قربانگاه حرفه
یکی از مقالات مورد نظر استاد گرانمایه، مقالهای با عنوان «قربانی حرفه» منتشرشده در شماره ۱۴۰۲- اردیبهشت ۱۳۸۰ ماهنامه حسابدار- از دکتر عبدالرضا تالانه بود. قصد ورود به مباحث مطرحشده در مقاله مذکور را ندارم؛ چراکه بسیاری از مطالب طرحشده در گذر زمان نیازمند بازنگری اساسی است و ورود به این بحث باید از منظرهای جدیدی صورت پذیرد؛ ولی به دلیلی، دروازه ورود به بحث را ذکر مختصری در خصو ص مقاله مذکور یافتم؛ به نظر اینجانب، مقاله مذکور بحق حاوی بسیاری از ویژگیهای یکمقاله انتقادی مناسب، بجا و دقیق بود، به همین دلیل خوانده شد و حساسیت ایجاد کرد. فراز پایانی مقاله مذکور این بود: «اگر در حسابداری، بهغلط با هدف اعتلای حرفه استانداردگذاری انجام شود، اقتصاد کشور قربانی حرفه خواهد شد.»
امروز که بیش از دودهه از عمر جامعه حسابداران رسمی ایران و حدود چهاردهه از تشکیل سازمان حسابرسی میگذرد، نهتنها حرفه حسابداری و حسابرسی نتوانسته است، فرآیند تدوین استاندارد متناسب و کمحرف و حدیثی داشته باشد، در راستای اعتلای حرفه نیز تحرک مناسب و قاعدمندی وجود نداشته است؛ امری که این تصور را به ذهن متبادر میکند که مبادا خود حرفه در گاه قربانیشدن قرار گرفته باشد! همچنان سوالات اساسی این است که بهراستی اعتلای حرفه به چه معنی است؟ در جامعهای که اطلاعات حسابرسیشده مبنای تصمیمگیریهای اقتصادی قرار نمیگیرد، اعتلای حرفهای در راستای ایجاد شفافیت و حسابخواهی و حسابدهی بهسادگی امکانپذیر است؟ به عبارت سادهتر، این سوال مبنایی و اساسی همچنان پابرجاست که اگر الزامات قانونی نگهداری دفاتر و ارائه گزارشهای مالی، حسابرسی و بازرسی حذف شوند، چنددرصد سازمانها و شرکتها به انجام حسابرسی و حتی حسابداری و دفترداری تمایل
خواهند داشت؟ در مقاله «استحکام جامعه مدنی و اثربخشی دستگاههای نظارتی در مقابله با فساد» نوشته ناصر محامی، جمله بسیار زیبایی دیدم: «اگر سیستمهای حسابرسی و نظارتی تکست باشد، مناسبترین کانتکست آنها جامعه مدنی مستحکم و ریشهدار است.» بنابراین به زعم اینجانب، اعتلای حرفه به معنی ژرف آن، یعنی رشد و تعالی، تا جایی که حرفه حسابرسی بهعنوان یک اعتبار اجتماعی در نظر اقشار مختلف مردم، سیاستگذاران، مدیران و گردانندگان کشور تلقی شود که با توجه به شرایط کنونی اقتصاد کشور، این امر مانند شنا کردن در خلاف جهت آب بسیار دشوار است؛ بنابراین بیشک، عزم و همبستگی و از همه مهمتر، همدلی مجدانه و مستمر را میطلبد. نگاهی به شرایط امروز حرفه بیانگر وجود انبوه ریسکها و تهدیدهاست؛ حرفهای که نه از سر احساس نیاز و ضرورت ایجاد شفافیت و حسابخواهی، بلکه به پشتوانه قانون الزامیشده به دلیل عدمشناخت صحیح سیاستگذاران، گردانندگان و تصمیمگیران (که البته بخشی از تقصیر ناشی از نبود سیاستهای مدون و مشخص در جهت تعامل سازنده و اثرگذار بر مناسبات اجتماعی حرفه با نظام سیاسی بر عهده خود ماست)، اکنون با آماج تهدیدهای بیرونی روبهروست؛ از جمله افزایش روزافزون فاصله انتظارات و به تبع آن، تنوع و تعدد قوانین و مقررات مرتبط با حوزه فعالیت خدمات حرفهای که به افزایش مسوولیتهای حسابرسان خارج از چارچوب استانداردهای حرفهای منجر شده، بهگونهای که تناسبی بین ریسک و بازده کار وجود نداشته و حتی در برخی موارد، در صورت تدارک، امکان انعقاد قرارداد جداگانه و ارائه حقالزحمه مناسب نیز به دلیل وجود انواع محدودیتهای اساسی، انجام وظایف مورد نظر برای حسابرسان ممکن نخواهد بود.
پیشنویس لایحه و طرح موسوم به ایجاد نهاد ناظر مستقل حرفه حسابرسی، یکی دیگر از این تهدیدهاست که بنا بر اطلاعات موجود طرح نظام جامع حسابداری و حسابرسی در مرکز پژوهشها و کمیسیون اقتصادی مجلس در حال پیگیری است. با وجود این، اگرچه شرایط سخت است، ولی به زعم نگارنده همچنان تداوم فعالیت حرفه با ابهام و محدودیت اساسی مواجه نیست؛ چراکه وجود تهدیدهای بیرونی همواره در اطراف یک حرفه، نهاد، سازمان و... به عنوان بخشی از جامعه امری طبیعی است؛ حرفهای که بهرغم قرار گرفتن در وضعیت اقتصادی و اجتماعی ناپایدار و شرایط عدماطمینان ناشی از تورم مستمر طی سالهای اخیر در سطح اقتصاد کلان کشور و فسادها و رسواییهای مالی تاریخی، درحال ارائه خدمات حرفهای است و بهرغم وجود ضریب بالای خروج کارکنان از موسسات، با افزایش سالانه اعضا و کارکنان روبهرو بوده و در حال آموزش و ارتقای سطح کیفی منابع انسانی خویش است و بازار آموزش و بهروز شدن بهاصطلاح در اتمسفر آن داغ داغ است، تولید محتوای حرفهای و آموزشی رواج دارد، دارای آیین رفتار حرفهای منسجم و مدون بوده و به گواه همگان، دارای پاکدستترین اعضای حرفهای کشور بوده و به نظر میرسید بیشترین ضرایب اعمال تنبیهات انضباطی در راستای برخورد با اعضای متخلف را دارد؛ پس زنده و پویاست.
بیتردید باید پذیرفت که بهعنوان بخشی از جامعه مدنی ایران، حرفه حسابرسی بهرغم کاستیهای موجود، در موقعیت و شرایط مناسبتری از میانگین سایر حرفهها و صنوف کشور قرار دارد. آنچه امروز به زعم نگارنده میتواند این حرفه را به قربانگاه رهنمون سازد، آسیبهای درونی ناشی از جنجال و هیاهوی متاثر از تفکرات بر پایه منافع شخصی و حاصل موقعیتهای تعارض منافع، بهجای نقدهای سازنده و تاثیرگذار است. این موضوع از دو منظر کلان و بروننگر (ماکرو) و دروننگر (میکرو) قابل بررسی است. از دیدگاه بیرونی (ماکرو) آیا شایسته است که با خودزنی و تقابلهای سخیف شخصی و ارائه تحلیلهای غیرمنصفانه و به تبع آن، اشاعه اخبار غیرموثق، چهرهای چنین حقیر و مخدوش از حرفه و اعضای آن به سطوح و مدیران بالادستی مملکتی ارائه کنیم؟
با توجه به نکات گفتهشده، نتیجه این کار چه خواهد بود؟ در این خصوص، بررسی چگونگی شکلگیری مباحث نظری مبنای ایجاد نهاد ناظر حرفه حسابرسی را به همتباران توصیه میکنم. از منظر درون حرفهای نیز این حجم از تفرقهافکنی و نفرتپراکنی، آیا ثمری جز فراهم کردن موجبات دلسردی اعضای حرفه و حتی اعضای بالقوه حرفه را در پی خواهد داشت؟ حتما همعقیده هستیم که این روند ناهنجار، نهتنها به اعتلای جایگاه حرفه منجر نخواهد شد، بلکه مسلما تضعیف مستمر حرفه را در پی خواهد داشت. بنابراین به منظور تبدیل تهدیدها به فرصت، ایجاد فضای همدلی، هماندیشی و همافزایی به عنوان بستر نقادی منصفانه و موثر در راستای توسعه و تعمیق راهکارهای کارشناسی نیل به اهداف و بهرهمندی از فرصتهای حرفه، از جمله شناساندن حرفه و مزایای آن در سطوح کلان اقتصادی و اجتماعی و حذف و کماثر کردن تهدیدها و مشکلات موجود، از مهمترین وظایف هر فرد حرفهای در موقعیت حساس کنونی و از اوجب واجبات است.