جنگ سرد؛ جنگ داغ
تا یکدهه پیش، تعداد آمریکاییهایی که نسبت به چین دیدگاه مثبت داشتند، کمی بیش از تعداد آمریکاییهایی بود که نظر منفی نسبت به چین داشتند. اما بنا به گزارش موسسه تحقیقاتی پیو، امروزه ۸۲درصد مردم آمریکا نگاه منفی به چین دارند و دیدگاه تنها ۱۶درصد آنها به چین مثبت است. نکته دیگر این است که در نظرسنجی موسسه تحقیقات آسیا مستقر در اروپا، ۶۰درصد مردم چین نسبت به آمریکا نگاه منفی دارند. در سال ۲۰۰۱ چین به عضویت سازمان تجارت جهانی درآمد. در آن زمان، بیل کلینتون این رویداد را مهمترین فرصت از دهه ۱۹۷۰ برای ایجاد تغییرات مثبت در چین توصیف کرد. امروزه با توجه به اینکه شیجینپینگ قدرت خود را در چین مستحکمتر کرده است، بحث درباره تغییر رویههای تجاری چین امیدی بیپایه و اساس به نظر میرسد. بایدن از «رقابت شدید» آمریکا و چین سخن گفته و نگرانی درباره رخدادن جنگ بین دو کشور شدت پیدا کرده است.
با آنکه جنگ سرد از پیش شروع شده است، لزومی ندارد به جنگی داغ تبدیل شود. واقعیت این است که ظهور قدرت جدید و به خطر افتادن جایگاه آمریکا لزوما نباید به جنگ تبدیل شود. گراهام آلیسون، استاد دانشگاه هاروارد در تحقیقات خود به این نکته پی برد که در ۵۰۰سال گذشته در ۱۶مورد، ظهور قدرتی بزرگ، جایگاه قدرت وقت را تهدید کرده و در ۱۲مورد، آن رقابتها به جنگ منجر شده است. معتقدم اکنون لزوما نباید چنین رویدادی بین آمریکا و چین رخ دهد.
در چهار مورد از ۱۶مورد یادشده، بین قدرت نوظهور و قدرت مستقر جنگی رخ نداد. اکنون در عصر سلاحهای هستهای تنها یک مورد وجود داشته که در آن دوقدرت بزرگ در مقابل هم قرار گرفتند و آن یک مورد، رویارویی شوروی سابق و آمریکا بود که به جنگ منجر نشد. هدف ما امروزه باید مدیریت جنگ سرد جدید، درست مانند مدیریت جنگ سرد پیشین باشد. به همین منظور باید به دنبال آشتی و تنشزدایی باشیم و تلاش کنیم رویاروییهای پرریسک نظیر بحران موشکی کوبا رخ ندهد. در استراتژی امنیت ملی بایدن، بر موضوع رقابت با چین و همزمان همکاری با این کشور در حوزههایی نظیر مقابله با گرمشدن کرهزمین و همهگیری کرونا تاکید شده است.
اما در دورانی که احساسات ضدچینی در آمریکا در حال شدت پیدا کردن است و دو حزب بر سر داشتن رویکرد سختتر در قبال چین در رقابت با هم هستند، عمل به آنچه در استراتژی امنیت ملی دولت آمده، آسان نیست و برای برخی جمهوریخواهان مقابله با چین اغلب جنبه نژادپرستانه به خود میگیرد. هفته پیش، دانیل مککارتی، نامزد پیشین حزب جمهوریخواه برای تصاحب کرسی سنا در ایالت آریزونا گفت: «پیروزی کیمبرلی ایی، آمریکایی چینیتبار که نامزد حزب جمهوریخواه برای پست ایالتی بود، نشان میدهد که چین انتخابات ما را کنترل میکند.» متاسفانه ترامپ که وزیر راه دولت خود یعنی الن چائو را با عبارتهاینژادپرستانه مورد استهزا قرار میداد، دیدگاههای بسیار ناخوشایند را تقویت میکرد.
تحقیقات پیشین جمهوریخواهان مجلس نمایندگان درباره هانتر بایدن به انتشار چنین دیدگاههایی کمک میکند. این تحقیقات سعی میکند بایدن را آلت دست پکن معرفی کند؛ درست همانطور که در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ بسیاری از جمهوریخواهان تلاش کردند دموکراتها را که در قدرت بودند، آلت دست کرملین معرفی کنند. چند دهه پیش هراس درباره مورد حمله واقع شدن سبب شد تا جان اف کندی و لیندون جانسون بر شدت دخالت آمریکا در ویتنام بیفزایند و زیان زیادی برای آمریکا به وجود آید. آن حادثه باید هشداری درباره خطرات از کنترل خارج شدن احساسات پارانویایی ضدکمونیستی باشد.
ما برای متنفر بودن از رژیم چین و هراس درباره تلاشهای این کشور برای سلطه بر شرق آسیا دلایل منطقی داریم؛ اما میتوانیم با پکن همکاری کنیم. برای مثال بسیار جالب توجه بود که در دیدار دو رئیسجمهور در بالی اندونزی، هر دو با استفاده یا تهدید به استفاده از سلاح هستهای در اوکراین تاکید کردند. چین همچنین از موافقان بیانیه نشست گروه ۲۰ بود که در آن آمده است: «اکثر اعضا بهشدت جنگ در اوکراین را محکوم میکنند.» اینها موفقیتهای بزرگ دیپلماتیک هستند که بر انزوای روسیه میافزایند. بدونشک در بسیاری از مسائل دیگر، بایدن و شی دیدگاههای مشابه ندارند؛ اما این نشاندهنده لزوم دیپلماسی بیشتر است، نه دیپلماسی کمتر.
رایان هاس، متخصص چین در موسسه بروکینگز میگوید: «همانطور که در گذشته تصور اینکه تجارت فراگیرتر حرکت چین به سمت دموکراسی را سرعت میبخشد اشتباه بود، امروزه هم فرض اینکه رویکرد تند و خشن در قبال چین سبب تغییر رفتار این کشور و سازگار شدن آن با خواست ما میشود اشتباه است. آمریکا نتوانسته است کوبا را به زانو درآورد، بنابراین نباید انتظار داشت بتواند خواستههای خود را به چین تحمیل کند. در مدیریت روابط جایگزینی برای دیپلماسی وجود ندارد. آنچه بایدن در بالی انجام داد همین بود. او تلاش کرد خطرات حاصل از شدتیافتن تنش در روابط آمریکا و چین را محدود کند و از او به خاطر این تلاش باید تشکر کرد؛ نه انتقاد.»