نسخه سینما پیچیده شده؟
اما واقعیت این است که سینمای ایران حالا نزدیک به سهسال است دیگر حال خوشی ندارد. این رکود که کمکم راه سقوط را در پیش گرفته، از سال ۱۳۹۸ شروع شد. بیماری کرونا اولین ضربه مهلک را به سینما زد و به مدت دوسال تقریبا رفتن به سینما به امری محال تبدیل شد. تدبیر اکرانهای آنلاین در پردیسهای پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی هم دردی را دوا نکرد. این بود که بیشتر سینماگران ریسک اکران آثارشان را نمیپذیرفتند و حتی بسیاری کوچ به شبکه نمایش خانگی و ساخت سریال را بر فیلمسازی ترجیح دادند. این روند تا ابتدای امسال، یعنی فروردین ۱۴۰۱ و واکسینهشدن مردم، ادامه داشت. مدتی پس از فروکشکردن کرونا، اوضاع سینما به سمت بهبود میرفت که با افزایش قیمت بلیت و رسیدن آن به ۴۵هزار تومان، دوباره پای قشر بزرگی از جامعه از سینماها بریده شد.
اکران آثار کمدی، نیمبها کردن بلیت سینماها به مدت محدود، وسوسهکردن تهیهکنندگان با پخش تیزر رایگان و... هیچیک تا پایان تابستان نتوانست وضعیت سینمای ایران را بهبود ببخشد. ماجراهایی که از پایان شهریور در کشور به راه افتاد، اعتراضات و اعتصابات، همه یکی از پس از دیگری به سینما و حتی به نمایش خانگی ضربه وارد کردند و با توجه به آمار موجود، عملا سینماها دیگر متقاضی ندارند و میزان فروش فیلمها به طرز وحشتناکی سقوط کرده است. حتی فیلمی مانند «بخارست» که کمدی پربازیگر است، پس از ۲۰روز تنها ۵میلیارد تومان فروش داشته است.
۲. از ابتدای سال بارها مدیران سینمایی با توجه به اوضاع پیشآمده مصاحبههایی داشتند و وعده و عیدهایی دادهاند. با نزدیکشدن به انتهای پاییز و با گذشت ۹ماه از سال ۱۴۰۱ و عدمبهبود شرایط، قصد داشتم با برخی از سینماداران، توزیعکنندگان فیلم و حتی تهیهکنندههای باسابقه بهعنوان متخصصان این موضوع گفتوگو کنم تا شاید از میان حرفهای آنها، راه برونرفت از این شرایط و بهبود اوضاع سینما مشخص شود. اما در کمال تعجب تقریبا هیچیک از افرادی که با آنها تماس گرفتم، تمایلی به همراهی نداشتند و هرکدام موضوعی را بهانه کردند یا شرایط را برای توضیح درباره این مساله مناسب نمیدانستند. اول از همه با علی سرتیپی، از توزیعکنندگان و پخشکنندگان بزرگ سینما تماس گرفتم، اما با وجود ارائه توضیحات، او تماس را بیپاسخ گذاشت.
بعد از آن با امیرشهاب رضویان، مدیر پردیس سینمایی کوروش و حبیب اسماعیلی از دیگر پخشکنندگان سینما، تماس گرفتم که هر دو با اعلام حضور در جلسه کاری، صحبت درباره این موضوع را قبول نکردند و آن را به روز دیگری موکول کردند. غلامرضا موسوی هم بهعنوان تهیهکننده باسابقه و مشهور سینما، ترجیح داد درباره این موضوع حرف نزند و آن را به پخشکنندگان فیلم محول کند. افرادی مثل محمدرضا تختکشیان هم که این روزها برای حضور در جشنواره فیلم فجر فرم پر کردهاند با گفتن اینکه معمولا مصاحبه نمیکنند درباره این موضوع حرف نزدند. در این میان البته سجاد نوروزی مدیر پردیس آزادی هم بود که در چندماه اخیر بارها درباره مشکلات گیشه و رکود و سقوط سینما با خبرگزاریهای مختلف حرف زده بود، با اشاره به مصاحبههای گذشته گفت که دیگر حرفی برای گفتن ندارد.
۳. با توجه به سکوت مدیران سینمایی و پخشکنندهها و تهیهکنندگان در این برهه حساس برای سینمای ایران و از سوی دیگر نزدیکشدن به مقدمات برگزاری جشنواره فیلم فجر، نمیتوان چندان آینده روشنی حداقل در سالجاری برای سینمای ایران متصور بود؛ سینمایی که گیشهاش قربانی بزرگ مشکلات اقتصادی و اجتماعی شده است.