سیگنال اشتباه
این مذاکرات در چارچوب پیمان جهانی منع گسترش سلاحهای هستهای و برای کسب اطمینان از عدمتولید و توسعه سلاحهای هستهای، در عین برخورداری از حق غنیسازی صلحآمیز سوخت هستهای و برای اهداف غیرنظامی شروع شده بود؛ اما انتظارات اقتصادی از برجام، ناکارآیی مدیریت اقتصادی در نظمدادن و ثباتبخشیدن به اقتصاد کلان ایران و مقابله با فساد را تا حدی زیادی به عاملی حاشیهای تبدیل کرد. این یادداشت شرح میدهد که توافق برجام در نزد طرفین غربی (اتحادیه اروپا و آمریکا) موضوعی امنیتی بوده و ایجاد انتظار اقتصادی از آن براساس تاکید بر کاهش تحریمها و حمله به خود برجام انجام شده، در حالی که مطالبه عمومی برای موضوعی بههماناندازه مهم و حیاتی، یعنی افایتیاف را کمرنگ کرده است.
تفاوت در سیگنالها تا دیدگاهها
در فضای سیاست باید بین تحلیل، دیدگاه، موضع، سیگنال و خبر تفاوت قائل شد. تحلیل به دنبال ایجاد ارتباط بین عوامل و متغیرهای موثر بر یکپدیده یا موضوع است؛ دیدگاه صرفا نظر شخصی است که شاید تحلیلی نباشد و بیشتر بر مبنای برداشتهای شهودی یا مشاهدات غیرروشمند شکل میگیرد؛ موضع، نسبت فرد یا سازمان را در زمینه یک موضوع یا پدیده نشان میدهد که میتواند پشتیبانی، تایید، رد یا بیطرفی باشد؛ خبر انتقال اطلاعات مربوط به یکموضوع یا پدیده است؛ سیگنال هم آمیختهای از برخی از این موارد (بهخصوص خبر و تحلیل) است که با هدف تحریک کنش یا واکنشی خاص در گروه، سازمان یا کشوری خاص ارسال میشود.
به طور کلی، تحریمهای آمریکا علیه ایران به تحریمهای اقتصادی، تجاری، علمی و نظامی علیه ایران که از سوی دولت ایالاتمتحده یا به درخواست این کشور و از طریق شورای امنیت سازمان ملل اعمال شده است اشاره دارد. وزارت خزانهداری آمریکا، یکی از محورهای اصلی تعیین و اجرای این تحریمها بوده است. در سپتامبر ۲۰۰۶، دولت ایالاتمتحده، بانک صادرات ایران را تحریم و آن را از انجام معامله با موسسات مالی آمریکایی، هرچند به صورت غیرمستقیم، منع کرد. استوارت لوی، معاون وزارت خزانهداری، اعلام کرد که بانکصادرات به بهانه انتقال وجوه به گروههای خاصی از جمله حزبالله لبنان، مشمول این تحریم شده است. تحریمهای وزارت خزانهداری دو فهرست اصلی SDN و تلفیقی دارد. مهمترین سرفصلهای تحریمی این وزارتخانه در قالب این دو عنوان است؛ طبق دستور اجرایی ۱۳۶۰۸ فهرست تلفیقی، انجام معاملات معین و ورود افراد مظنون از ایران و سوریه به ایالاتمتحده ممنوع شده است. این افراد و موسسات، شامل موسسات و افراد ناقض تحریمهای ایالاتمتحده درباره سوریه و ایران از جمله تحریمهای ضدتروریسم یا اشخاص درگیر در مبادلات مالی و اقتصادی خاص با سوریه و ایران بودند.
ماهیت مذاکرات برجام، قطعنامهها و تحریمهای پیشابرجام نشان داد که کشورهای غربی درگیر، نسبت به برجام دیدگاهی امنیتی دارند و بهویژه نقش طرف اروپایی به مثابه ناظم بازی مذاکره، این موضوع را منعکس میسازد. خواه در مذاکرات پیشابرجامی و خواه در مذاکرات پسابرجامی برای احیای برجام، این نقش پررنگ بود. به دلیل اینکه این امکان وجود داشت که بازی چانهزنی و مذاکره بخواهد از شکل غیرهمکارانه، به مدل همکارانه و مبتنی بر ایفای نقش اتحادیه اروپا بهعنوان ناظم بازی تبدیل شود، لازم بود تا هسته خواستههای گروههای طرف مذاکره مدنظر قرار گیرد. هسته جایی است که داخل محدوده ارزشهای ائتلاف بین هرجفت از این سهگروه (ایران، آمریکا و اتحادیه اروپا)، قرار میگیرد.
در طول مذاکرات برجام، دیدگاه کاملا امنیتی در طرف غربی وجود داشت: در رابطه ایران-اروپا، کاهش تعداد مهاجران (جاری و آتی) به اتحادیه اروپا برای طرف اروپایی و افزایش مبادلات تجاری برای طرف ایرانی، عناصر اصلی ارزش در مذاکره بودند. در این زمینه، کران پایین برای ایران، تحقق سازوکار اینستکس بود که در عمل محقق نشد؛ در رابطه اروپا-آمریکا، لغو جنگ تجاری بین آمریکا و اروپا در دوران ریاستجمهوری ترامپ، افزایش مبادلات فنی، تجاری و مالی، ارکان اصلی ارزش بود و در رابطه ایران-آمریکا، لغو تحریمهای بینالمللی و امکان فروش نفت (از دید ایران)، کاهش تعارض بین ایران و کشورهای همپیمان آمریکا در منطقه (کشورهای GCC و اسرائیل از دید آمریکا)، عناصر اصلی ارزش را تشکیل میدادند. کران پایین ایران در این زمینه، لغو تحریمهای هستهای و کران پایین ایالاتمتحده، کاهش تعارض و تقابل بین GCC و ایران است.
در چنین بستری، تنها تفاوت در سیگنالهای ارسالی از طرف دولتها برای شهروندان کشورهایشان متفاوت میشود. بهخصوص در ایران، گروههای تندرو بیشتر این سینگال را به شهروندان گسیل میکردند که مذاکرات، ماهیت اقتصادی دارد و باید از آنها فایده اقتصادی حاصل شود، در حالی که در عمل، تحریمهای بینالمللی بهعنوان مکانیزمی برای افزایش هزینه ادامه روندهای خاص از سوی کشورها یا سازمانها اعمال میشوند تا موجودیت هدف را در مسیر معینی قرار داده یا آن را از ادامه مسیر معین بازدارند. تحریمهای بینالمللی معطوف به برنامه هستهای ایران نیز با هدف کنترل این برنامه طراحی شده و به اجرا درآمدهاند. به همین دلیل بود که در مردادماه ۱۳۸۵ خورشیدی، در پی ارجاع گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شورای امنیت به علت وجود ابهام و نگرانی از فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی ایران، اولین قطعنامه سازمان ملل صادر شد.
حتی در مسیر پیشبرد برجام یا احیای برجام نیز آنچه در سیگنالهای ارسالی گروههای تندرو پنهان ماند، لزوم توجه به لوایح شفافیت و تصویب آنها بود تا امکان اتصال دوباره ایران به فضای جریان بینالمللی منابع و فرصتها ایجاد شود. بهخصوص در زمینه بانکی و مالی، اروپا بیشتر منتظر تصویب افایتیاف در ایران بود و همکاری در زمینه مالی و سوئیفت را تا حد زیادی به تصویب آن در ایران مشروط کرد. حسن روحانی در تاریخ ۲۹ خرداد سالجاری در نامهای به دبیر شورای نگهبان تصریح کرده بود که برای مقابله با تحریمهای یکجانبه و بهانهجوییهای آمریکا و و حفظ روابط تجاری و بانکی با دیگر کشورها، تصویب لوایح چهارگانه مبارزه با پولشویی ضروری است. حتی دولت پذیرفت تا برنامه ۴۱بندی افایتیاف را به اجرا درآورد و افایتیاف هم به صورت موقت ایران را از لیست سیاه خود تعلیق کند.
در واقع، اهمیت تصویب افایتیاف در ایران پس از اعلام خروج آمریکا از برجام افزایش یافت و اتحادیه اروپا، حفظ برجام و بسته حمایتی برجام برای ایران را به تصویب افایتیاف در ایران مشروط کرده بود. در واقع، سیگنال برجام به مثابه توافق اقتصادی را تندروهای داخلی ارسال کردند تا انتظار شکوفایی اقتصادی پسابرجامی را داشته باشند، در حالی که برجام یکتوافق امنیتی است و تحریمها نیز برای افزایش هزینه رویکرد جاری ایران در برنامه هستهای اعمال شدند؛ اما انتظار اقتصادی موجب شد تا بهانهای برای ناکارآمد نشاندادن برجام ایجاد شود.