لزوم بهکارگیری تامین مالی نوین
پرواضح است که سرمایهگذاری خارجی، بهخصوص در کشورهای در حال توسعه، از عوامل مهم رشد پایدار اقتصادی است؛ اما در شرایط فعلی که سایه تحریمها بر سر اقتصاد ایران ماندگار است، تامین مالی داخلی اهمیتی دوچندان یافته است. طبق مطالعات دودهه اخیر، کشورهای پیشرفته با استفاده از حداکثر ظرفیت بازارهای مالی به بسیاری از اهداف اقتصادی خود رسیدند و به متغیرهای پولی و مالی خود ثبات مثالزدنی بخشیدند. از این رو اخیرا توجه بسیاری از اقتصاددانان و مسوولان داخلی به این حوزه بیش از پیش جذب شده است. برای مثال، در شرایطی که پاندمی کرونا بازار کار و بخش واقعی اقتصاد را فلج کرد، با سیاست انبساطی و پولپاشی بازارها را از رکود نجات دادند و به تبع آن سیاستها که تورم، برخاسته از آنهاست، با ابزار نرخ بهره به جنگ با تورم شتافتند و موفق به شروع روند نزولی رشد شاخص قیمتی مصرفکننده طبق دادههای تقویم اقتصادی در اکتبر ۲۰۲۲ شدند.
از طرف دیگر، براساس گزارش بانکجهانی، کشورهای در حال توسعه برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار تا آخر سال ۲۰۳۰ میلادی نیازمند ۴هزار میلیارد دلار سرمایهگذاری سالانه هستند که این مهم جز با بهرهگیری از ظرفیتهای داخلی محقق نخواهد شد. در بازارهای مالی ایران، نقش بازار پول بسیار پررنگتر از بازار سرمایه است و بسیاری از مشکلات اقتصادی در بهرهوری غلط و روشهای منسوخ تامین مالی از بازار پول و مغفولماندن ظرفیتهای بورس در بازار ریشه دارد که زیان انباشته چندهزار میلیارد تومانی بانکهای دولتی گواهی بر این ادعاست. در حال حاضر، چند شریان برای تامین مالی بنگاههای اقتصادی از بستر بازار سرمایه ایران وجود دارد که میتوان با کاهش الزامات غیرمنطقی و بازنگری کلی در مقررات و شرایط سختگیرانه و فرصتکش به بخش واقعی اقتصاد کمک کرد.
اولین موردی که در بازار سرمایه برای تامین مالی بنگاهها در ذهن نقش میبندد، عرضه اولیه عمومی سهام (IPO) است. بازار اولیه که در آن عرضه اولیه صورت میگیرد، در صورتی پویا خواهد بود که دارای بازار ثانویهای با ارزش معاملات قابلتوجه، غیردستوری و مبتنی بر بازار آزاد با وجود حداقل محدودیتهای ریزساختاری مانند دامنه نوسان و حجم مبنا باشد که در این مورد فاصله بازار سرمایه ایران با بورسهای پیشرفته فاحش است.
یکی از چالشهای مهم در عرضه اولیه صرفا پذیرش شرکتهای بزرگ و باسابقه است، در حالی که در کشورهای پیشرفته از این فرصت برای تامین مالی شرکتهای کوچک و متوسط (SME) که نسبت به شرکتهای بزرگ و به بلوغ رسیده پرریسکتر و طبیعتا پرپتانسیلتر هستند استفاده میشود. در فرابورس ایران بازاری به این شرکتها تخصیص داده شد؛ اما به دلیل فقدان حجم معاملات کافی و محدودیتهای معاملاتی متعدد از این بازار استقبال نشد که با تجدیدنظر و واکاوی کارشناسیشده میتوان از این ظرفیت بهره جست. ابزار دیگری که در بازار سرمایه میتواند به کمک بخش واقعی اقتصاد بیاید، صندوقهای پروژه برای تامین مالی پروژههای تولید از بدو چرخه عمر بنگاه اقتصادی با حدود ۲۰ تا ۳۰درصد پیشرفت است. این صندوق دارای مزایایی همچون تامین مالی شرکتهایی که قابلیت پذیرش در بورس ندارند، دسترسی به سرمایه در زمان کم نسبت به پذیرش شرکتها در بورس و عدمنیاز به طی شدن مراحل افزایش سرمایه است.
با وجود اساسنامه و امیدنامه مصوب صندوقهای پروژه توسط سازمان بورس و ابلاغ آن در سال ۱۳۹۵، به دلیل مالیات نقل و انتقال شرکت پروژه به صندوق که بعضا برای پروژههای بزرگ به افزایش ۲ تا ۳درصدی نرخ تامین مالی منجر میشود، از این صندوق استقبال نشده است.
مورد دیگری که در بازار سرمایه پتانسیل تامین مالی وجود دارد، استفاده از ابزارهای بدهی است. تامین مالی از محل بدهی، عموما از طریق تسهیلات مالی انجام میشد که دارای نرخ تامین مالی بهشدت بالایی است و برای بسیاری از بنگاهها توجیه اقتصادی ندارد. با توسعه اوراق بدهی در بازار سرمایه که در ادبیات مالی اوراق بدهی شرکتی (Corporate Bonds) نامیده میشوند، در سالهای اخیر توسعه قابلتوجهی داشته و با متنوعسازی عقود قرارداد و انتشار اوراق مبتنی بر رتبه اعتباری شرکتها در ابتدای مسیر توسعه این ابزار قرار دارند. با توجه به وجود مسائل فقهی، اوراق مذکور پیچیدگیهای خاص خود را دارند که بعضا موجب افزایش زمان تامین مالی و هزینههای انتشار آنها خواهد شد.
بهطور کلی وجود بوروکراسیهای زیاد در فرآیند تامین مالی از بخش بازار سرمایه و ماهیت اقتصادی دستوری که موجب عدمپویایی بخش خصوصی اقتصاد میشود، از مهمترین عوامل عدمایفای نقش بازار سرمایه در بخش واقعی اقتصاد است. قابل ذکر است که بخشی از تامین مالی به صورت سرمایهای و بخشی دیگر به صورت بدهی در ساختار تامین مالی بازار سرمایه منفک هستند، در حالی که بسیاری از پروژهها و بنگاهها بهطور همزمان به هر دو نوع تامین مالی نیاز دارند که باید از سازمانها و نهادهای جدا تامین مالی رخ دهد؛ روندی که موجب فزونی پیچیدگی آن خواهد شد.
شاید نتوان در کوتاهمدت برای اقتصاد دستوری فعلی که خاستگاه بسیاری از مشکلات فعلی است و دهها سال قدمت دارد و بازار سرمایه هم از این محل آسیب خورده، نسخه خاص و کوتاهمدتی پیچید؛ اما لازم به ذکر است که در بخش تامین مالی در بازار سرمایه با کاهش بوروکراسیهای منسوخ و آشنایی بنگاههای اقتصادی با روشهای تامین مالی میتوان بیش از پیش از پتانسیل بازار سرمایه برای هدایت نقدینگی به بخش واقعی اقتصاد مانند کشورهای توسعهیافته بهره برد.