پرسش امروز
واکاوی رابطه بین تحصیلات عالی و بیکاری
توجه داشته باشید که ما در این مثال، فرض کردهایم میزان هزینههای فرد «ب» برای تهیه لوازم تحصیلی با میزان هزینههای تهیه لوازم کاری فرد «الف» برابر است تا به این ترتیب، هزینههای آشکار را از هر دو طرف فاکتور بگیریم و تنها روی مساله هزینه فرصت تحصیل تمرکز کنیم. حال با توجه به فروض مساله، هزینه تحصیل مقطع لیسانس را برابر با ۱۶۰میلیون تومان قرار دادهایم. پرسشی که میتوان در اینجا مطرح کرد، این است که فرد «ب» در چه صورت حاضر است، ۱۶۰میلیون تومان را پرداخت کند؟ اگر فرض کنیم که سطح درآمد پس از اتمام تحصیل و آغاز به کار، چه برای نیروی کار دیپلمه و چه برای نیروی کار لیسانسه، ثابت باشد، همچنین فرض کنیم که نیروی کار لیسانسه پس از اتمام تحصیل بلافاصله وارد بازار کار شود و بهعنوان نیروی کار دارای مهارت بیشتر، سالانه درآمد بیشتری -در حدود ۶۰ میلیون تومان- کسب کند، در اینصورت، پس از گذشت نزدیک به سهسال میتواند درآمد ۱۶۰میلیون تومانی از دستداده را جبران کند.
در واقع، پس از سهسال، نیروی کار آموزشدیده عقبماندگی خود را نسبت به نیروی کار کمتر آموزشدیده جبران کرده است و تازه میتواند به پیشرفت بیشتری نائل آید. به عبارتی، پس از سهسال، سطح درآمد و در نتیجه، سطح مصرف و مطلوبیت نیروی کار لیسانسه بیشتر از نیروی کار دیپلمه میشود. پس میتوان ادعا کرد که نیروی کار لیسانسه دست به نوعی سرمایهگذاری زده و طی این سرمایهگذاری، مصرف خود را در چهار سال ۱۸ تا ۲۲سالگی نسبت به نیروی کار دیپلمه کاسته است تا میزان مصرف خود را از ۲۵سالگی به بعد نسبت به فرد دیپلمه افزایش دهد. در چنین حالتی میتوان گفت، تمایل نیروی کار آن نظام اقتصادی برای رفتن به دانشگاه افزایش پیدا خواهد کرد. اما این سازوکار تحتتاثیر چند اتفاق، میتواند دیگر کارآمد نباشد و در نتیجه، تمایل نیروی کار آن نظام اقتصادی برای رفتن به دانشگاه کاهش یابد. یکی از این موارد، زمانی است که احتمال اشتغال نیروی کار دیپلمه بیشتر از نیروی کار لیسانسه باشد.
به عبارتی برخلاف مثال ما که در آن احتمال کسب شغل توسط هر دو فرد برابر و قطعی بود، در شرایط گفتهشده احتمالها برابر نیستند و احتمال اشتغال دیپلمه بیشتر از لیسانسه است. در نتیجه، ریسک اقدام به تحصیل مانند هر نوع سرمایهگذاری اقتصادی افزایش یافته و اقدام به تحصیل در دانشگاه توسط نیروی کار آن نظام اقتصادی کاهش خواهد یافت؛ اتفاقی که گویی در ایران در حال رویدادن است. طبق آمارهای منتشرشده از سوی مرکز آمار ایران، در چند سال گذشته، میزان بیکاری دیپلمهها در سالهای اخیر کمتر از میزان بیکاری لیسانسههاست! هرچند این روند در تحصیلات تکمیلی ادامه پیدا نمیکند و میزان بیکاری برای کسانی که مدرک دکتری دارند، بهطور کلی از همه گروههای مدرکی کمتر است؛ اما براساس آمار منتشرشده از سوی مرکز آمار ایران، این پرسش در ذهن نیروی کار ایرانی مطرح میشود که آیا برای یافتن شغل، دیپلمه ماندن بهتر است یا لیسانسه بودن؟این پرسش، سوال مهمی است که میتواند نظام آموزشی کشور ما را به چالش بکشد و ذهن نیروی کار ایرانی را درگیر کند. بهعبارتی، بهنظر میرسد، ریسک تحصیلات دانشگاهی برای نیروی کار ایرانی در حال افزایش است. از این جهت، پرونده امروز باشگاه اقتصاددانان را به بررسی این پرسش و چرایی و چگونگی آن اختصاص دادهایم.