کارنامه مردود سازمان بورس

اول اینکه دولت به علت کسری بودجه که حاصل عدم‌دستیابی به درآمدهای نفتی و مالیاتی مورد انتظار در سال‌جاری بوده، بارها به صدور اوراق مبادرت کرده است تا کسری بودجه خود را جبران کند. هرچند دولت در سخن، موضوع کسری بودجه را رد می‌کند؛ اما رفتار این نهاد در صدور اوراق حاکی از کاهش درآمد و افزایش هزینه‌هاست. این امر جریان نقدینگی را به سوی خود جذب می‌کند و از آنجا که نقدشوندگی بازارسرمایه و جابه‌جایی آن از سایر بازار‌های مالی بیشتر است، اولین حوزه‌ای که در این خصوص متحمل ضرر می‌شود، بازار سرمایه خواهد بود.

نرخ خوراک‌ها، حامل‌های انرژی و سایر هزینه‌ها: شرکت‌های بورسی در سردرگمی به سر می‌برند و در گزارش با وجود افزایش میزان فروش شرکت‌ها کاهش سوددهی را شاهد هستیم که علت آن بالا رفتن هزینه‌های تولید است؛ ازجمله در تهیه خوراک، بحث انرژی و هزینه‌های منابع انسانی. این موضوع در کنار بحران انرژی در تابستان و زمستان در زمینه تامین برق و گاز‌ نیز نفس شرکت‌های تولیدکننده فولاد، پتروشیمی و... را بریده است و نمی‌توان جذابیت گذشته را در صورت‌های مالی مشاهده کرد.

فقدان ‌عملکرد شفاف ارکان بازارهای مالی: از سازمان بورس و ناظران گرفته تا بازارگردانان، رفتار بازارگردانان و حقوقی‌ها از یکسو و عملکرد مبهم ناظران از سوی دیگر، بازار را سردرگم و خسته کرده است که این امر موجب دلسری سهامداران خرد و بی‌اعتمادی به این بازار می‌شود.

مدیریت فعلی سازمان بورس: در حالی که بیش از یک‌سال است بازار حال ناخوشی دارد و کارشناسان بازارسرمایه در مورد آن صحبت کرده‌اند، مدیریت سازمان بورس متاسفانه در این شرایط بحرانی توان و جدیت حمایت از بازار را ندارد. مبحث شخصی در مورد عشقی وجود ندارد، ولی ایشان در بدنه دولت، بانک‌مرکزی و کمیسیون اقتصادی مجلس نتوانسته است از حقوق سازمان بورس دفاع کند. از طرفی هم به دلیل عدم‌ایجاد هماهنگی با شرکت‌ها و حقوقی‌هایی که پول‌های اصلی در اختیار آنهاست، عملا کسی از رئیس سازمان بورس حرف‌شنوی لازم را ندارد و ایشان نیز شخصیت رهبری یک سازمان را از خود نشان نداده است. نوع و زمان‌ عرضه اولیه و پذیره‌نویسی‌هایی که در این دوره صورت گرفت، خود گویای فقدان‌درک مناسب ایشان از رفتار بازار است؛ عرضه‌هایی که گاه در زمان نامناسب شوک منفی به بورس وارد کرده است؛ هرچند شرایط متعدد داخلی و خارجی باعث رکود بازار سرمایه شده است و کنترل اوضاع برای هر شخصی مشکل خواهد بود؛ اما تقریبا بیش از نیمی از فعالان بازار معتقدند که مدیریت فعلی نتوانسته است اقدام مثبتی انجام دهد. پس در اولین فرصت باید جای خود را به نیروی تازه‌نفسی بدهد که کنترل بازار را در دست بگیرد.