انزواشکنی کریدورهای بین‌المللی و اثر آن بر توسعه صنعتی ایران

یکی از جغرافی‌‌‌دانان و ژئوپلیتیسین‌‌‌های معاصر که به برقراری قانون آنتروپی در سیستم‌های جغرافیایی و سیاسی اعتقاد دارد، سائول برنارد کوهن است. از نظر کوهن، کشورهایی که سعی در بسته نگه‌‌‌داشتن سیستم خود داشته و روابط با سایر کشورها را محدود می‌کنند -که از آن به انزوای ژئوپلیتیکی خودخواسته تعبیر می‌شود- با کاهش مستمر منابع طبیعی و انسانی روبه‌رو شده و در نتیجه سطوح بالای آنتروپی را تجربه خواهند کرد. در حالی که سیستم‌های باز از طریق جابه‌جایی ناشی از انسان‌‌‌ها، کالاها، عقاید و اندیشه‌‌‌ها، موجب تجدید نیرو و متعادل‌‌‌شدن انرژی می‌‌‌شوند و همین امر باعث کاهش آنتروپی در آن سیستم‌ها می‌‌‌شود. از این رو، بسیاری از رهبران عالی‌‌‌رتبه جهان، از جمله شی‌‌‌جین‌‌‌پینگ، رئیس‌‌‌جمهور چین معتقدند: «در دوره‌‌‌ای که کشورها به یکدیگر وابسته هستند و تهدیدها بی‌‌‌وقفه در جهان ادامه دارد، هیچ کشوری به‌تنهایی ظرفیت و توان رویارویی با مشکلات جهانی را ندارد»؛ چراکه قطع ارتباط با کشورها، زمینه‌‌‌ساز بروز جنگ است و برای حفظ صلح و جلوگیری از بروز جنگ و درگیری با دیگران، نباید منفعلانه رفتار کرد، بلکه باید با همه کشورها ارتباط برقرار کرد و از این طریق، قوی ماند.جهانی‌شدن که در نقطه مقابل انزوای ژئوپلیتیکی قرار دارد، یکی از راه‌‌‌های کاهش آنتروپی کشورهاست.

توسعه شبکه‌‌‌های ارتباطی فیزیکی، نظیر راه‌‌‌گذرهای حمل‌ونقل زمینی (شامل ریلی و جاده‌‌‌ای)، دریایی و هوایی را می‌‌‌توان جزو مهم‌ترین ابزارهای جهانی‌شدن دانست. امروزه کشورهایی که بتوانند راه‌‌‌گذرهای بین‌المللی مهم‌تر، متنوع‌‌‌تر و بیشتری را از خود عبور دهند، ضمن برخورداری از درآمدهای سرشار و بی‌‌‌وقفه، به دلیل وابسته‌کردن سایر کشورهای همسایه، همجوار و قدرت‌‌‌های جهانی به خود، از وزن و جایگاه ژئوپلیتیکی بالاتری نیز برخوردار خواهند بود. البته این مهم، صرفا به خواست و اراده ملی کشورها منوط نیست، بلکه مشروط به قرار گرفتن در موقعیت‌‌‌های ژئوپلیتیک خاص روی کره زمین است که خوشبختانه ایران از این موهبت برخوردار است.

به‌‌‌طور مثال، امروزه لهستان، بدون دارا بودن منابع زیرزمینی غنی و حتی تولیدات صنعتی گسترده، به‌‌‌عنوان هاب ترانزیتی جهان مطرح شده و بخش عمده‌‌‌ درآمد ملی خود را مدیون صنعت حمل‌ونقل است که البته در کنار این قدرت لجستیکی، قدرت سیاسی تعیین‌کننده‌ای را نیز برای این کشور کوچک ایجاد کرده است؛ به‌‌‌اندازه‌‌‌ای ‌‌‌که هیچ‌‌‌یک از اعضای اتحادیه اروپا نمی‌‌‌توانند این هاب توزیع بار مرکزی قاره اروپا و نقش تعیین‌کننده آن ‌‌‌را در زمینه معادلات سیاسی بین‌المللی نادیده بگیرند. همان‌طور که بسیار شنیده و خوانده‌‌‌ایم، ایران از موقعیت جغرافیایی دارای اثر ژئوپلیتیکی ویژه‌‌‌ای به شرح زیر برخوردار است:

 اتصال جنوب و خاور آسیا به شمال و باختر آن و سپس به جنوب، خاور و جنوب خاوری اروپا؛

 دسترسی به خلیج فارس و سواحل مکران (آب‌‌‌های آزاد اقیانوس هند) در جنوب و دریای خزر در شمال؛

 همسایگی با ترکیه به‌عنوان نقطه اتصال آسیا و اروپا؛

 همسایگی با ترکمنستان، جمهوری‌آذربایجان و ارمنستان به‌عنوان نقاط مواصلاتی ایران به آسیای میانه و قفقاز و از آن طریق به منطقه اوراسیا؛

 همسایگی با ۱۵ کشور عضو سازمان ملل متحد؛

 عبور کریدورهای اصلی خاوری-باختری و شمالی-جنوبی بین‌المللی از فلات ایران، مانند راه‌‌‌گذرهای INSTC، SAC، TRACECA و BRI و قرارگرفتن نقطه تلاقی آنها در ایران.

ایران علاوه بر قرارگرفتن در موقعیت چهارراه‌‌‌گونه یادشده، از پتانسیل زیادی در زمینه استخراج و تامین مواد خام صنایع بزرگ و مادر برخوردار است و در صورتی که توسعه صنعتی ایران طی دهه‌‌‌های گذشته محقق می‌‌‌شد، می‌‌‌توانست ارتباط هم‌‌‌افزای بسیار خوبی با موقعیت ترانزیتی ایران برقرار کند؛ چراکه در کنار درآمدهای حاصل از ترانزیت بار و مسافر سایر کشورها، می‌‌‌توانست از این فرصت در جهت توزیع ارزان و سریع محصولات خود و مواد اولیه مازاد به سراسر قاره‌‌‌های آسیا و اروپا بهره‌‌‌برداری کرده و بازار کشورهای محصور در خشکی افغانستان، آسیای مرکزی و قفقاز را تصاحب کند. اما به‌‌‌رغم همه‌‌ این فرصت‌‌‌ها که شرح آن داده شد، امروزه نه‌‌‌تنها از توسعه صنایع داخلی در مقایسه با فناوری جهانی فاصله زیادی داریم، بلکه شاهد هستیم که کریدورهای بین‌المللی یادشده یا در حال تغییر مسیر از طریق کشورهای همسایه ایران هستند (مانند کریدور راه‌‌‌ابریشم جدید) یا با مشکل عدم‌استقبال کشورهای خارجی و تامین سرمایه‌‌‌ لازم در تکمیل زیرساخت‌‌‌های راه‌‌‌گذر و در نتیجه، کندی یا توقف در پیشرفت پروژه مواجه شده‌‌‌اند (مانند کریدور شمال-جنوب).

اگر بخواهیم به‌‌‌صورت موجز به آسیب‌‌‌شناسی این امر بپردازیم، خواهیم دید که عدم‌موفقیت ایران در هر دو امر توسعه صنعتی و فعال‌‌‌سازی کریدورهای بین‌المللی از مسیر ایران، به دلیل درک نادرست یا بی‌‌‌توجهی استراتژیست‌‌‌های توسعه در ایران طی دهه‌‌‌های گذشته به موارد زیر اتفاق افتاده است:

- توسعه صنعتی، نیازمند رشد صنایع گوناگون و رشد صنایع در گرو شکل‌‌‌گیری تجارت است. شکل‌‌‌گیری تجارت هم نیازمند دستیابی آسان، سریع و ارزان به فناوری روز، سرمایه تولید (پول، نیروی کار و مواد خام) و بازارهای مصرف‌کننده محصولات تولیدشده است. بنابراین، مادامی که ارتباط عمیق، دوطرفه و تودرتو با سایر ملت‌‌‌ها و دولت‌‌‌ها شکل نگیرد، توسعه صنعتی شکل نخواهد گرفت.

- عبور کریدورهای بین‌المللی از هر کشور نیازمند شکل‌‌‌گیری تجارت است؛ چراکه اگر تجارتی شکل نگرفته باشد، کالایی نیز برای جابه‌جایی وجود نخواهد داشت. بنابراین برای شکل‌‌‌گیری و فعال‌‌‌شدن یک‌کریدور بین‌المللی نیز در وهله نخست، شکل‌‌‌گیری ارتباطات بین‌المللی مورد نیاز است.

حال که به اهمیت حیاتی وجود ارتباطات آزادانه با دولت‌‌‌-ملت‌‌‌های بزرگ و کوچک جهانی پرداخته شد، باید به این پرسش‌‌‌ اساسی پاسخ داد: آیا در شرایط انزوای ژئوپلیتیکی بین‌المللی، اساسا امکان توسعه صنعتی یا حتی امکان عبور کریدورهای بین‌المللی از کشور وجود دارد؟ پاسخ این پرسش، پرده را از پیش چشمان استراتژیست‌‌‌های کشور در خصوص چگونگی اتخاذ راهبرد درست و مناسب در راه توسعه صنعتی ایران کنار خواهد زد.