ناترازی پنهان یا سودآوری پنهان؟

ادعا می‌شود که عملیات بانکی بسیار سودآور است. محاسبات نیز می‌‌‌تواند نشان دهد که عملیات بانکداری (شامل وام‌دادن به دیگران، بنگاه‌‌‌داری و وام‌دادن به خود و همچنین انجام سایر خدمات بانکی) بسیار سودآور بوده و بانکداری از راحت‌‌‌ترین روش‌های کسب درآمد در نظام اقتصادی کشور است. شاهد این ادعا نیز این است که بسیاری از ساختمان‌‌‌های خوب و گران‌قیمت در بهترین مناطق شهرها متعلق به شبکه بانکی هستند و دست شبکه بانکی برای انواع پرداخت‌‌‌ها و هزینه‌‌‌ها، از حقوق‌‌‌ و پاداش گرفته تا سایر مخارج، بسیار باز است. وجود درخواست برای تاسیس بانک و صف افراد و سازمان‌های متقاضی تاسیس بانک نیز مؤید جدی سودآوری تاسیس بانک و انجام عملیات بانکی است. این سوالی اساسی است که اگر عملیات بانکداری زیان‌‌‌ده است، چرا افراد متقاضی تاسیس بانک هستند؟!

البته این ماجرا و زرق و برق نظام بانکی و ادعای سودآوری آن، سمت دیگری هم دارد. اطلاعات ترازنامه بانک‌ها کاملا برخلاف این ادعا بوده و بحث در خصوص ورشکستگی ترازنامه‌‌‌ای بانک‌ها و به‌ویژه «ناترازی پنهان شبکه بانکی» کاملا معمول است. ورود به جزئیات ترازنامه بانک‌ها تاییدکننده سال‌ها زیان‌انباشته و ورشکستگی آشکار و پنهان بخش عمده‌‌‌ای از بانک‌هاست؛ یعنی در بخش زیادی از بانک‌ها به صورت «آشکار»، بدهی بیشتر از دارایی است یا با ترفندهایی، فزونی بدهی بر دارایی «پنهان» نگه‌داشته می‌شود.

کدام‌یک از دو روایت فوق صحیح است؟ فهم ناترازی پنهان شبکه بانکی یک گام رو به جلو برای تحلیل شبکه بانکی است؛ اما همچنان ناقص است و نمی‌تواند تناقضات پیرامونی را توضیح دهد. با شناخت ماهیت «پول مدرن امروزی» و فهم ماهیت عملیات بانکداری در نظام اقتصادی کشور (فراتر از تعاریف و توضیحات قدیمی و به‌روزنشده در کتاب‌های رسمی آموزش اقتصاد و مالیه در ایران) می‌‌‌توان توضیحات مناسبی برای جمع بین این دو روایت ظاهرا متناقض ارائه کرد. فهم دقیق و همه‌جانبه موضوع، نیازمند ارائه چند مقدمه و شرح تفضیلی تاریخچه پول و بانکداری از گذشته تا به حال و تطور ماهیت پول در این سیر تاریخی است که در این مجال نمی‌‌‌گنجد. با این حال، با استفاده از تمثیل و تطبیق آن با واقعیت نظام بانکی کشور می‌‌‌توان بخش زیادی از منطق ماجرا را به تصویر کشید و نمای اولیه و ساده‌ای از آنچه در نظام بانکی اتفاق می‌‌‌افتد، ارائه کرد. در تصویر اولیه و ساده‌شده مذکور، از پرداختن به بسیاری از پیچیدگی‌ها صرف‌نظر شده است تا بتوان بسیار سریع و خلاصه، موضوعی را که بسیار پیچیده و پنهان و مغفول است، توضیح داد.

قصد داریم بسیار خلاصه، وضعیت رانتی را به تصویر بکشیم که در آن «بدهکاری، زیان‌انباشته و ورشکستگی» می‌‌‌تواند نشانه «سودآوری و کسب ثروت» باشد. تمثیل ما که بر فعالیت بانک‌ها در نظام بانکی قابل انطباق است، شرح وضعیت رانتی فردی است که قادر به صدور چک و ایجاد بدهکاری بدون پاس‌کردن چک و بدون بازپرداخت بدهی است؛ یعنی هر نوع خرید و پرداخت وجه را از طریق صدور چک و ایجاد بدهی انجام می‌دهد؛ اما بخش زیادی از این چک‌‌‌ها و بدهی‌‌‌ها هرگز بازپرداخت نمی‌‌‌شوند. بخشی از این چک‌ها هیچ‌گاه مطالبه نشده‌اند. بخشی دیگر نیز از طریق صدور چک و وعده بازپرداخت در آینده تمدید می‌‌‌شوند. بخش قابل‌توجهی هم به «پدر» این فرد حواله می‌‌‌شوند و پدر مذکور (بانک‌مرکزی) با صدور چک و ایجاد بدهی، بدهی‌‌‌های این فرزند و سایر فرزندان را پرداخت می‌‌‌کند (قابل تطبیق با رانتی که بانک‌ها و شبکه بانکی تحت نظارت بانک‌مرکزی از آن برخوردارند).

روی کاغذ، این فرد همواره بدهکار است؛ اما مسلم است که این بدهکاری نشانه بهره‌‌‌برداری حداکثری این فرد از موقعیتی رانتی و جادویی است. ذات این فرآیند، رانتی و سودآور است؛ یعنی این فرد قادر است بدون کار و تولید، برای خودش قدرت خرید قابل‌توجهی ایجاد کند. او به دلیل رانت جادویی فوق نیاز ندارد مراقب تناسب هزینه و درآمد و کارآیی عملکرد خود باشد و می‌‌‌تواند کم‌‌‌کار و پرخرج باشد. انباشته‌شدن بدهی‌‌‌ها و ناترازی حساب‌های این فرد نشانه عدم‌تدبیر یا سوءاستفاده از این رانت جادویی است. احتمالا او برای این ناترازی ‌هزار بهانه ظاهرا منطقی دارد؛ اما این بهانه‌‌‌ها در واقع حاشیه هستند و اصل ماجرا این است که ذات فعالیت این فرد، ایجاد بدهی و بهره‌‌‌برداری از قدرت جادویی خود از طریق ایجاد بدهی بیشتر است. به عبارت دیگر، در این فرآیند، ناترازی و زیان‌انباشته امری غیرطبیعی نیست، بلکه ذات این فرآیند همین است.

البته این فرد اگر زرنگ باشد، باید در استفاده از رانت خود با تدبیر بیشتری عمل کند و به جای صرف قدرت خرید جادویی مذکور در هزینه‌‌‌های جاری، باید به دنبال خرید حداکثری انواع دارایی‌ها و البته عدم‌ثبت یا خارج کردن آن دارایی‌‌‌ها از ترازنامه خود باشد تا با فشار پدر مهربان و سایر نهادهای نظارتی و قضایی از دارایی مذکور برای پاس‌کردن چک‌ها و بازپرداخت بدهی استفاده نشود. فرد مذکور باید دارایی‌‌‌هایش را به روش‌های مختلف به مالکیت اطرافیان درآورد و به آنان منتقل کند. او باید به نام اطرافیانش، شرکت‌های متعدد تاسیس و از طریق معامله با خود، سود ناشی از رانت جادویی را به این شرکت‌ها منتقل کند. این وضعیت با اضافه کردن برخی پیچیدگی‌ها کاملا بر بخشی از عملیات بانکی در کشور قابل تطبیق است. در این بازی، وجود زیان‌انباشته در ترازنامه، حتی اگر‌ هزار توجیه منطقی دیگر مانند تحریم، اوضاع بد اقتصادی، تسهیلات تکلیفی، عدم‌پرداخت بدهی توسط دولت و... داشته باشد، چیزی عجیب و غیرقابل پیش‌بینی و برخلاف ذات فرآیند نیست، بلکه دقیقا منطبق بر ذات فرآیند خلق پول بوده و نتیجه‌‌‌ای قابل پیش‌بینی از یک بازی پولی و بانکی با قواعدی نادرست و همراه با عدم‌نظارت جدی است.

با استفاده از ادبیات درون‌زایی پول، به‌خوبی می‌‌‌توان توضیح داد که برخلاف ادعاهای مطرح‌شده از سوی بانکداران، به دلیل دسترسی بانک‌ها به خزانه ارزان‌قیمت بانک‌مرکزی، هزینه تمام‌شده پول برای بانک‌ها بسیار پایین بوده و عملیات وام‌دهی به مردم بسیار پر سود است؛ چرا که در عمل و در زمانی که همه بانک‌ها مشغول خلق پول هستند، «قواعد بانکداری ذخیره جزئی» جریمه ۳۴درصدی اضافه برداشت از بانک مرکزی را به جریمه سبک و کمتر از ۴‌درصد در سال تبدیل می‌‌‌کند. جالب اینجاست که با توجه به وجود تورم بالا در اقتصاد که خود به همین فرآیندهای پولی وابسته است، گیرنده وام با هزینه حدود ۲۰‌درصد در سال نیز بسیار سود خواهد برد. در این بازی، چه اعطای وام و چه اخذ آن، بسیار سودآور است! البته سودآورترین حالت ممکن برای بانک، اعطای وام به خود از طریق اعطای وام به شرکت‌های زیرمجموعه و افراد وابسته خواهد بود تا هر دو سمت این سودآوری را نصیب خود سازد. این سودآوری، بسیار کلان بوده و البته با کمترین زحمت و بدون نیاز به تولید و کار جدی به دست می‌‌‌آید. شرح جزئیات این سودآوری، نیازمند ارائه توضیحات مبسوط جداگانه است.

مطالب فوق توضیحاتی بسیار مختصر برای جمع بین دو روایت ظاهرا متناقض از شبکه بانکی بود که با هدف جلب نظر متخصصان و سیاستگذاران نسبت به اهمیت موضوع بیان شد. متخصصان و کارشناسان خبره به‌خوبی می‌‌‌توانند شواهد متعددی در راستای توضیحات فوق از ترازنامه بانک‌ها یا از پرونده‌‌‌های مفاسد پولی و بانکی یا از مشاهدات از شبکه بانکی ارائه کنند. با روایت فوق نمی‌‌‌توان کل عملیات شبکه بانکی را زیر سوال برد؛ اما غفلت از این جنبه از مباحث ورشکستگی نظام بانکی نیز صحیح نخواهد بود. به عنوان نتیجه، با توضیحات فوق مشخص می‌‌‌شود که در مواجهه با ناترازی و زیان انباشته بانک‌ها باید با احتیاط و تردید نسبت به این زیان برخورد کرد؛ چرا که زیان‌انباشته می‌‌‌تواند غیر‌واقعی و نشانه سوءاستفاده نظام‌‌‌مند از ضعف ساختار پولی و بانکی کشور باشد. همواره یادمان باشد که «ورشکستگی و بدهکاری» می‌‌‌تواند نشانه «سودآوری و کسب ثروت» باشد و در برابر اصطلاح کلیدی «ناترازی پنهان شبکه بانکی» امکان بحث درخصوص «سودآوری پنهان شبکه بانکی» را نیز خواهیم داشت.