده برای اصلاحات محدود است. از زمان آغاز به کار دولت جدید، چین به سیاستهای مالی مثبت خود ادامه داده است، اما موضع محافظهکارانهای در قبال پروژههای عمومی گسترده اتخاذ کرده است. مشکلات ظرفیت تولید بیش از حد بزرگ شده و مشکلات جدی بازار املاک و مستغلات شرایط فعلی چین را به خوبی توضیح میدهد.
برخلاف وضعیت مالی دولت ملی چین، وضعیت بدهی دولتهای محلی همیشه مبهم بوده و سلامت مالی آنها اغلب نگرانیهایی را ایجاد کرده و به ویژه ترس از تبعات اوجگیری بدهی محلی با افزایش میزان انتشار اوراق قرضه را جدی ساخته است. برای دستیابی به سلامت مالی و روشن شدن نقش دولت در اجرای مستمر، منابع مالی و اصلاح نظام مالیاتی ضروری است. در چین، ساختار مالیات عمدتا تحت سلطه مالیات غیرمستقیم است. اگرچه به چالشهای پیرامون وضعیت مالی بارها اشاره شده است، به نظر میرسد سرعت برای تحقق اصلاحات اساسی بسیار کند است. اجبار اصلاحات مالیاتی و مالی همیشه باعث تضاد با منافع شخصی میشود.
در حالی که تقویت مالیاتستانی اجباری از شرکتها اغلب با مقاومت شرکتهای دولتی مواجه میشود، سازماندهی و تقویت مالیات بر درآمد افراد ممکن است باعث نارضایتی افراد کمدرآمد و مخالفت افراد پردرآمد شود. علاوه بر این، اگر اصلاحات متمرکز بر تواناییهای مالی شود، مخالفت دولتهای محلی قویتر خواهد شد. سوال بزرگ این است که آیا میتوان اصلاحات را با سرکوب این منافع مختلف و نیروهای مقاومت ارتقا داد؟ به عبارت دیگر، اینکه آیا اصلاحات مالیاتی و مالی میتواند بهطور کامل اجرا شود یا خیر محل سوال است؟
علاوه بر این، از آنجاکه کاهش مالیات بر درآمد شرکتها برای شرکتهای کوچک بهطور همزمان اجرا میشود، فشار مالی بیشتر خواهد شد. مشکل این است که اجرای این سیاستها، سیاستهای دولت را متزلزل میکند که بزرگترین هدف آن تغییر مدل توسعه اقتصادی است. سیاست اصلی در آغاز دولت کنونی این بود که تعدیل ساختار اقتصادی را بهطور کامل ترویج کند و در عین حال سطح معینی از کندی اقتصادی را قربانی کند.
اگر دولت از روشهای سنتی برای اجرای اقدامات تشویقی برای حمایت از رکود اقتصادی استفاده کند، میتواند آسیب جدی به اقتصاد چین وارد کند. تصمیمی که در کنگره حزب اتخاذ شد مبنی بر اینکه بازار نقشی قطعی در تخصیص منابع ایفا کند، نوید یک تحول بزرگ در سیستم اقتصادی چین را میدهد. اما برای این منظور، بازنگری در عملکرد دولت، ایجاد یک نظام اقتصادی مبتنی بر عملکرد بازار، ایجاد نهادها و سیاستها و اجرای مناسب دولت ضروری است. قبل از دگرگونی کارکرد دولت، لازم است نقش دولت و بازار روشن و بخش عمومی بازآرایی شود و اصلاحات نظارتی جای مداخله را برای ایجاد یک دولت کارآمد بگیرد.